شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۱۸۹
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۱
شوشان - دکتر فاضل خمیسی:

محمد دستمال کاغذی میفروشد ، پشت چراغ قرمز ! هر آن ممکن است اتومبیلی او را زیر بگیرد، قد کوتاهش با ۷ سال سن تناسبی ندارد، و زمانی که از جلوی ماشینی رد میشه ، اغلب راننده ها نسبت به حضورش دید ندارند، همین عصر  چند روز پیش، نزدیک بود اتوبوس واحد او را زیر بگیرد!

 داد زدم : محمد!! راننده زد رو ترمز، محمد دوید...

 هر روز عصر ، با مادر و خواهر دوساله اش مُرسل و بسته های دستمال کاغذی میآیند ،  مرسل غرق آن همه بسته ی دستمال که در کالسکه اش قرار داده اند به جز رنگ سفید ، چیزی نمیبیند ، مادر کنار کالسکه مینشیند تا محمد به ماشینهایی که پشت چراغ می ایستند ، دستمال بفروشد، هر بسته حدود هزار و پانصد تومان سود دارد!!

کافه کتابم تا محل کار محمد ، چند قدمی بیشتر نیست، بعضی مواقع برای آشامیدن آبی میآید، بخاطر اینکه در کودکی دست فروشی کرده ام ، میدانم که بزرگترین شادی کودکان دستفروش ، فروش بیشتر است، همانجاست که کودکی زیر لعاب حساب و کتاب خفه میشود! 

 بیشترین فروشش بیشتر از ۳۰ بسته نیست ، بعبارتی روزی ۴۵ هزار تومان سود در بهترین حالت!
   اگر راننده ای خواست به او بدون خریدِدستمال پولی بدهد اصلاً نمیگیرد، ساعت کارش تا اذان مغرب است... با اولین الله اکبر مؤذن باتفاق خواهر و مادر و کالسکه راهی منزل میشوند، از جلوی مغازه که رد میشوند، می بینم که با خواهرش 
بازی میکند، مُرسل کلی ذوق میکند، شاید تلاش میکند حداقل دنیای مُرسل را زیباتر سازد!
      عصر چند روز پیش که روی پیاده رو روبروی کافه ، کنار یکی از کسبه ی محل ایستاده بودم، محمد هم آمد! 
 اغلب همسایه ها او را میشناختند.
پرسیدم :
امروز چند بسته فروختی؟
 محمد، گفت : تازه اومدیم، هنوز نفروختیم.
 مرد همسایه وسط حرفمان پرید:

 - حاجی دروغ میگه! میدونستی محمد افغانیه...

محمد، بغض کرد ، گفت : من دروغ نمیگم ! برو از مادرم بپرس...

خودم را به نشنیدن زدم، و برگشتم داخل مغازه، میدانستم  محمد نه دروغ می‌گوید نه دزدی میکند و نه گدایی! افغانی بودنش هم «عار» نیست! حالا اگر یک افغانی به هزار و یک دلیل خلافی کرده نباید آنرا به حساب همه ی آنها گذاشت...

یادمه یه روز که از محمد پرسیدم ، غروبها که شلوغ میشه و میتونی بیشتر بفروشی چرا میرید منزل، پاسخم داد ، مادرم میگه: وقت نمازه ، خوب نیست ، بفروشیم!!

محمد از اون روز دیگه، حتی برای آب خوردن نیامد، دست هم که برایش تکان میدهم رویش را برمیگرداند، مردی که میگفت : محمد افغانیست و دروغ می‌گوید، نمیدانست ، افغانستان همسایه غربی مان است یا شرقی! فقط چیزی شنیده بود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار