امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
قوانین نارس،آموزش و پرورش ضعیف را به بار نشاند؛به طوری که ساختارهای اصلی آموزش و پرورش مانند تناسب ستاد به صف،مسئولیتهای آموزش و پرورش و میزهای قدرت این دستگاه و تناسب درون سیستم آموزش و پرورش با برون سیستم این دستگاه همگی نابسامان و ناکارآمد است.
از این روی،مهمترین و اولین اولویت در آموزش و پرورش،ایجاد تغییرات اساسی و تحول بنیادین و اولین مصداق این تحول نیز آن است که،دقیقا روشن شود وظیفهی اصلی آموزش و پرورش چیست؛تربیت انسان برای زندگی، تربیت عبد صالح،پرورش شهروند خوب با ایجاد مهارتهای شغلی یا تعیین مسیر حرکت اجتماعی جامعه و سازمانها و نهادهای مسئول،باید تکلیف اصلی آموزش و پرورش را برای تحقق تحول بنیادینش هرچه سریع تر مشخص کنند و تغییرات را همسو و در راستای این تحول مدبرانه و با بررسی عمیق و بدون شتابزدگی انجام دهند.
نظام آموزشی برای خوب به بار نشستن،باید بهترین محصولش یعنی،نیروی انسانی برتر را به عنوان بذر برای تولید محصولات آینده نگاه دارد و لازمه نگهداشت محصول ،مدیریت با قابلیتهای تربیتی و آشنا با فرایند تحول خواهی است که خلاقیت را در این عرصه به مدد می گیرد.
متأسفانه نیروهای نخبه،پر انگیزه،متعهد و اهل برنامه،از آموزش و پرورش خارج و یا به دستگاههای دیگر جذب میشوند و از پرداختن به آموزش فاصله می گیرند یا خانه نشینی را برمی گزینند که با بررسی درخواست های بازنشستگی پیش از موعد در این دستگاه می توان به این امر پی بردزیرا نظام آموزشی به علت دافعههای متعدد که از جمله آنان عقب ماندن وضع رفاهی در قیاس با دیگر دستگاه ها ،عدم تکریم و توجه به منزلت نیروی انسانی ،عدم هدف گذاری در خروجی محصول، بی توجهی به روش های علمی ، انتقال فرامین از بالا به پایین بدون مشارکت جویی از جامعه ،نداشتن فرصت مطالعاتی ،عدم هماهنگی سیستم با عوامل و دستگاه های دیگر فرهنگ پذیر و اجتماعی کننده و تغییر پرشتاب در ارائه طرح ها ،نمیتواند محصولات برتر خود را نگاه دارد.
آموزش و پرورش باید نیروهای انسانی خود را بازسازی و میدان جاذبهای ایجاد کند که بهترین نیروهای تولیدی در خود این دستگاه باقی بمانند و عبارت دیگر، دستگاههای فرهنگساز و رسانههای جمعی باید در فرهنگ سازی براساس رأس الخط آموزش و پرورش،هماهنگ شوند که مسئول اصلی ایجاد این هماهنگی نیز آموزش و پرورش است که مع الاسف از عهدهی این مسئولیت نیز نتوانسته به درستی برآید و بالعکس به عنوان سیستم دنباله رو عمل نموده است و کمتر قادر بوده که پرچمدار جریانات فرهنگی اجتماعی را بعهده گیرد.
حتی بارها نهادهای اجتماعی به مدد او آمده اند تا ضعف هایش را بپوشانند و گاهی مجری برنامه هایی بوده است که در خارج از سیستم ساماندهی می شده است در صورتی که باید برنامه ریزی تربیتی بردوش آموزش و پرورش قرار گیرد و در اجرا دیگران به مدد آیند و مشارکت نمایند یعنی باور اینکه آموزش و پرورش مرکز عملیات برنامه ریزی تربیتی نظام است در شیوه های دستیابی لحاظ گردد.
علیرغم کاهش تعداد دانشآموزان،ایران در آینده با توجه به ارائه بسته های تشویقی با انفجار جمعیتی و سونامی دوم جمعیت روبهروست و این درحالی است که آموزش و پرورش،همچنان وظیفهی آموزش رایگان در سنین الزامی تحصیل را بر عهده دارد و در این میان،کم توانی آموزش و پرورش در اجرای درست،کامل و عادلانه اصل 30 قانون اساسی و ناهماهنگی سایر نهادها با این دستگاه در اجرای این اصل،درحالیکه با رشد جمیعت جوان روبهرو هستیم،تهدیدبرانگیز است.نابسامانی مصرف بودجه و در نتیجه مواجهه همیشگی با کمبود اعتبار و مشکل مدیریت تامین منابع از دیگر مشکلات اصلی آموزش و پرورش است و در راستای حل این مشکل بایدآموزش و پرورش تولیدی شود و به خروجی های عرصه آموزش و پرورش به شکل تولید نگریسته شود و به نوعی بر کیفیت سازی نیروی انسانی اهتمام کند که این امر هم به دلیل عدم توان تعامل در ساختار موجود بر اساس تجارب قبلی امکان نخواهد پذیرفت.
پس لازم است تا ساختار برای تعامل بازسازی شود و متعادل گردد تا بتواند به نیازهای اجتماعی و فرهنگی پاسخگو باشد و جاذبه ها جایگزین دافعه های موجود شوند .
دو عنصر تدبیر و امید که امروزه در فضای جامعه بیش از همیشه به چشم می آیند می توانند محوری ترین مقوله ها در سیستم آموزش و پرورش قرار گیرند یعنی اگر از درون این سیستم عناصری آشنا با مفاهیم دوگانه خارج شود می تواند توان تعامل و همگرایی سیستم را با نهادهای اجتماعی ارتقا بخشد و تقویت نماید و با اعتقادبه مسیر و راهی که گام می نهد ،بالندگی و شکوفایی رابرای فردای کشور ملکه ذهنی کند و البته باید دانست شکوفایی و بالندگی منوط به تدبیر مدیریت کارآ ،مؤثر ،مجرب و زمان شناس در آموزش و پرورش است تا بتواند ساختار کنونی را اصلاح نماید و چنانچه بخواهیم با همین روش ادامه دهیم و به تغییر مفاهیم اکتفا نماییم ثمر نخواهد داد و باروری امیدوارانه را درپی نخواهد داشت .
هرچند گام هایی در این راستا برداشته شد ولی شتابزدگی از یکسو و رنجوری تن سیستم از سوی دیگر چنان بغرنج بود که زنده نگهداشتن این پیکره و حفظ وضع موجود در این شرایط اصلی ترین وظیفه شناخته شد که البته از درون نگرش معتقدان به وضع موجود همیشه مکتب نموداریسم متولد می شود که کیفیت گریز و کمیت گراست و دقیقا" ناتوانی و نحیف بودن اندام آموزش و پرورش از بیماری مزمن سنجش کمّی از جنس نموداریسم است که لازم است فضای سیستم را از بیماری نموداریسم کمیّت گرا زدود و با کیفیت گرایی چشم انداز زیبایی را برای جامعه به روشنی ترسیم نمود تا آنها نیز وارد عرصه شوند وامید به تحول و پویایی احیا گردد .
به بخشی عمیق و ظریف از بیانات مقام معظم رهبری درمورد آموزش و پرورش اشاره
می نمایم تا ضمن معطوف نمودن توجهات به روند کنونی بتوان با سرعت بیشتری
به جلو رفت فرمودند :بهترین و برجسته ترین فکر ها باید بنشینند برای آموزش و
پرورش طراحی کنند باید فلسفه آموزش و پرورش اساسی و واضح باشد و بر اساس
این فلسفه افق آینده آموزش و پرورش کشور روشن باشد معلوم باشد ما دنبال چه
هستیم و کجا می خواهیم برویم و بر اساس آن خط کشی بشود، برنامه ریزی بشود و
راهها مشخص بشود. ما به این احتیاج داریم ،آموزش و پرورش باید از روز مرگی
بیرون بیاید. این اساس حرف است.
تا وقتی افرادی شبیه ......آموزش و پرورش را در اختیار دارند روز به روز بر تعداد این خونه نشینی ها افزوده می شود