شوشان - دکتر مهدی قمشی / استاد دانشگاه شهید چمران اهواز :
ممکن است برای خیلی ها شهریور ماه تنها جوش و خروش بازگشایی کلاس و شروع درس را تداعی نماید اما برای بعضی ها در این روزها خاطرات متفاوت دیگری بر ذهن و فکر آنان سنگینی می کند و آن خاطرات جنگ تحمیلی است. و من نیز ناخود آگاه چنین هستم. خاطرات تلخ و شیرین آن روزها یک به یک باید از جلوی ذهنم عبور کنند و من در مقابل این خاطرات ناخودآگاه باید با چشمها؛ پلکها و لبها از خود عکس العمل نشان دهم. یاد آوری آن دوران همواره شرمندگی را در وجودم شعله ور می کند و ناخودآگاه مرا به سراغ عکس های آن دورانم می کشاند تا به چهره معصوم دوستان شهیدم بنگرم و تازیانه ای بر نفس عصیان گر خویش وارد نمایم و برای لحظه ای از مسایل دنیوی جدا شوم. برای من شاید هیچ عکسی مانند آن عکس نباشد که در آن چهار نفر با لباس رزم در کنار هم ایستاده اند ولی از میانشان تنها یکی مانده باشد و آن یک نیز اگر احساسی داشته باشد باید آب شود و در زمین فرو رود و گرنه دیدن چشمان زل زده دوستانش که از دل تصویر به وی می نگرند دل سنگ می خواهد. این سنگ دل تنها زمانی به خود آرامش می دهد که افرادی را می بیند که از وی سنگ دل ترند. افرادی که همه مسئولیت پیام شهدا را قبضه نموده اند و به بهانه آنان هر هدف نامیمون را بر مردم تحمیل می کنند، دلسوزان را به بند می کشند و دغلبازان را بها می دهند. خوب را بد جلوه می دهند و بد را خوب جا می زنند و آن وقت است که کمی به خود آرامش می دهم که من نیز ممکن بود یکی از این بهانه ها باشم.
به امید فردایی بهتر
حاضرین در عکس از راست به چپ
شهید عبدالمطلب ممتازان، شهید هوشنگ عادلی مقدم، مهدی قمشی ، شهید مسعود تجویدی