شوشان - دکتر حسن دادخواه:
همانطور که کاهش توسعه عمرانی و بروز کمبود شغل در کشور موجب گرایش جوانان به بازار کسب و کارهای آزاد و بی نیاز به تحصیلات عالی، شده است و این پدیده، تعداد داوطلبان ورود به دانشگاه ها را سال به سال کمتر نموده، به نظر می آید که تورم نگران کننده از یک سو و تحقق نیافتن انتظارات متعارف مردم و نارضایتی از نحوه اداره کشور، دسته هایی از طلبه های حوزه های علوم دینی را از ادامه تحصیل و ورود به سلک روحانیت بازداشته یا ایشان را نسبت به دغدغه های انقلابی و هواخواهی از گفتمان حاکم بر حکمرانی در کشور منصرف کرده است.
در روزهای اخیر، دو سه نفر از مدرسان و مدیران بلکه مراجع بزرگ حوزه علمیه قم، نسبت به کاهش تعداد ورودی به برخی مدارس علمیه و یا بی تفاوتی طلاب در حمایت از گفتمان حاکم بر حکمرانی در کشور ابراز نگرانی نمودند.
در هر حال، دانشگاه ها و حوزه های علوم دینی به عنوان دو مرکز آموزشی و پژوهشی اصیل در کشور، گر چه به لحاظ نوع داوطلبان ورودی و تفاوت رشته های تحصیلی و اهداف و ماموریت ها، متفاوت از یکدیگرند ولی گویی هر دو و هر یک به نوعی، تحت تاثیر برهم خوردن نظم اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته و خواه و ناخواه هر یک در حال چهره عوض کردن و پوست اندازی و دستخوش آغاز تغییر و تحول شده اند.
قابل کتمان و پنهان سازی نیست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به رغم خدمات فراوان دانش آموختگان دانشگاهی به جامعه، اما به دلیل وجود ناهمخوانی هایی در انطباق گفتمان حاکم بر دانشگاه ها و گفتمان حاکم بر امر حکمرانی در کشور، شاهد ابراز نگرانی و نارضایتی مقامات عالی نظام از دانشگاه ها بوده و هستیم به گونه ای که دانشگاهیان همواره احساس بی مهری و به حاشیه رفتن می نمایند.
با این شرایط، چه بسا بروز نارسایی و سستی هایی در دانشگاه ها چندان موجب نگرانی مقامات عالی نشده باشد!
اما و اما جایگاه حوزه های علوم دینی و روحانیان در گفتمان حاکم بر حکمرانی در کشورمان، قابل مقایسه و سنجش با جایگاه دانشگاه و دانشگاهیان نزد آنان نیست.
مراجع دینی و مدرسان و طلاب و مدارس علوم دینی به عنوان یکی از خاستگاه های اصیل انقلاب اسلامی و مروجان گفتمان فرهنگی و سیاسی حاکم بر گفتمان حکمرانی در دولت و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، از با اهمیت ترین جایگاه و منزلت برخوردار است و نقش بی بدیل در تعیین نحوه اداره کشور و ترسیم نقشه راه و آینده کشور دارد.
از این رو، هر گونه تغییر در گفتمان حاکم بر روحانیان به عنوان دانش آموختگان این مدارس و هر گونه تحول در رویکردهای آنان با نگرانی و حساسیت دنبال می گردد و هر گونه آسیب در آن، نیازمند رسیدگی فوری است. این نگرانی و حساسیت امروز، به سطح رسانه ای رسیده است.
در هر حال، دانشجویان و طلاب علوم دینی و دانشگاهیان و روحانیان کشور، بخشی و دسته هایی از جمعیت مردم ایران هستند و در میان آنان روزگار می گذرانند و هر گونه رنج و ملالت و ریاضتی، دیر یا زود دامن آنان را خواهد گرفت.
حالِ آنان با خوشی مردم، خوش می شود و با ناخوشی مردم، ناخوش می گردد. در این میان، شرایط زندگانی طلاب و روحانیان به لحاظ وابستگی و ارتباط بیشتر با مردم، زودتر از شرایط و وضعیت زندگانی دانشگاهیان، تحت تاثیر قرار می گیرد.
به سخن دیگر، اگر تاکنون وضعیت بد دانشگاه ها و شرایط نامناسب زیست استادان دانشگاه، هنوز نتوانسته مقامات عالی را به تجدید نظر در روند کنونی اداره کشور و سیاست های کلان نظام وادار کند اما و اما بروز تغییر در گفتمان و باورهای اجتماعی و انقلابی طلاب و روحانیان و بر هم خوردن نظم تاریخی و سبک سنتی مدارس علوم دینی شاید قادر باشد که موجب ایجاد تحول مثبت و سازنده در کشور بشود!