شوشان - دکتر حسن دادخواه :
پیشینه «دین» داری و «سیاست» ورزی، با نام و اصطلاحات گوناگون، به درازای پیشینه مدنیت انسان ها بر روی کره خاکی بازمی گردد. از نخستین اطلاعات پراکنده از ردیابی اثر انسان تا برقراری زیست جمعی آن و تا وضع کردن قوانین برای تعیین وظایف و حقوق فرد و جمع در جامعه، ردپای خداباوری از یک سو و برقراری نظم و «شهر» وندی، از سوی دیگر در اندیشه های عموم بشر و متفکران نخستین قرون زیست مکتوب انسان ها، همواره مطرح بوده است. تاریخ اندیشه های دینی و سیاسی، پا به پای هم و با فراز و نشیب هایی، به جلو آمده است و به رغم آرا و نظرات متباین و متضاد در این حوزه، کسی نتوانسته اصل موضوع دین باوری و کوشش انسان ها برای زیست جمعی را رد و نفی کند.
با این همه، نوع ارتباط میان دینداری و سیاست ورزی همواره مورد مناقشه بوده است. دین به مثابه مجموعه آموزه هایی که متضمن اخلاق و معنویت و تقویت آخرت گرایی در انسان های باورمند است، چشم انسان ها را به سوی آسمان خیره می کند و بر ادامه حیات او در شرایط و وضعیت غیرمادی تاکید دارد در حالی که سیاست ورزی، متضمن و متصدی، اداره زندگانی این جهانی و دنیای مادی انسان هاست و چشم او را به زمین و اکنون، خیره می کند.
گر چه جدا سازی حوزه های عملیاتی و اندیشه های مرتبط با هر دو نهاد دین و سیاست، کار آسانی نیست و تاریخ بشری جلوه ها و صحنه ها و برهه هایی درخشان و تاریک از پیوند هر دو را در سینه و مدارک مکتوب، گردآورده است و تجربه ها اندوخته ولی با این وجود حتی در مدرن ترین و تازه ترین دیدگاه ها و نظریات خردورزانه بشری، سایه تبیین و تدوین نوع ارتباط میان این دو نهاد، همچنان سنگینی می کند.
اما و اما، در صحنه سیاسی ورزی عملی و میدانی و دستاویزی به مفاهیم و ارزش های دینداری برای توجیه رفتار سیاست ورزان و قانع نمودن مردم، ارتباط میان دین و سیاست جلوه و چهره دیگری به خود می گیرد.
چنانچه سیاست ورزان و سیاست مداران نتوانند یا نخواهند با سازوکارهای متناسب با حوزه های سیاسی و حکمرانی مدرن، رفتارهای خود را در قبال محروم کردن مردم از حقوق قانونی و طبیعی آنان توجیه کنند و بجای اتخاذ سازوکارهای مرسوم و متداول زمینی، باورها و ارزش های دینی و اعتقادی مردم را دستاویز توجیهات نادرست و ناقص خویش قرار دهند، بی گمان شکست و آسیب در این میان، نصیب دینداری و باورهای دینی بلکه اصل معنویت گرایی خواهد شد.
باز کردن پای خدا با هر نام و نشان و طرح بهشت و دوزخ اخروی در فرایند توجیه و اقناع مردم و پاسخ به نارضایتی آنان، نه تنها به اقناع منطقی و عقلانی شهروندان نمی انجامد بلکه پایه های ایمانی و باورهای دینی ایشان را سست می گرداند.
با همه پیوند و ارتباط میان دو حوزه دین باوری و سیاست ورزی، آنچه که بطور قطعی می توان گفت این است که ورود به حوزه حکمرانی و اداره امور دنیایی مردم در جهان پیچیده امروز، مانند هر یک از مشاغل و حرفه های دیگر در جامعه، نیازمند مهارت و دانش و تجربه است و صرف تسلط نظری بر آموزه های تئوریک دینداری و یا داشتن قلب و
نیت سلیم، نمی توان به توفیقاتی در صحنه و کارزار حکمرانی دست یافت.
ارجاع دادن مردم به آخرت درخشان یا تاریک و بهره جستن از یاری های خداوندی بدون شناخت واقعی از شرایط زیست مردم کوچه و بازار، وسیله مطمئن و کارسازی برای به صلاح رساندن امور مادی مردم نیست!