شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۶۴۲
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۵
شوشان - دکتر محمدجواد مرمضی/ استاد حوزه و دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری : 
در این روزها جامعه ما در حال سپری کردن حوادث تلخی است که باید  خون دل گریه کرد ملت مسلمان و بزرگوار ایران ۴۰ سال پیش برای نیل به آزادی های سیاسی فرهنگی اقتصادی و اجتماعی قیام با شکوهی کرد که در این راه هزاران هزار شهید و جانباز تقدیم نمود.
 در آن زمان  پدران و مادران و اجدادما بر علیه رژیم ستمشاهی سلسله پهلوی که  نماد ظلم و ستمگری و بی عدالتی و بی بند وباری در جهان و منطقه بوده است قیام کردند آن بزرگواران در این قیام کاملا بر حق بودند و بر خلاف  انچه که بعضی از نسل جوان فعلی که آنزمان درک نکرده بودند که می گویند پدران و مادران و نياکان ما در این قیام مرتکب اشتباه یا فریب و نیرنگ شده اند چنین چیزی نیست بلکه آن بزرگواران  واقعا زیر ظلم و ستمگری دستگاه حاکمیت آن زمان داشتند له می شدند و مقدرات کشور دست یک طبقه خاصی قرار گرفته که همه چیز برای خودشان مصادره کرده اند و شخص اول مملکت یعنی شاه حرف اول و آخر در تمام تصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی می زد و خود را ولی نعمت مردم می داند و شعار خدا، شاه ،میهن مد نظر سیاست خویش قرار داده و تمام طبقات و اطیاف ملت  از جمله نخبگان و اهل قلم  به هیچ حساب می کرده است و بیشتر وقت ها حتی نصایح و اندرزهای اطرافیانش هم به باد استهزا قرار می‌داده و با تازیانه زور و تهدید بوسیله تشکیلات مخوف ساواک و شهربانی و آگاهی و دادگاه نظامی هر نظر مخالفی که بدستش  می رسید در نطفه خفه می کرد .
 هر آنکس که شاهنشاه مدح و ثنا بکند مقرب به حاکمیت و شخص شاه می شود و پست و مقام های بلند پایه می گیرد و به وزارت و وکالت و غیرو می رسد یعنی کافی ست که یک اهل قلم مقاله ای در روزنامه ای در مدح و ثنایش بکند وضعش از هیچ به همه چیز می رسد یعنی نونش در روغن قاطی می شود رژیم ستمشاهی در آنزمان جنایات زیادی در حق ملت بزرگوار ایران انجام داد که در یک مقاله شمردن جنایاتی که مرتکب شده است نمی گنجد فقط کافی ست به این اشاره شود که مملکت مستعمره ای برای اجانب و از جمله آمریکا مبدل کرده است.
 مردم بصورت همگانی برای رهایی از این رژیم انقلاب کردند و دین اسلام و مذهب تشیع با الهام از  واقعه عاشورای حسینی و مکتب اهل البیت علیهم السلام سر مشق خود در این قیام همگانی قرار دادند و با تنوع قومی و مذهبی و فرهنگی که داشتند همه بر این راه متحد و متفق القول شدند و پشت سر  روحانیت که همگام با مردم بوده اند حرکت کردند و توجیهات و رهنمودهای آنها را بعنوان پدران معنوی از جان و دل پذیرفتند و بدلخواه خودشان و بدون اجبار  حاكمیت اسلام قبول کردند و با آنکه رژیم ستمشاهی پنجاه سال در مدارس و دانشگاه‌ها و مراکز اداری و لایه های مختلف اجتماعی فرهنگ منحط غربی بین مردم با دایر کردن کاباره ها و مراکز مشروب فروشی و سینما های به روش غربی و مبارزه با حجاب زنان و اجباری کردن بی حجابی و تضعیف برنامه های مساجد و حسینیه ها و مدارس دینی  ترویج و ترغیب  کرده است اما مردم  به این فرهنگ منحط پشت کرده و فرهنگ اسلام با جان و دل قبول کردند خانم های بی حجاب قبل از  سقوط رژیم پهلوی با روشن ضمیری و بعنوان یک واجب دینی حجاب پوشیدند و مساجد  از مردان و زنان و جوانان متشکل از دختران و پسران تحصیل کرده پر شدند و با رهبری امام خمینی قدس سره الشریف انقلاب اسلامی به پیروزی رساندند .
مادران و پدران در ایام  انقلاب و جنگ تحمیلی با عشق به اسلام و وطن و با اطاعت از رهبر جوانانشان  تقدیم مرگ و شهادت دادند و چه شیر زنانی که  خود مشوق رفتن فرزندان و  شوهران و عزیزان خود به جبهه های جنگ بوده اند سوال اینجاست که  چرا این مردم بعد از چهل سال به این وضعیت رسیدند که بعضی از دختران این مرز و بوم که عده کمی نیستند و بیشتر آنها از نسل جوان بین بیست تا سی سال هستند  روسری هایشان از سر در آوردند و در آتش انداختند؟
 چرا موهایشان قیچی کردند و بریدند؟ چرا بعضی از پسران ما که باز هم عده آنها کم نیست از اسلام و روحانیت روی گردان شدند؟ مگر این دختران و پسران ما نیستند که  در همین مدارس و دانشگاه های ما تحصیل کرده اند و نظام با صرف کردن بودجه های فراوان سعی در تربیت کردن اسلامی آنها نموده است؟! 
مگر این نو گلان ما در بین خانواده های ما تربیت و پرورش نیافته اند؟! ریشه این نابسامانی ها در کجاست؟ آیا سیستم آموزشی ما خوب کار نکرده است؟ آیا نظام خانواده در کشور ما از نظر اعتقادی ضعیف شده است؟ 
آیا طبقه روحانیت مشغول به دنیا شده و دین و ایمان ول کرده است یعنی   راه و روش اصلی اش  که همان ساده زیستی و با مردم بودن و تبلیغ دین خدا بدون مزد گرفتن گم کرده است؟ بنظر میرسد که جواب تمام این پرسش‌ها مثبت است  اما مقصر اصلی در این بین کیست؟ با کوچک ترین نگاه در می یابیم که مقصر اصلی حاکمیت است چونکه بنا به فرمایش معصوم (ع) (الناس علی دین ملوکهم) مردم همیشه بر دین و سیرت حاکمانشان حرکت می کنند حاکمیت در این چند دهه مشغول بخود شده است و به  توده های مردم اهمیت نداده است و هر آنچه که بظاهر برای اسلامی کردن فرهنگ مردم خرج کرده است بصورت درست نبوده است.
 حاکمیت نتوانست بر نامه های  رادیو و تلویزیون متناسب با اوضاع زمان و مکان یعنی بروز به مردم ارائه نماید و با تبلیغ نا درست و غیر کارشناسانه فرهنگ اسلامی سعی کرده است جامعه متنوع  هشتاد میلیونی ملت ایران بصورت حوزه علمیه در آورد و از دین فقط گریه و زاری و نوحه و تربیت مداح و اجرا کردن مو بموی بر نامه های مرحوم  شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان در تلویزیون ترویج کرده  و به مردم نشان داده است و با آوردن برنامه های  دینی  تکراری و بی فایده در هشت ماه از سال با هدف گسترش تمدن اسلامی مردم و بویژه جوانان از اسلام زده کرده  است ،طبیعی است انسان در هر سطح از دینداری که باشد از چنین برنامه ها یی خسته و افسرده  می شود و با وجود برنامه های متنوع ماهواره ای رو به کانال های دیگر می‌رود که هم کیفیت پخش خوب دارند و هم بروز هستند.
 علاوه بر آن‌ گسترش فضای مجازی بوجود آمده در دهه اخیر که از نظر کیفیت هزاران بار با بر نامه های حاکمیت بهتر است حوصله نگاه کردن به برنامه های تلویزیون یا پیروی از اموزش  های دینی که در مدرسه یا دانشگاه آموزش داده می شوند  ندارد 
حاکمیت بجای اینکه شبکه های ماهواره ای متنوع در راستای ارتقای  فرهنگ ناب  اسلامی و بستر مجازی با کیفیت ایجاد کند اقدام به محاربه با آن کرده است و با تصویب قوانین ممنوعیت نصب و نگهداری دیش ماهواره یا فیلتر کردن بعضی از برنامه های فضای مجازی خیال کرده است که توانایی جلوگیری از استفاده کردن شهروندان از این پدیده های نو را دارد متاسفانه در این  اواخر با تشدید در دایر کردن گشت ارشاد در نظر داشته است که جلوی بدحجابی بعضی از دختران در کلانشهرها بگیرد ولی با برخورد خشن عوامل این گشت که ویدیوهای فراوان حاکی از خشونت آنها بدست ملت ایران و جهان رسیده است نتیجه معکوس گرفته است که با مرگ مرحومه مهسا امینی در دست نیروهای این گشت جامعه ما بویژه دختران و پسران و هنرمندان و سلبریتی ها و دانشجویان و دانشگاهیان و دانش آموزان دچار عصیان بر علیه حجاب کرده است حجابی که قوی ترین سنگر برای حاکمیت و دینداران بحساب می آید و گرچه از سر برداشتن روسری های بعضی از بانوان و قیچی کردن موهایشان بوسیله همه کانال های ماهواره ای و خبر گزاری های دنیا از جمله جریانات مخالف نظام مخابره شده است و بعضی از آنها این حرکت را پوشش خبری گسترده داده اند و حمایت کرده اند اما این حرکت خود جوش است و از درون جامعه ما سرزده است   متاسفانه بعضی از سردمداران حاکمیت بجای اینکه ریشه یابی و علت یابی از داخل کنند سعی بر این دارند که آن را ساخته و پرداخته آمریکا و  استکبار کنند در صورتی که  اینطور نیست گرچه آمریکا و استکبار از چنین حرکت هایی که در کشور بوجود می آید خوشحال و مسرور می شوند و طبیعی است که حمایت هم می‌کنند

 مشکل و چالشی که برای همه ما بوجود آمده است این است که این حجابی که از سر دختران ما بدست آنها برداشته شده  و در آتش انداخته شده است چگونه دوباره بدلخواه و بدست آنها روی سرشان بیاید آیا در این مرحله خطرناکی که کشور ما از نظر فرهنگی و اجتماعی و همچنین سیاسی با آن روبرو شده  سزاوار است که حاکمیت  بجای اینکه یک راه معقول جهت حل این بحران عظیم   قبل از بین رفتن فرصت و از دست دادن آخرین و مهم ترین و محکم ترین سنگر یعنی حجاب در پیش بگیرد زبان تهدید بکار ببرد ؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار