شوشان - محمدرضا چمن نژادیان / فعال فرهنگی و مدنی :
در طول تاریخ واژگان ادبیات و متون علوم سیاسی توسط فلاسفه، حکمرانان و کنشگران مطالبگر مدنی معانی خاص خود را پیدا کرده اند و بمرور دچار تغییراتی کاربردی، ماهیتی و معنای شدند. بر همین اساس و به فراخور تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حتی اقتصادی جوامع بشری مکاتب خاص پدیدار گشته اند.و حاکمان با نگرشهای مکاتب فلسفی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی حکمرانی ممالک و ملتها را بدست می گرفتند. در طول تاریخ برخی واژگان رفتاری، کاربردی، کارکردی و عملکردی انسانی و مدیریتی تغییر معنایی و ماهوی پیدا کرده اند. از نظر علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به ویژه سیاسی هم بروز رسانی شدند. و علمای ادبیات و علوم سیاسی باز تعریف کمی و کیفی برای کاربرد سایر رشته ها و جوامع هدف می نمودند. مانند واژه ی استعمار که در اصل معنی عمران و آبادانی دارد. و در لغت به معنای خواستن و آباد کردن می باشد. ولی در اثر اتفاقاتی که در روابط فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی بین الملل افتاده است. این کلمه به تدریج تغییر ماهیتی پیدا کرد، و معنای تازهای یافت. به نوعی که در ادبیات سیاسی امروز به تحت سلطه گرفتن کشوری را استعمار معنا می کنند. و استعمارگر کشوری است که سایر کشورها را به استعمار میکشد. و به کشورهای تحت استعمار را مستعمره میگویند.کاربرد سیاسی اصطلاح استعمار بهطور خاص، متوجه شیوههای رفتاری کشورهای توانمند بر سرزمینهای ضعیف تر از نظر سیاسی و اجتماعی است. حال که معنی متروپل از نظر لغوی حالت کشوری نسبت به کشورهای تابعه یا تحت الحمایه تعریف دارد.از منظر معنایی و ماهیتی که مستتر در واژه ی متروپل هست و مصداقی برخوردار است. می تواند گفت متروپل از مصادیق استعمار، استثمارگری و همپای امپریالیسم جهانی است. و متروپلیسم وطنی را واژه سازی معادل در مکاتب فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمود. لذا با توجه به اتفاقات ناگوار جانی، مالی و مدیریتی که در دوم خرداد ۱۴۰۱ در برجهای دوقلوی آبادان ایران افتاده است. که تداعیگر حوادث دلخراش دیگری مانند جنگ خانمان سوز تحمیلی و آتش سوزی وحشتناک سینما رکس آبادان در اذهان شده است.و به نوعی بیانگر نگرشی اختاپوسی و فساد انگیز می باشد. که حاکم بر فرآیند های مدیریتی و تعاریف فرصت های آمایشی سرزمینی شده است. و بجای رعایت منافع ملی،محلی و استانداردهای علمی سیطره ی منحوسی گسترانده است. و روحیه ی اعتماد ملی، تعامل همگرایانه ی دولت و ملت را با نگاه سوء بیگانگان بشدت دچار خدشه و تخریب کرده است. و موجبات برملا شدن آثار شومی گردید. که در تار و پود مراودات کارکردی ناسالم،فاسد و ویرانگر فرهنگی، مدیریتی وسیاسی ریشه دوانده است. ابعاد مختلف فرآیندی فکری، مدیریتی و کارکردی اجتماعی را آلوده کرده است.تا جایی که تاکنون آثار منفی بر افکار عمومی ملی، منطقه ای و بین المللیگذاشته است. و مذاکرات حساس منطقه ای و بین المللی مانند برجام و سعودیها را تحت الشعاع با رویکرد تضعیف منافع و امنیت ملی قرار داده است. این نوع نگرش فرهنگی و فلسفی در اداره مملکت آنچنان رسوخ و عمیق شده است. که ویژگیهای منحصر بفردی را در ادبیات سیاسی و اجتماعی عام و خاث بخود اختصاص داده است. و از آن می توان واژه سازی با ماهیت مکتب فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کرد. که نمادهای معرف آن در نزد آحاد جامعه، کنشگران مدنی و علمای مدیریتی عبارتند از: مشی تفکری تمامیت خواهانه، نفوذ رانتیر در قدرت وثروت اندوزانه ی خارج از قواعد منافع ملی ،توسعه و زیرساختی وطنی و...می باشند.در افکار عمومی، رسانه ها و کنشگران مدنی عملاً مکتب متروپلیسم با شاخصه های فوق شناخته شده و تاسیس شده است. و به نوعی همپای امپریالیسم جهانی می توان مکتبی سلطه گرایانه و متجاوز اندیشانه ی وطنی به حقوق ملت بنام متروپلیسم برای آن تعریف و علنی ابلاغ کرد. که تحت الحمایه مفسدین اقتصادی، ناکارآمدان مدیریتی و نادانان مدنی بصورت فرآیندی درون مرزهای جغرافیایی جریان دارد. و در ساخت و ساز امور زیر بنای علیه جان ، مال، بیت المال و حقوق شهروندان وطنی در حادثه متروپل آبادان خود را ملموس تر آشکار کرده است.ولی متاسفانه تاکنون جریانات سیاسی بدون کارکرد نظامند و مشارکت مدنی ملت استفاده ی ابزاری از واژگانی داشته اند.
و با گفتمان شعاری پوپولیستی چند پهلو عوام پسندانه مانند: رانت قدرت طلبان، ثروتهای بادآورده مرفهین بی درد و نومانکلاتور پروری (آقازادگان و ژن برترها) سعی بر عوام فریبی داشته اند. و جریانات سیاسی با مصادره به مطلوب واژگان عدالت گسترانه، مدنی، ارزشی و مورد اقبال ملت بود،که توانستند راحت تر عنان امور قوای مملکت و مدیریتهای ملی و محلی را بدست بگیرند. و متروپلیسم وطنی ویرانگر همپای امپریالیسم جهانی را تثبیت نمایند.