شوشان ـ محمد شریفی :
الف: از محمد مسعود تا جمال زاده
مدت زیادی ذهن آشفته ام مشغول و معطوف به مرحوم محمد مسعود سردبیر روزنامه "مرد امروز"بود، روزنامه نگاری که زبانش تلخ و بسیار گزنده و خیلی تند و تیز و بی محابا بود تا آنجا که در مقاله ای در ۲۵ مرداد ۱۳۲۶ برای اعدام احمد قوام یک میلیون جایزه تعیین کرده بود،شش ماه از اعلام جنگش با قوام نگذشته بود که در ۲۳ بهمن ۱۳۲۶ هنگام خروج از چاپخانه به ضرب گلوله کشته شد۔حزب خیانتکار توده بیشترین هیاهو را کرد و عامل ترور محمد مسعود را به گردن شاه و دربار و ایادی اینگلیس نسبت داد۔بعدها معلوم شد ضارب محمد مسعود سرهنگ خسرو روزبه رئیس شاخه نظامی حزب توده بوده است، توجیه خسرو روزبه این بوده است که با این حربه فشار افکار عمومی را علیه خاندان سلطنت پهلوی را تشدید کند۔ ای لعنت بر سیاست که بخاطر رسیدن به قدرت هر اقدامی را توجیه و مباح می کند۔ محمد مسعود در دوره رضا شاه سه تا کتاب چاپ و منتشرکرد،تفریحات شب در سال ۱۳۱۱،تلاش معاش در سال ۱۳۱۲ و اشرف مخلوقات را در سال ۱۳۱۳ به بازار کتاب عرضه کرد۔ مرحوم داور که آن زمان ریاست مالیه بود اسباب عزیمت محمد مسعود را به بلژیک جهت فراگیری فنون روزنامه نگاری مهیا می کند۔ و در بلژیک با جمال زاده آشنا می شود، جمال زاده برایش سنگ تمام می گذارد، اما این دوستی زیاد دوام پیدا نکرد۔ که به آن خواهم پرداخت۔ من در اینجا بخش کوتاهی از مصاحبه جمال زاده که در صفحه ۸۴ کتاب" لحظه ای و سخنی"- مصاحبه با جمال زاده- را نقل می کنم۔
«…بعدها دوباره به ایران رفتم، یک روز باز مرا وعده گرفت. دیدم عمارتی ساخته بیرون دروازه و دو تا نوکر دارد. نوکرهای خوش لباس. یک آوازه خوان زن و یک تارزن زن و یک تمبکی را هم وعده گرفته بود. چندین بار گفتم: من نمیتوانم وقت ندارم.. اما دو نفر آدم حسابی آمدند و گفتند که آقای جمالزاده مسعود خیلی دلش میخواهد که شما به خانهاش بروید. رفتم و دیدم که آن کس که از گرسنگی داشت میمُرد، عمارت ساخته و …، تا اینکه رفتم سر میز شام آن دو نفر آمدند که خدمت کنند، با لباسهای خیلی خوب و شیک … بعد آن دو نفر مرا بردند توی اتاق دیگری و گفتند: جمالزاده تو چرا برای روزنامه مسعود مقاله نمینویسی؟ گفتم: میدانید چیست؟ من مقاله ادبی مینویسم، اما این روزنامه تمام مقالاتش سیاسی است. من اهل سیاست نیستم.»
بعد یکی از آنها گفت:«جمالزاده میدانی چرا همهاش سیاسی مینویسد؟ چون این خانه را که میبینی ما برایش درست کردیم، و از همین راه»
تعجب کردم و پرسیدم «چطور توانستهاند از راه روزنامه برایش خانه درست کنند؟ گفت: ما میدانیم در تهران آدمهای پولدار چه کسانی هستند. میآییم به مسعود میگوییم که مثلاً به رئیس روزنامه اطلاعات بد بگو … به وهاب زاده فحش بده، به فلان تاجر فحش بده. او هم شروع میکند؛ ولی آن پایین مینویسد: بقیه دارد آن وقت ما میرویم آن مرد را که برایش مقاله نوشته میبینیم و میگوییم اگر میخواهی بقیه نداشته باشد باید ده هزار تومان بدهی آن مرد هم میگوید: ده هزار تومان نمیتوانم بدهم پنج هزار تومان میگیریم میآییم سه نفری تقسیم میکنیم۔۔۔"
(لخظه ای و سخنی - مصاحبه با جمال زاده صفحه ۸۴)
از جمال زاده عبور کنیم و یادی از روزنامه وقایع اتفاقیه و میرزا تقی خان امیرکبیر کنیم، روزی که امیر را عزل کردند و در حمام فین کاشان خونش را ریختند، شماره ۵۲ وقایع اتفاقیه از زیر جاپ بیرون آمد، روزنامه ای که امیر با خون دل آن را سامان داده بود، به دروغ نوشت که میرزا تقی خان در کاشان دچار عارضه ای طبیعی شد و به دیار باقی شتافت(نقل به مضمون) برای اینکه بحث زیادی به تلخی نکشد و به نتیجه گیری بهتری برسیم تاریخچه ای از شکل گیری انتشار روزنامه و روزنامه نگاری در ایران می پردازم۔
ب:تاریخچه انتشار روزنامه و روزنامه نگاری در ایران
"کاغذ اخبار" اولین روزنامه چاپی در ایران بود که در عهد سلطنت محمد شاه قاجار توسط میرزا صالح شیرازی در سال ۱۲۱۴ خورشیدی به رشته ی تحریر در آمد۔به عبارتی می توان گفت، میرزا صالح پدر روزنامه نگاری در ایران است، متعاقب چاپ کاغذ اخبار و استقبالی که از آن به عمل آمد، اقلیت آشوری ساکن ارومیه آستین ها را بالا زدند و روزنامه "زاهاریرادی باها"را به زبان آشوری به عنوان دومین روزنامه در ارومیه چاپ و منتشر کردند، مرگ محمد شاه قاجار و روی کار آمدن ناصرالدین شاه و صدور ابلاغ صدر اعظمی برای میرزا تقی خان امیرکبیر و اصلاحاتی که این وزیر ایراندوست و خردمند به انجام رسانید،ضرورت انتشار یک روزنامه رسمی در راستای تعالی و ترقی مردم ایران به منظور بالا بردن سطح آگاهی و روشنگری لازم می دانست،بنا به همان ضرورت،"وقایع اتفاقیه"به عنوان سومین روزنامه ایران، از سال سوم پادشاهی ناصرالدینشاه زیر نظر میرزا تقیخان امیرکبیر آغاز به انتشار کرد.که به صورت هفتگی منتشر میشد.پس از ۳ سال از انتشار وقایع اتفاقیه، یکباره ورق برگشت،امیر از صدارت معزول و در حمام فین کاشان خونش ریخته شد،مدیریت وقایع اتفاقیه به صنیع الدوله واگذار شد و این روزنامه با نام جدید «دولت علیه ایران» آغاز به کار کرد۔در مقابل روزنامه دولتی، روزنامهٔ دیگری به نام روزانه ملتی انتشار یافت که اخبار خبرگزاری های مهم جهان در ان منعکس می شد۔ بعدها روزنامههای وطن و طلوع منتشر شدند۔با صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار و استقرار مشروطیت، روزنامه های : "مجلس"، "ندای وطن"، "حبلالمتین" و "صبح صادق"،"صور اسرافیل" ،"ایران نو" وارد چرخه انتشار شدند۔اگر نگاهی مختصر به آرشیو روزنامه های عصر مشروطه( که عموما در کتابخانه ملی ، کتابخانه مجلس و کتابخانه آستان قدس رضوی و۔۔۔موجود هستتد)بیندازیم به این حقیقت می رسیم که اهالی قلم و روزنامه نگاران در آن روزگار به تمام معنا حرف های تازه و نو برای گفتن داشتند، از لحاظ سطح سواد، روزنامه نگاران آن عصر از لحاظ جامعه شناختی، بینش سیاسی و آگاهی به مسائل ایران و جهان در وضعیت ممتازی قرار داشتتد، به همین جهت افکار عمومی از این روزنامه ها به شدت استقبال می کرد، در ادامه با اشاره به تیراژ روزنامه ها در عصر مشروطه به تحلیل موضوع خواهم پرداخت۔
روزنامه "آفرینش" در مقاله ای تحت عنوان:بازآفرینی نقش رسانه ها در انقلاب مشروطیت می نویسد:"در دوره مشروطیت بیداری افکار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامهها نفوذی عظیم و سهم مهمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. از روزنامههای مهم دوره مشروطیت که تأثیر زیادی بر افکار عمومی داشتند. در آن برهه از تاریخ ایران، مطبوعات به عنوان نمادهای دموکراسی و آزادی نقش بزرگی در گسترش ایدهها و جنبش مشروطیت داشتند..در پی اعلام فرمان مشروطیت تعداد و تیراژ مطبوعات افزایش زیادی یافت همانطورکه شمارگان روزنامهٔ مساوات که از جراید مهم و مؤثر انقلاب مشروطه شمرده میشد به ۳ هزار، روزنامه صور اصرافیل به ۵ هزار، روزنامه مجلس به تدریج از ۷ هزار به ۱۰ هزار و روزنامه انجمن ملی به ۵ هزار نسخه رسید. به هنگام صدور فرمان مشروطیت تنها ۲۰ روزنامه و نشریه در ایران منتشر میشد اما در پی اعلام این فرمان و در[دوره مشروطیت] ۹۲ نشریه شامل ۶۴ عنوان در تهران، ۹ عنوان در اصفهان، ۶ عنوان در تبریز، ۴ عنوان در همدان، لاهیجان و ارومیه هر کدام دو عنوان و کرمانشاه، شیراز، مشهد، بندر انزلی و شهر ری هر کدام یک عنوان، منتشر میشد."
استبداد محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس شورای ملی ایران توسط قزاق های روس ، بستن روزنامه ها و به دار آویختن دو روزنامه نگار آزادیخواه یعنی ، میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل مدیر روزنامه صور اسرافیل و ملک المتکلمین۔۔۔فضای باز سیاسی مشروطه درهم کوبیده می شود۔
با اضمحلال قاجاریه و روی کار آمدن رضا شاه،بازار نشر و روزنامه تا حدودی تحت کنترل در آمد، اما نه بدان معنا که طرح انتقاد نشود، فرخی یزدی، میرزاده عشقی، نسیم شمال، عارف قزوینی ، محمد مسعود،و۔۔۔ انتقادات تندی مطرح می کردند۔ با وقوع شهریور ۱۳۲۰ و تبعید رضا شاه به جزیره موریس، دوباره ایران بهشت روزنامه نگاران شد،صدها روزنامه و نشریه شروع به فعالیت کردند، در حقیقت این مطبوعات بودند که بستر ملی کردن صنعت نفت و روی کارآمدن دولت ملی دکتر محمد مصدق را فراهم کردند۔
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و اعدام دکتر حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز (وزیر خارجه دکتر محمد مصدق) بازهم روزنامه ها را به محاق کامل برد۔
این وضع ادامه داشت تا سال ۱۳۵۶ که امیرعباس هویدا کنار گذاشته شد و جمشید آموزگار به عنوان نخست وزیر با شعار فضای باز سیاسی از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت، آزادی مطبوعات و رونق گرفتن بازار نشر و کتاب بستر انقلاب ۱۳۵۷ را سرعت بخشید۔با روی کار آمدن انقلاب اسلامی همچنان آزادی مطبوعات تا خرداد ۱۳۶۰ ادامه داشت،خرداد ۶۰ بعضی از گروههای چریکی مارکسیستی و مجاهدین اعلام نبرد مسلحانه کردند، ترور های کور ، جنگ ایران و عراق ،شرایط را به سمت امنیتی شدن کشانید که نتیجه اش کسادی کامل مطبوعات و بازار کتاب را در پی داشت۔این وضع همچنان ادامه پیدا کرد تا ۲خرداد ۱۳۷۶ که سید محمد خاتمی با شعار اصلاحات به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد۔صد ها روزنامه و نشریه پا گرفتند، بازار دکه های روزنامه فروشی چنان رونق پیدا کردند که مردم برای خرید روزنامه روی صف می ایستاند، بعضی از روزنامه ها ناچار به چاپ دوم و سوم می شدند۔ اما اینهم دوام نیاورد و در یک روز دستور توقیف ۱۸روزنامه و نشریه صادر شد، خاتمی رفت و دولت بهار احمدی نژاد آمد ۔ از آن تاریخ دیگر مردم دنبال هیچ دکه ای برای خریدن روزنامه ها نرفتند۔۔۔ تیراژ روزنامه های کیهان و اطلاعات و۔۔۔۔ خود گویای همه چیز است۔از آن تاریخ روزنامه نگاران حرفه ای سرخورده شدند و خیلی ها دست از قلم کشیدند،
الان روزنامه ها تا حدودی آزاد هستند و مطالب خوبی هم می نویسند اما مردم دیگر دنبال دکه و خرید روزنامه نمی روند۔ تیراژ روزنامه های محلی در بعضی استان ها از ۵۰ نسخه شروع می شود تا ۲۰۰ نسخه و ۴۰۰ نسخه۔۔۔ که همان تعداد اندک را به صورت رایگان به ادارات و دکه ها عرضه می کنند۔ اگر بخواهیم تیراژ الان روزنامه ها را با ۱۳۰ سال پیش (عصر مشروطه) مقایسه کنیم در اولین نگاه متوجه می شویم که خیلی خیلی عقبیم، راستی چرا؟ بعضی ها اینترنت را بهانه می کنند۔۔۔ چرا اینترنت روی تیراژ واشنگتن پست، لوموند، الاهرام ، حریت و۔۔۔ تاثیر نگذاشت؟؟
ج :سخن پایانی
وقتی بعضی از نشریات محلی را تصادفی روی دکه ها مرور می کنم ، دلم بدجوری می گیرد، هر کس به خودش اجازه میده هر چه دلش بخواهد بلغور بکند، مجیز این مدیر و آن مدیر را بکند تا۔۔۔۔ دلم برای ان دسته از اهالی قلم می سوزد که دیگر هیچی نمی گویند۔ و حکایت همچنان باقیست۔