شوشان - سید محمد قریشی :
نقادی و قضاوت عملکرد یا کامنتهای عوام زده و هیجانی با هدف تخریب یا برکشیدن های پوشالی سودجویانه؟!
یک اشکالی که در طی سالهای اخیر در گروه های واتساپی رسانه ای و به طور کلی فضای رسانه ای استان مشاهده شده تایید یا تخطئه مدیران یا دستگاه ها بر مبنای کلی گویی و بدون ذکر دلایل و شواهد مستند در دفاع از کلی گویی بیان شده است.
این مدح و ذم ها اغلب با صفات کلیشه ای و کلی مانند "قوی / ضعیف، کاربلد / ناکارآمد، توانمند / ناتوان"، بی تدبیری امور و ... برای توصیف مدیران به کرات استفاده میشود و متاسفانه این نوع توصیف ها اغلب بدون ذکر دلایل متکی بر اعداد و ارقام و شواهد قابل اندازه گیری به کار میرود و نتیجتا با مشاهده چنین مطالبی عمدتا منافع شخصی و حب و بغض فردی گوینده نسبت به مدیران یا دستگاه ها ایفاد میشود.
در فضای رسانه ای استان تقریبا به صورت روزانه و بارها جملاتی از قبیل فلانی "ضعیف" است، "فلان مدیر یا نماینده "قوی" یا "ضعیف" است "روابط عمومی فلان دستگاه ناتوان است" "فلان مقام سابق یا فعلی عملکردش از بمب اتمی هیروشیما بدتر بوده" "فلان مدیر یا نماینده پدر عمران و آبادی در بهمان حوزه است" و ... ابراز میشود. بدیهی است اینگونه برکشیدن ها و فروکاستن های مدیران با استفاده از چنین کلی گویی ها و توصیفات و جملات احساسی و هیجانی و بدون پشتوانه مبتنی بر اعداد و ارقام و دلایل قابل سنجش فاقد ارزش تحلیلی بوده و ضمن اینکه شانیت کار رسانه ای را مخدوش میسازد شعور مخاطب را هدف قرار میدهد.
تفاوت تخریب و لجن پراکنی یا مدح و ستایش بی پایه مدیران از یک سو با نقد اصولی و چهارچوب دار در ارزیابی مدیریت ها از سوی دیگر در "بیان اعداد و ارقام" و "ذکر فکتها و شاخص های عینی و ملموس قابل سنجش" در راستای قضاوت و نتیجه گیری است. به عنوان مثال برای تحلیل عملکرد یک مسوول باید بودجه دریافتی در دوران تصدی وی، ضرر و زیان های احتمالی بر اساس شاخص ها و گزارش های مستند و عدد و رقم دار، درآمدزایی صورت گرفته، پروژه های تکمیل شده یا دستاوردهای قابل سنجش، بروز حوادث و بحران های پیش بینی نشده و ... مورد بررسی و قضاوت قرار بگیرد.