شوشان ـ داوود مدرسیان :
دولتها اصولاً بدنبال منافع خود هستند، دوستیها و دشمنیها در روابط بین دولتها، دائمی نیست و روابط راهبردی بین دولتها در وضعیت آنارشی بینالملل، خیلی کمتر شکل میگیرد. چرا که منافع متکثر بوده و از جهان تکقطبی عبور کردهایم. این واقعیت بینالملل است.
رهیافت رئالیسم(واقعگرایی)بعنوان نظریه اصلی روابط بینالملل، به همین اشاره دارد. در وضعیت آنارشی بینالملل، کشورها محکومند به اصل #خودیاری(self-help). یعنی تکیه به داخل و قوی شدن؛ لذا هر کشوری، منافع، بقا و امنیت خود را مبنای روابطش با سایر واحدها قرار میدهد.کاملاً طبیعی است.
آنچه از مواضع اینروزهای دولت روسیه در همراهی با بیانیه کشورهای عربی حوزه #خلیج_فارس و ادعای دروغین امارات مبنی بر مالکیت #جزایر_سهگانه_ایرانی میبینیم ناشی از همین واقعگرایی است؛ روس مثل چین برای منافع خودش حاضر شده پای یک بیانیه سیاسی کذب را علیه تمامیت ارضی ایران امضا کند! چرا؟
چون خودش را قویتر میداند و ایران را در موضع ضعف؛ چون دنبال جذب منابع انرژی کشورهای عربی است؛ چون انتظار پاسخ قوی و کوبنده از ایران ندارد و محاسباتش از واکنش ایران این است که بخاطر مشکلات داخلی و تحریمهای بین المللی، قابل پیش بینی است و خارج از چارچوب او عمل نمیکند!
بله این روسیه همان است که کنارایران در سوریه با تکفیریها جنگیده؛ آنجا هم منافع او اقتضا میکرده که برای ممانعت ازگسیل تکفیریها به مرزهای خودش، باید درسوریه بجنگد! این روسیه همان است که پیگیر مشارکت با ایران در کریدور جنوب-شمال است.
باید واقعبینانه و جامع تحلیل و سپس عمل کنیم؛ مشارکت روسیه و چین در برخی مسائل با ایران، بر مبنای ایدئولوژی نیست بلکه بر مبنای #منافع_مشترک و #دشمن_مشترک است. این روابط نه تنها ایدئولوژیک نیست بلکه راهبردی هم نیست. چون منابع و غالب ظرفیتهای ایران، قابل جایگزینی است و آنها میتوانند از سایر کشورها بجای ایران استفاده کنند.روسیه و چین اگر شریک راهبردی ایران بودند بخاطر منافع حداقلی، بیانیه دولتهای عربی را امضا نمیکردند!
پس راه درست چیست و چه باید کرد؟
راه درست برای ما هم #واقعگرایی است. اولاً چارهای بجز #خودیاری و قوی شدن از داخل نداریم؛ ثانیاً یکجا با آنها بر مبنای منافع، اهداف و دشمن مشترک، توافق و قرارداد امضا کنیم؛ ثالثاً، حتماً باید برای رعایت حقوق حداکثری خودمان در برخی مسائل با آنها مرزبندی صریح و روشن داشته باشیم. بطور مثال، پاسخ ما به اقدام روسیه در بیانیه اعراب، میتواند اظهارنظر درباره شبه جزیره #کریمه یا مناطق لوهانسک، دونتسک، خرسون و زاپوریژیا #اوکراین باشد!
اما اینکه برخی انتظار دارند ایران همان موضع تقابلی که با آمریکا و انگلیس دارد را باروسیه یا چین بخاطر بیانیههای مشترک با اعراب داشته باشد، غلط و بدور از واقعگرایی است. واقعگرایی میگوید با دشمن اصلی که بدنبال حذف موجودیت، تمامیت و هویت ماست، یکجور تقابل کنیم و با سایر دولتها که با آنها منافع و دشمن مشترک داریم و گاهی اختلافات هم داریم، بگونه دیگری تعامل و برخورد کنیم.
متاسفانه برخی نسخه غلط میپیچند و تفاوت روابط خصمانه با اختلافات را نمیفهمند! پُراحساس و خالی از واقعگرایی، فکر میکنند ایران میتواند با آمریکا همانند روسیه و چین عمل کند. ممکن است، روزی دشمنی آمریکا با ایران به پایان برسد و دیگر دنبال تغییر نظام سیاسی از طریق جنگ، تهدید، تحریمهای گسترده و نفوذ نباشد؛ آنوقت میتوان همانند چین یا روسیه به او نگاه کرد. اما مادامیکه این دشمنی آشکارست، امکان ندارد.
البته کسانی هم دوست دارند این واقعیتها را نبینند. تمایل دارند اقدامات خصمانه آمریکا و برخی دولتهای اروپایی را به شعارهای مردم در نماز جمعهها و راهپیماییها ربط دهند یا سیاست درستِ نهشرقی و نه غربی را علت این دشمنی معرفی کنند! همینقدر بیمبنا و تقلیل مسائل! سیاست نه غربی نه شرقی، نفی وابستگی به غرب و شرق است نه قطع رابطه!
دشمنی واضح غرب هم روشن است؛ نظام سیاسی مستقل و مقتدرِ حاکم بر سرزمین ایران و موثر در غرب آسیا را نمیخواهند. فهم این واقعیتها خیلی سخت نیست. آمریکا چندین دهه دنبال سلطه کامل بر غرب آسیا(خاورمیانه) بود و جمهوری اسلامی را مانع خود میبیند. دلیل اصلی دشمنیاش همین است.