شوشان - دکتر حسن دادخواه :
به رغم رویکرد و گفتمان نسبتا قابل قبول بلکه عالی نسبت به وجوه ارزشمند «انسان»، در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اما بطور عملی و اجرایی، آن نگاه، مغفول واقع شد و به تدریج در صحنه سیاست ورزی و به ویژه در حوزه های فرهنگی و اجتماعی، رنگ باخت و حتی به ضد خود تبدیل گردید.
چهره ای که در قانون اساسی از «انسان» بتوسط بزرگان دانشگاهی و حوزویان در مجلس خبرگان قانون اساسی، ترسیم گردید و حقوقی که برای آن انسان، به رسمیت شناخته شد، بی گمان برخاسته از رویکرد ناب اسلام به مقوله انسان بود و از فهم و درک مستقیم روحانیان طراز اول آن روزگار در ایران، سرچشمه گرفته بود.
انسان مورد نظر در قانون اساسی، انسانی خدا شناس و آفریده آفرینشگر بزرگ هستی و محور جهان خلقت است و از این رو، دارای شخصیت و سرشتی پاک و دارای حقوق اساسی و قطعی است.
حق تعیین سرنوشت، حق انتخاب در امور متعارف زندگی، حق بهره برداری و استفاده از امکانات زیست، تحصیل دانش، حق اعتراض و....از جمله حقوقی است که برای شهروندان ایرانی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است.
نیک روشن است که اشکال جدید و برخاسته از تحولات زندگانی و زیست امروزی، نه تنها حقوق اساسی و قطعی انسان ها را پایمال و نادیده نمی گیرد بلکه حقوق پیشرفته و تازه ای را هم بر حقوق اساسی پیشین، افزون می کند.
به نظر می رسد که در جامعه ایران و پس از گذشت نخستین سال های پس از تصویب قانون اساسی، به تدریج و بنا بر اقتضاهای خود ساخته دولت ها، حقوق اساسی انسان که مصداق آن، شهروندان ایرانی هستند، رنگ باخت و در پاره ای زمینه ها به ضد حقوق اولیه تبدیل شد که می توان به عدم دسترسی شهروندان غیر مسلمان، تابعان مذاهب غیر مذهب رسمی کشور، شهروندان دگراندیش و....اشاره نمود که در مقررات و آیین نامه ها و روال های نانوشته از بعضی حقوق مسلم خویش محروم شدند.
در حوزه مسایل فرهنگی، البته وضع به گونه ای شد که سلائق و ذائقه ها و برداشت های فردی، زمینه های ناخشنودی نسل های جمعیتی پس از انقلاب را فراهم آورد.
تغییرات تدریجی در گفتمان انسان شناختی انقلاب اسلامی و ناتوانی مقامات مسئول از درک اقتضاهای نو موجب گردید تا نسل های جوان، درست و نادرست هواخواه گفتمان های دیگر شوند و روحیه و کنش انتقادی و اعتراضی به وضع موجود کشور در حوزه حقوق اجتماعی و فرهنگی شهروندان، اتخاذ نمایند.
تقابل موجود و شکاف برآمده از گفتمان جاری و گفتمان اولیه انسان شناختی، چنانچه بر طرف نشود و شرایط تازه و متناسب با اقتضاهای نو فراهم نگردد، موج اعتراضات و ناخشنودی ها یکی پس از دیگری خواهد آمد و نظم اجتماعی و آرامش و نشاط را به فرسودگی و عقبگرد تبدیل می کند.