شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۷۶۸۲
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۹
حضور ۱۰ نمایش از کشورهای اردن، فلسطین، تونس (۲ نمایش)، عمان، عراق، مراکش و ایران (۳ نمایش) از میان ۱۸ نمایش متقاضی حضور در جشنواره هم اعجابم را برانگیخت و هم باور و افتخار کردم که این جشنواره ۱۷ ساله چقدر پُر بار و بَر شده است؟!

شوشان - لفته منصوری:

دیشب به اتفاق همسرم در اختتامیه هفدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر عربی ایران که در دشت‌آزادگان برگزار شده بود؛ حضور یافتیم.

راستش اول فکر می‌کردم که این «بین‌المللی» اِفه و کلاس هنرمندانه‌ای باشد که به جشنواره چسباندند؛ اما حضور ۱۰ نمایش از کشورهای اردن، فلسطین، تونس (۲ نمایش)، عمان، عراق، مراکش و ایران (۳ نمایش) از میان ۱۸ نمایش متقاضی حضور در جشنواره هم اعجابم را برانگیخت و هم باور و افتخار کردم که این جشنواره ۱۷ ساله چقدر پُر بار و بَر شده است؟!

من و همسرم علیرغم لطف و میهمان‌نوازی برگزارکنندگان جشنواره و هنرمندان دشت‌آزادگان که همواره مدیون مهر و محبت این خطه‌ی پرآوازه از خاک میهن عزیزم هستم؛ در ردیف‌های جلو ننشستیم و ترجیح دادیم در گوشه‌ای از سالن نمایش ارشاد بنشینیم تا حرف و حدیث‌های واقعی را از متنِ و بَطن مردم، بشنویم! حرف‌هایی که معمولاً در ردیف‌های جلو در هیچ سالنی در ایران شنیده نمی‌شود!

صادقانه می‌گویم علیرغم همه کاستی‌های این جشنواره که با ۹۰ دقیقه تأخیر آغاز شد و ناهماهنگی‌های اجرایی و مهمتر از همه، سالن کوچک که ظرفیت این همه مشتاق را نداشت؛ اما استقبال زایدالوصف، شورانگیز، امیدآفرین و پُربهای جوانان‌و‌نوجوانان دشت‌آزادگان امتیازی مافوق تصور نه‌تنها من، بلکه حتی احساس دکتر حمید صابر داور عراقی بخش صحنه‌ای جشنواره که استاد تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه بغداد است و سردی و گرمی روزگار را چشیده و جهان دیده است؛ را نیز برانگیخت.

این داور عراقی بر عمر هنری خود تأسف خورد که چرا آن‌قدر دیر این شور و شوق هنری را در دشت‌آزادگان، خوزستان و ایران دیده و بر این جلوه رشک می‌برد!

به‌سهم خودم از برگزارکنندگان و حامیان جشنواره به‌خصوص همکاران سابق من در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان و دشت‌آزادگان و به‌ویژه هنرمندان عزیز و گرامی که سرمایه واقعی و جاویدان ما هستند و ادارات و سازمان‌ها و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی که این جشنواره را حمایت کرده و می‌کنند؛ تشکر و تقدیر نموده و برای همه‌ی عزیزانی که قلمی و قدمی و ریالی به و برای این جشنواره امیدآفرین برداشتند و کمک کردند؛ از خداوند تبارک و تعالی سربلندی و توفیق و ایمان مسئلت می‌کنم.

اما دوست دارم دو نکته انتقادی هم تقدیم کنم و از این جهت اینجانب هم ادای دینی کرده باشم.

امروز تئاتر، رویکرد نوین پیدا کرده است. تئاتر، به حق داعیه‌ی روشنفکرانه، منتقدانه، آزادی‌خواهانه و قدرت‌ستیز دارد.

این یک نوزایی است با همه‌ی دردهای زایمان، که بر مادران وارد می شود؛ تئاتر را هم بی نصیب نگذاشته است! ما هم در دشت‌آزادگان و خوزستان و ایران باید تکلیف‌مان را با تئاتر روشن کنیم.

کدام سویه را در پیش می‌گیریم؟ نمایش زندگی معمولی یا زندگی مأمولی مردم؟! تئاتر زندگی معمول یعنی روایت معمولی و رئالیستی از آنچه که هست! و تئاتر زندگی مأمول فرا روایت است و سور‌رئالیستی و از آنچه که باید باشد! حکایت می‌کند.

ما، در این مردمی ترین هنر گرفتار فرمالیسم هنری شدیم. صورت گرایی، که بر صورت و عناصر صوری در تئاتر تأکید دارد. متاسفانه این دغدغه ی هنرمندان ما شده است!

در صورت‌گرایی نوعی خودمختاری (autonomy) متن وجود دارد. یعنی متن قائم به خود است و این قابلیت را دارد تا در داوری به طور مستقل مورد ارزیابی قرار گیرد.

کارکرد متن به خود آن باز می‌گردد و هر آنچه از آن حاصل آید نتیجه‌ی ساختار خود آن است.

این رویکرد نگاه را از نویسنده به خود متن معطوف می‌دارد و به جای «چه گفتن»، «چگونه گفتن» را در دستور کار خود قرار می دهد. تأکید بر چگونه گفتن، به جای چه گفتن، بیانگر ارجحیت بخشیدن صورت بر محتواست.

بدین‌ترتیب غلبه عناصر صوري موجب شده است که به هر میزان که هنرمندان تئاتر به تکنيک، ساختار، ترکيب، ميزانسن و استفاده فرمال از عناصر صحنه‌اي، مشغول شوند؛ به همان میزان از مفاهيم انساني و ضرورت‌هاي اجتماعي جامعه‌ی خود دور افتاده و به دامان شکل ظاهري تئاتر مدرن با تأکيد بر صورت‌گرايي غلطیده‌اند.

این مقدمه را برای پرهیز جوانان و نوجوان خوب خوزستانی عرض کردم که پیش‌ و بیش از شما هنرمندانی این راه را پیمودند و حالا آویزان به دولت و ارشاد شدند که ما امکانات و لباس و صحنه و دکور و سالن و اکسسوار و ... نداریم و سهمگین‌تر اینکه نمایشنامه هم نداریم!!! انگاری در جامعه آخرالزمانی و مدینه‌ی فاضله‌ای زندگی می‌کنیم که اساساً مسئله و مشکل وجود ندارد! تا دردی باشد و نوشته شود و حس زیبایی که آن را بازتاب دهد! و این جمله چقدر مضحک است که : «مسئولان باید به هنرمندان توجه کنند» که چی؟ که این عزیزان مورد توجه واقع شده و نورچشمی! بتوانند نقد کنند و مدیران و قدرتمندان را گوشمالی دهند!

نکته دیگری که به‌خوبی و البته به اجمال دیشب در بیانیه جناب آقای سید محمدعلی موسوی داور بخش نمایشنامه اشاره شد؛ در باره ترجمه‌ تحت‌الّفظی است. بر آن اضافه کنم که متأسفانه سویه مترجمان ما «غرب‌نگاری» است.

این نگرش غرب‌مدارانه گرچه ضرورتی غیر قابل انکار است و ما نباید از دستاوردهای هنری غرب مستغنی شویم؛ اما از سوی دیگر نباید همراه نوعی شرق‌ستیزی گردد و موجب شود که آثار قابل‌توجهی از زبان عربی ترجمه نشود! البته نه تنها زبان عربی، بلکه کارنامه ترجمه در ایران برای ترجمه‌ی آثار ترکی و هندی و اردو که همسایگان دیوار به دیوار ما هستند و بطور کلی شرق‌نگاری در هنر و به‌ویژه تئاتر؛ چیزی برای عرضه ندارد!

نمایشنامه های کمدی معروف عرب؛ نظیر: «هوش از کف داده» از کاتب یاسین؛ «خوشبختی» از احمد الطیب العلج؛ «بر بال تبریزی و پیروانش بایست» از آلفرد فرج؛ «گنجشک ها» از یوسف ادریس؛ «فیل ای شاه زمان» از سعد الله ونوس؛ و نیز نمایشنامه های تراژیک نظیر: «سالم هوسباز» نوشته آلفرد فرج؛ «شب های دروگر» نوشته محمود دیاب؛ «آه ای شب ای ماه» نوشته نجیب سرور؛ «تراژدی حلاج» نوشته صلاح عبدالصبور؛ «حسین خروشان» نوشته عبدالرحمن الشرقاوی و دیگر آثار نامورانی چون عبدالرحمن کاکی از الجزایر؛ علی بن عیاد  و المنصف السویسی از تونس و الطیب الصدیقی از مرکش و ابراهیم جلال و قاسم محمد از عراق و آنتوان ملطقی، ریمون حیاره، منیر ابوالدبس و یعقوب الشدراوی از لبنان؛ و سردمداران تئاتر پیشرو عرب نظیر ولید اخلاصی، میخائیل رومان و محمود دیاب و چهره نام آشنایی جهانی توفیق الحکیم مصری بهره گرفته و صمیمانه به نویسندگان و مترجمان توصیه می‌کنم در این تبادل و تعاطی فرهنگی و هنری به این ادبیات فاخر توجه کنند.

لازمه‌ی این میانجی‌گری اعتماد به نفس و شناخت دقیق «تئاتر ایرانی» است تا این ارتباط ثمره‌ی خود را به بار نشاند.

به عنوان مثال تاثیر فرهنگ و هنر ایرانی بر جهان عرب را می توان در برخی آثار آنها دید.  نمایشنامه «اصحاب کهف» توفیق الحکیم که توسط باقر معین با عنوان «همگنان غار» ترجمه شده است اولین و مهمترین نمایشنامه‌ی این نویسنده شهیر مصری است.

همچنین «تراژدی شهرزاد» با الهام از افسانه هزار و یک شب دومین نمایشنامه ذهنی و رمزی توفیق الحکیم است که در هفت پرده به نگارش درآمده است.

در هر صورت این ترجمه بینا فرهنگی هم به فارسی و هم عربی توسط مترجمان ارزشمند کشورمان می‌تواند در هنر‌های نمایشی به‌ویژه تئاتر نقش مهم و تأثیرگذاری ایجاد کند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار