شوشان - دکتر رضا ولی نژاد (حقوقدان و مدرس جرم شناسی دانشگاه، کُنشگر سیاسی) :
نزدیک به یک دهه نگارنده منتقد سیاست گذاری های تعامل ستیز بودم، روزی که کشورهایی همچون چین از دور زدن تحریم های ایران استقبال می کردند در راستای تقویت منافع ملی شان پیش می رفتند روزی که دروازه ی اقتصاد ترکیه در سایه ی تحریم های ایران گشوده شد تا جایی که آرام آرام به بازیگر منطقه تبدیل شد آنروز که دولت ، روزها و حتی ساعات پایانی برجام را طی می کرد روزیکه چین از موجودیت دولت عبور کرد و قرارداد ۲۵ ساله را با ما امضا نمود آنروز عاشق چشم و ابروی ما نبود بلکه بخاطر ترس از دست رفتن منافع اش یک قرارداد بدون پشتوانه عملیاتی در آب نمک خواباند و امروز برای جایگزینی اهداف بلند مدت منافع حیاتی اش که نفت و گاز می باشد بسمت عربستان و آل سعود چرخش نمود انروز که در کوران برجام ، چین هراسان بدنبال بستن تفاهمنامه بلندمدت با ما بود از ترس یکی از اصول منافع ملی مان با عنوان ؛حفظ و ازدیاد قدرت کشور در روابط با کشورهای دیگر بود
در تعریف انواع منافع ملی دو اصل مهم خودنمایی می کند متعارض ؛ زمانی که منافع بازیگران با یکدیگر تفاوت اصولی دارد و مشترک: [ زمانی که ارتقا و افول منافع ملی یک کشور به ارتقا یا افول منافع ملی کشور دیگر بستگی دارد]. متاسفانه ما در این مدت بشدت بدنبال ساختن یک هم پیمان غرب ستیز بودیم بی انکه از دیدگاه واقع گرایانه و در تبیین منافع ملی تمامی کشورها که هیچگونه ارزشگذاری خوب و بد قابل تشخیص وجود ندارد باخبر باشیم .آنگونه که منافع یک کشور در ذیل قدرت در علم سیاست تعریف میشود و این درس بزرگ و تاریخی بود که چین به ما آموخت چین نه تنها با سعودی ها در 34 بخش #قرارداد سرمایه گذاری بست بلکه تعهداتی فی مابین بعنوان هم پیمان با عربستان نیز منعقد نمود در حالیکه پیش تر با ما برنامه همکاری بست و در پیشنویس سند ۹ بند دارد، که دران هر گز از کلمه قرارداد و یا توافقنامه استفاده نشده است. الفاظ بکار رفته عبارتند از "تفاهم"، "برنامه" و مخصوصا "سند". این امر نشاندهنده این نکته ظریف و مهم است که طرف چینی می داند که این یک قرارداد و توافقنامه در الفاظ معمول حقوق بین الملل نیست.
اما یکی از بندهای این تفاهم در سند ۲۵ ساله ایران و چین موجود می باشد بند هشتم که در ان به صراحت با عنوان "نفی فشارهای خارجی" می باشد. در این بند به منظور پشتیبانی و حمایت از اصل چندجانبه گرایی، طرفین در مقابل فشارهای غیر قانونی شخص ثالث از اجرای مفاد این سند حفاظتخواهند کرد.
به یاد دارم موافقان این سند در تایید این تفاهم نامه روی بند هشتم سند بسیار مانور رفتند و معتقد بودند که بند هشتم سند برای امریکا و شرکای تجاری اش کابوس است.و مدعی بودند همه بندهای این برنامه جامع یک طرف و این بند یک طرف دارای اهمیت است، چون محاسبات دولت امریکا در اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران را بهم می ریزد ،
از بند هشت چه خبر؟
علی ای حال آیا امروز نباید بپرسیم از بند هشتم چخبر ، هرچند که میدانیم در روابط بین المللی هیچ رابطه ای پایدار نمی باشد و همین قرارداد چین باعربستان علیرغم اینکه یک قرارداد بین المللی می باشد اما الزام نیست چون تنها منافع ملی همیشگی و دائم هستند منتهی از آنجا که چین این سند را در حیاتی ترین لحظات توافق برجام با ما بست بطوری که آنگونه نشان میداد که گویی نیازمند مذاکره با ایران هست تا جاییکه برای در امان ماندن از عواقب توافق با ایران تحریمی از قراددهای بین المللی استفاده نکرد و صرفا با عناوینی همچون برنامه و سند پیش رفت تا امروز بتواند با آسودگی بیشتر در چشم بهم زدنی بسمت عربستان سعودی که مصداق نوع متعارض منافع ملی ما می باشد غش کند،
در تبیین منافع ملی یک کشور آنچه که موضوعیت دارد همیشگی نبودن متحدان و دشمنان ست و چین این اصل مهم را در قرارداد با عربستان به ما آموخت : حاکمان چینی در قرارداد با عربستان ثابت نمودند که تفاهم نامه اش با ایران از نوع منافع متعارض بوده و در این مقطع قراردادش با عربستان از نوع منافع مشترک می باشد هرچند که در خاتمه ذکر این نکته را لازم می دانم که کشور چین و توسعه ی چین از یک اصل مهم پیروی می کند : متحدان و دشمنان همیشگی ندارد و اگر احساس کند منافع اش در عربستان تامین نمی شود بسمت دنبال کردن منافع ملی اش چرخش می یابد
در خاتمه توجه شما را به واکنش مدیرمسئول روزنامه اطلاعات امیرعباس صالحی معطوف میکنم که گفته اند : مصاحبه ی تلویزیون چین با رضا پهلوی و موارد مطرح شده در بیانیه مشترک چین و عربستان پیام های روشنی را در مناسبات ایران و چین دارد البته چین طبیعی است که روابط راهبردیش را بر مبنای منافع خود تنظیم کند اما در این میان مواظب باشیم که بازنده ی اصلی فرانظم نوین در روابط شرق و غرب نباشیم