شوشان - مهری کیانوش راد :
بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست /
بر روی و سر چو سیل دوان تا به جوی دوست .
گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم /
گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست .
" دیوان شمس ، غزل ۴۴۲ "
زندگی مولانا با دوست رقم خورده است ، هرگاه در جوار یار بوده، شکفته، مانند بهار هزار شکوفه آورده است .
دیوان شمس در وصف یار سروده شد.
مثنوی کبیر به طلب یار نوشته شد و چون حادثه ای یار را از مجلس او دور کرد ، نطق مولانا به خاموشی میل کرد.
چون دوباره یار بازگشت ، به شوق دیدار او زیباترین ابیات را سرود و جاری مثنوی دوباره جاری شد.
آغاز دفتر دوم مثنوی ، زیباترین ابیات در وصف یار و بازگشت دوباره حسام الدین چلپی در سال ۶۶۲ سروده شده است.
چون ز تنهایی تو نومیدی شوی
زیر سایه ی یار خورشیدی شوی.
رو بجو یار خدایی را تو زود
چون چنان کردی خدا یار تو بود.
یار چشم توست ای مرد شکار
از خس و خاشاک او را پاک دار.
کم ز خاکی چونک خاکی یار یافت
از بهاری صد هزار انوار یافت .
دوست ، یار، گنج بی پایانی ، که اهل دل، عمری در جستجوی او، عمر سپری کرده و چون یافته اند ، شادی دو جهان را یافته و چون از دست داده اند ، حافظ وار ، سوگوارانه ، آواز سر داده اند ، که :
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت /
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود .
یا چون پروین اعتصامی ، هشدار داده اند ، که :
دل بی دوست دلی غمگین است.
و به یادگار ، پندی که حاصل عمر است ، به وصیت ،حک بر سنگ مزار او می شود.
اگر دوست نیازی چنین متعالی در زندگی انسان است، چگونه به آستان دوست برسیم ، چگونه دوست را بشناسیم ؟
بسیار کسانی را دوست می پنداریم و گاه با حادثه ای عیان می شود ، که :
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود ،آن چه ما پنداشتیم. "حافظ"
تجربه اثبات می کند ، در شناخت دوست ، کسی که به حریم راز و نیاز ما راه پیدا می کند ، باید دقت بیشتری داشت.
دین ساختاری برای شناخت دوست واقعی انسان نشان داده است.
در دایره ی دین و دین شناسی ، راهکارهایی عرضه شده است .
بزرگان دین ، معیارهایی برای دست یابی به این گنج بزرگ ، بیان و نقشه ی گنج را به دست ما سپرده اند، گنجی که چون به آن دست یابیم ، به گفته ی حافظ ، خود و دیگران را سیراب کمال محبوب خواهیم کرد.
من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم.
به دو روایت اشاره می شود :
۱- امام صادق (ع) می فرمایند:
اذا اردت ان تعلم صحه ما عند اخیک، فاغضبه فان ثبت لک علی الموده فهو اخوک و الا ، فلا.
هر گاه خواستی درستی درون دوستت را اراده کنی، او را به خشم آور ، اگر در رفاقت با تو باقی ماند ، دوست توست و گرنه ، نه .
در برخی روایات آمده است، افراد را در عصبانیت سه بار آزمایش کنید ، بعد از آن به دوستی برگزینید.
بسیاری از انسان ها ، که ما نیز یکی از آن ها هستیم، در خشم ، مهار عقل و دل خود را از دست داده و پنهانی ها را آشکار و دوستی و دشمنی خود را عیان می کنیم .
در برخی روایات توصیه به سه بار آزمایش در خشم است .
شاید در آزمون اول در شناخت اشتباه کرده باشیم ،
با تکرار ، راستی آزمایی، کامل می شود.
۲- علی علیه السلام راه کارهای دیگری می فرمایند:
ما اضمر احد شیئا الا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه
آشکار کننده ی درون انسان ها دو جایگاه است :
الف:فلتات اللسان
سخنان به ظاهر نادانسته و مدیریت نشده که در حوادث بر زبان می آید .این سخنان کلید شناسایی دیگران و حتی خودمان است.
این سخنان بی اندیشه یا فلتات لسان ، مانند تندبادی، پرده را کنار و درون انسان را آشکار می کند.
چه بسا گوینده از سخنان خود، عذرخواهی کند ، اما تیری است که از کمان جهیده و بازگشتی برای آن نیست.
به ما هشدار می دهد که در رابطه با او باید دقت بیشتری داشته باشیم ، زیرا باطن و ظاهر این به ظاهر دوست ، یکی نیست.
ب: صفحات وجه
چهره ی و به خصوص چشمان انسان بیانگر حقایق بسیاری است ، تا به جایی که چشم را روزنه ی درون انسان باید دانست..
اگر موقع سخن گفتن ، به چهره و بخصوص چشمان کسی که مورد راستی آزمایی ما قرار گرفته است، دقت کنیم ، چه بسا بسیار رازها آشکار بشود،
البته تا زمانی که این آزمون بدون اطلاع شخص آزمون شونده باشد ، تا سد کننده ی راه نفاق در گفتار باشد .
سخن علی علیه السلام به سخن خداوند نزدیک و برگرفته ی از آن است.
۳ - در قرآن در سوره ی محمد ، آیه ۳۰ دو گزینه معرفی شده است .
الف : چهره
۲- لحن گفتار
و لو نشا لاریناکهم فلعرفتهم بسیماهم و لتعرفنهم فی لحن القول
الف : فلعرفتهم بسیماهم
چهره انسان آشکار کننده ی باطن است ، که :
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
ب : لحن القول
نوع سخن گفتن انسان می تواند ، پرده از درون او بردارد.
نوع سخن گفتن می تواند بازی با کلمات ، عدم صداقت در گفتار ، دروغ گفتن ، چرخاندن کلمات و مفهومی غیر از معنی کلمه را در نظر گرفتن باشد .
در قرآن نمونه ها بسیارند ، به نمونه هایی اشاره می شود:
...یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه ...
تحریف کلام کاملا آگاهانه و بعد از تعقل صورت می گيرد، اگر چه برای فریب سوگند خورده بشود که نیت بدی نداشته است.
نمونه ی دیگر ، استفاده از یک کلمه و اراده ی معنای دیگر کردن است ، به نمونه ای قرآنی اشاره می شود:
...و ادخلواالباب سجدا و قولوا حطه ...فبدل الذین ظلموا قولا غیرالذی قیل لهم.
در کتاب مهرتابان از محمد حسین حسینی طهرانی
اشاره به آقای الهی برادر علامه طباطبایی شده است ، که در باره ی شناخت انسان ها از لحن گفتارشان ، کتاب نوشته اند ، اما به دلیل نیفتادن به دست نااهل نابود کرده اند.
علامه طباطبایی در باره ی برادر خود می فرمایند:
"برادر ما راجع به تاثیر صدا و کیفیت آهنگ ها و تاثیر آن در روح و تاثیر لالایی برای کودکان که آنها را به خواب می برد و به طور کلی از اسرار موسیقی و روابط روح با صداها و طنین های وارده در گوش، کتابی نوشتند که انصافا رساله ی نفیسی بود و تا به حال در دنیای امروز بی نظیر و از هر جهت بدیع و بیسابقه بود..لیکن بعد از اتمام رساله ، خوف آن را داشت که به دست نااهل از ابنا زمان و حکام جائر بیفتد ، و از آن حکومت های غیرمشروع دنیای امروز استفاده و بهره برداری کنند ، لذا آن را به کلی مفقود کردند."
و البته روایات روشنگر بسیارند و نشانگر اهمیت دوست یابی و اهمیت راستی آزمایی دوست می باشند.
این شیوه ، نه فقط در رابطه ی دوستی بین انسان ها اهمیت دارد ، که در همه ی جنبه های زندگی از جایگاه والایی برخوردار هستند.
بی اعتمادی به دیگران شرط انصاف نیست ، اما اعتماد بدون آزمون، چاه ویلی است ، که ثمره اش سقوط و نابودی روابط انسانی است.