یکی از فعالیتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساختن معادل
برای واژههای بیگانهای است که به زبان فارسی وارد میشوند.
«اکسپرس» (express): «سریعالسیر» (وسیله نقلیه دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم)
«دورمیتری» (dormitory): «اتاقخواب گروهی»
«اسموک هاوس» (smokehouse): «اتاق دود»
«کاپیتان»
(کپتین / captain): «سَریار» (یکی از اعضای باتجربه تیم که مسؤول هماهنگی
میان بازیکنان و ارتباط بین بازیکنان و داور و تصمیمگیری در مواقع معین
بازی باشد)
«اُوردوز» (overdose): «بیشمصرفی» (مصرف بیش از حد دارو یا مواد اعتیادآور که به مشکلات جدی سلامتی یا مرگ منجر میشود)
«اکو» (echo): «پژواک» (بازگشت صوت پس از برخورد با مانع بهطوریکه با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود)
«اکوکاردیوگرافی» (echocardiography) «پژواکنگاری قلب» (ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی)
«فود
کورت» (food court): «سرای غذا» (گردشگری و جهانگردی: بخشی از مراکز بزرگ
خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاهها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار
یکدیگر فعالیت میکنند)
«کوماندو» (commando): «تکاور» (سرباز یا
افسر یا درجهداری که پس از پذیرفته شدن در آزمایش ورودی، آموزش خاصی را
برابر برنامه تفصیلی با موفقیت بگذراند؛ این دوره آموزشی شامل نقشهخوانی،
کار با قطبنما، اطلاعات رزمی، ارتباط و مخابرات، زنده ماندن در شرایط
سخت، گریز و فرار و غیره است)
«دش» (dash): «تیره» (زبانشناسی:
خطی کوتاه به شکل «-» که از خط پیوند بلندتر است و عموماً برای جدا کردن دو
واحد از یکدیگر در نوشتار به کار میرود، مترادف خط فاصله)
«کاپ»
(cup): «جام» (1. ظرفی که بهعنوان جایزه به تیم یا فرد قهرمان اهدا شود
که معمولاً به شکل گلدانی دستهدار و پایهدار است 2. یک دوره مسابقه که
در پایان آن به فرد یا تیم قهرمان جام اهدا شود)
«نوتبوک» (notebook computer): «رایانه کتابی» (رایانه شخصی کوچک و سبک و قابلِ حمل که معمولاً به اندازه یک کتاب باشد)
«لپتاپ» (laptop computer): «رایانه کیفی» (رایانهای سبک و کوچک که بهمنظور حمل آسان و قرار دادن روی زانو طراحی شده باشد)