شوشان - منصور فاضلی:
با سلام تحیت خدمت حضرتعالی
و آرزوی سلامت و تندرستی و طول عمر
رهبرم ، بارها این جمله را شنیده ایم که تولید کنندگان رزمندگان جهاد اقتصادی هستند اما فی الواقع تولید کنندگان خط شکنان جهاد اقتصادی هستند خط شکنان یعنی کسانی که با یقین به ضرر وظیفه را انجام دادن
یعنی در حال نتوانستن ، توانستن یعنی بی همراه و دست خالی به کمک یاران شتافتند "تولیدکنندگان ، این رزمندگان جهاد اقتصادی ، این سردمداران و طلایه داران قیام اقتصادی کشور این خط شکنان جهاد اقتصادی ، در جلسات فقط ۵ دقیقه حق و فرصت سخن گفتن دارند "
زیرا مدیران و مسئولین تاب و تحمل شنیدن سخنانی را ندارند که خودشان با عملکردشان باعث و بانی وضع موجود گشته اند.
در چند ساله اخیر جلسات گوناگونی در خصوص رفع موانع تولید برگزار گشته ، هدف از برگزاری جلسات رفع موردی مشکلات پیش روی تولید بوده است ، و شاید هدف شنیدن سخنان و مشکلات صاحبان صنایع و رفع آنان بوده.
رهبرم عزیزم مسئولین و مدیران اجازه نمیدهند مشکلات بصورت کلی بیان شود و علت یابی بنیادی صورت پذیرد ، مدیران آموخته اند مشکلات را بصورت موردی نه بنیادی رفع و رجوع کنند و طبق معمول برای هر تولید کننده فقط ۵ دقیقه وقت در نظر گرفته میشود تا مشکلات تلمبار شده چند ساله اخیر که لاینحل مانده است را در ۵ دقیقه مطرح و به سرانجام برسانند که تقریبا هیچکس نه توانایی دارد در این وقت کم مشکلات را بصورت کامل بازگو نمایند و نه اینکه تولید کنندگان به نتایح قابل قبولی دست پیدا میکنند ،نگارنده بعنوان تولید کننده و مشرف بر سطوح مختلف تولید و پیگیر مشکلات پیش روی صنایع کوچک ، پژوهش گر در امر صنایع کوچک و بنگاه های زود بازده مطالب مهم و تخصصی را مهیا نموده ام که اگر مسئولین و مدیران آنها را سر لوحه عملکرد خویش قرار دهند و به آنها عمل کنند بهترین اتفاقات برای تولید کشور رقم میخورد "اما همیشه و متاسفانه برای تولید کننده و بررسی مشکلات پیش روی صاحبان صنایع فقط ۵ دقیقه فرصت هست زیرا وقت کافی برای اظهار نظر مدیران و خودنمایی آنان در برابر مدیران بالادستی از بین میرود"
مطالبی که مطرح میشود شامل چند محور است که متاسفانه کما فی السابق مدیران و مسئولین حاضر به شنیدن آن نیستند شاید هم بدلیل ضیق وقت مجال نمیابند تا آین پیشنهادات را بررسی و به آنها عمل نمایند ،
۱. علت و عارضه یابی اصلی ترین مشکلات پیش روی تولید
۲. مشکلاتی که بعنوان مشکلات ثانویه مطرح است
اصلی ترین چالش پیش روی کشور که نگاه جامع و کلانی است به بنیادی ترین مشکلات و معضلات بیکاری و عدم علت یابی و عارضه یابی و عدم شناخت آسیب های اجتماعی به واسطه عدم شکل گیری صنایع کوچک و اشتغال میباشد.
((آیا تا کنون با خود اندیشیده ایم که چند پرونده قضایی و کلانتری و اعتیاد و طلاق ، دزدی ،و....از بابت بیکاری جوانان در کشور داریم ؟؟
آیا تا به حال با خود اندیشیده ایم چقدر هزینه مالی و فرصت و انرژی برای رفع چنین پرونده های در کشور صرف شده ؟؟
اگر توجهی به ساختار صنایع کوچک در کشورهای توسعه یافته داشته باشیم در مییابیم که چگونه بر این مشکلات به وسیله اشتغال در ایجاد صنایع کوچک فائق آمده اند ))
اصلی ترین مشکلات پیش روی تولید در ایران
الف. قانون گذاری های است که مشکلات اصلی سر راه توليد ایجاد کرده ( قوانین دست و پا گیر )
ب ، سامانه های ابداعی سازمان ها و ادارات که اکثرا قطع و یا دارای ایرادات فنی میباشند تولید را در بروکراسی اداری با مشکل جدی روبرو نموده اند .
پ ، مدیران ناکارامد و فشل
ت ، بانک ها و ساختار بانکی و عدم همراهی با واحد های تولیدی
ج . اخذ ماليات از واحد های تولیدی و معافیت های مالیاتی برای وارد کنندگان بنیاد ها و نهاد متمول
س. عدم نظارت کافی بر زیر ساخت های شهرک های صنعتی
و سپس اشکالات کلیدی موجود در ساختار مناطق آزاد ایران و راهکاری برون رفت از آنها .
کشور ما در چند بخش قانون گذاری ، سامانه های متصل به شبکه ، مدیران ناکارامد و فشل و..... مشکل جدی و اساسی دارد.
که قوانین و سامانه را میتوان با درایت و تبصره و ماده مرتفع نمود اما مشکل اساسی کشور مدیران فشل و در هم تنیده ای هستند که مانند زنجیر به یکدیگر متصلند و جابجایی آنان خود داستان پیچیده ای دارد ، در محور دوم مطالبم مشکلات زیرساختی شهرک های صنعتی و بانک ها ، سازمان ها ، ادارات و در کل این موارد نیز جزو موانع پیش روی تولید ....میباشد اما آنچه در بالا ذکر شد رکن اصلی موانع تولید میباشد.
در کشور ما ابتدا باید پیگیر چرایی علت ها بود .عارضه یابی عدم توسعه صنایع کوچک ، نتوانی در افزایش اشتغال های تولید محور و....
اما مع الاسف ما فقط بصورت موردی پیگیر معلول ها هستیم هیچ اندیشه ای برای پیگیری و به سرانجام رساندن علت ها نداریم
اجازه دهید با مثالی فرق علت و معلول را توضیح دهم .
لاشه سگی در چاه آبی افتاد ، آب متعفن و بد بو گشت اهالی نزد پیری خردمند رفتند از وی چاره کار پرسیدند او گفت ۱۰۰ سطل آب از چاه بکشید.
انجام دادند و باز آب متعفن بد بو بود مجدد نزد پیر رفتند چاره کار را پرسیدند و مجدد همان توصیه قبلی تا مرحله چهارم که نزد پیر رفتند.
پیر از آنها پرسید لاشه سگ را چه کردید گفتند در چاه است ، شما نگفتید لاشه را از چاه خارج کنید ، سپس ۱۰۰ سطل آب بردارید.
حال این جماعت ما هستیم علت ها که همان لاشه سگ افتاده در چاه است را عارضه یابی نمیکنیم بدنبال حل معلولات هستیم و در هر جلسه ۱۰۰ سطل آب بر میداریم.
"ادامه دارد "