شوشان ـ ریاض علی فرحانی :
مهم ترین درسهای عاشورا را بدون شک میتوان اینگونه بیان کرد که تاریخ به هیچکس ضمانت نمیدهد وقتی شما حرکتی اجتماعی بر مبنای شرایط عقلانی و خواست عرف جامعه شروع نمایید، تا آخر پاک و منزه باقی بماند.
خیلی از اتفاقات شکل گرفته در تاریخ، عناصر ذهنی خوشبینی و خوشخیالی را از ما میگیرد و این تصور را باطل میسازد که اگر محکمکاری کنیم دیگر همهچیز تا ابد بر وفق مراد ما خواهد بود؛ درحالیکه اینگونه نیست. همگان شاهدیم در جامعهای که پیامبر (ص) اسوه اخلاق حسنه و پیام آور مکارم اخلاق ساخته بود کسانی به نام خلافت نبوی، به نام حکومت اسلامی، به نام جانشینی وی بر مسند نشستند که سر فرزندان پیامبر را بریدند و آب از آب تکان نخورد.
سلسله بنی امیه پس از یزید دههها ادامه یافت تا سرانجام بنیعباس آنها را ساقط کردند. بنابراین در تاریخ هیچ تضمینی وجود ندارد و هر لحظه باید مراقب بود. کجرویها و انحرافات از جاهای کوچک شروع میشود. فاجعه بزرگ کربلا خود در جامعهای پدید آمد که پیامبر ساخته بود و آثار آن تا به امروز باقی و تاکنون علاج نشده است.
از طرفی فراگیر شدن ظلم از جمله مواردی است که ارزش دارد انسان جانش را در مسیر تحقق عدالت اجتماعی؛ این آرمان تاریخی بشر فدا کند تا مانع فراگیری ظلم شود. به تعبیر دیگری؛ وقتیکه ظلم شکل اجتماعی پیدا میکند، وقتیکه کسی در مواجهه با یک بیعدالتی ساختاری و بنیانی قرار میگیرد، وقتیکه با سنت شدن ظلمی مواجه میشویم و آن ظلم میرود که شیوه و رویّه همگانی به خود گیرد، اینجاست که فریاد و اعتراض به استناد آموزههای دینی پیامبر و مستقلات عقلی بشر، جایز بلکه واجب میشود. این اعتراض، هم عنصری عقلانی دارد هم عنصری عاشقانه. در آن هم سیاست درج است هم شهادت، هم عاشقی و هم عاقلی.
این جانسپاری نه کار عاقلان، بلکه مرام عاشقان است. به حکم شرایط زمانه لازم است عاشقان بیایند و برای حفظ ارزشها کاری کنند. اینجاست که عاشقی به وجود میآید. اول باید عقل دوراندیش را به میدان آورد و به حکمش عمل کرد؛ اما وقتی نوبت عاشقی باشد دیگر موقع جانفشانی و گذشت است و در اینجا راه عاقلان و عاشقان از هم جدا میشود. امام حسین (ع) در جایگاه نواده پیامبر برای تحقق اهداف جامعه اسلامی شیوه عاشقانه را بر مسیر عاقلانه ترجیح داد و همین منش اوست که در طول تاریخ بین آزادمران و آزاداندیشان جهان پویا و ماندگار باقی مانده است.