شوشان ـ حسن دادخواه :
تاریخ معاصر ایران و تاریخ ورود علوم جدید و به اصطلاح مدرنیته به ایران، نشان می دهد که دستههایی از قشر تحصیل کرده و با سواد جامعه در یکصد و پنجاه سال گذشته، با نیت خیر خواهانه و انگیزهه غرب ستیزی و حفظ و تقویت دین در میان مردم، همواره با ورود پدیده های نو به جامعه ایرانی، شامل ابزارها و امکاناتی که برآمده از علوم جدید بوده است، مخالفت می ورزیدند.
به گمان آنان، وضعیت جامعه و شکل و شمائل مردم و سطح برخورداری آنان از بهرههای مادی و دنیایی، بسنده و رضایتبخش است و جایگاه خودِ آنان نیز در نزد عامه و خاصه مردم، بر وفق مراد بوده است و از این رو، هر گونه تغییر و تحول و به ویژه تحولاتی که منشا و سرچشمه آن، به مغرب زمین و مسیحیت و جهان استعمارگران است، بلاشک برای جامعه ایرانی و اسلامی، مخرب و ویرانگر خواهد بود.
به رغم این مخالفتها و ستیز با نشانههای مدرنیسم و همراهی با جهان امروزین، جامعه جوان ایران در حرکت تدریجی و خزنده خویش، در هر حال، جویای آنچه که پیشرفت و توسعه می دانست، بود و آرام آرام به آن دست یافت.
ناگفته نماند که پیرامون آسیب شناسی روند رو به ترقی جامعه ایران، البته سخنان و نظرات قابل توجهی مطرح شده و بخشی از تبادلات فکری و مباحث روشنفکران ایرانی را به خود اختصاص داده است. به هر رو، این آسیبها و عدم آمادگی ها و ناموزونیهای جامعه ایرانی در ورود به جهان معاصر، هیچگاه ایرانیان را در بهره مندی از میوهها و دستاوردهای مثبت آن ، باز نداشته است.
شاید و چه بسا علت العلل، مقاومت و ایستادگی علیه ورود نشانهها و پدیدههای نو به جامعه ایرانی، عاقبت اندیشی قشر تاثیرگذار تحصیل کرده و متدینان آن روزگاران در باب تغییر پاره ای جایگاهها و پایگاههای اقتصادی و فرهنگی خویش بوده است. به هر حال، ورود هر پدیده و سبک نو زندگی به هر جامعه ای، موجب تغییر ذائقهها و نگرش های مردم می گردد و گروه های «مرجع جامعه» از این رهگذر، جا بجا می شود!
در سه دهه گذشته با ورود و گسترش انترنت و ابزارهای پیشرفته در اطلاعرسانی و شبکه سازیهای مجازی به ایران و در دسترس قرار گرفتن آن برای دور افتادهترین روستاها و شهرهای ایران، جهان ارتباطات و رسانه ای و خبر رسانی گسترش و تحول چشمگیری به خود دید. مشاغل و کسب و کارهای متعددی از این رهگذر زاده شد و اقتصاد خانواده ها و اشتغال نسل نو از جوانان و سبک های مدیریتی بنگاهها و فرآیندهای تولید و توزیع را دستخوش دیگرگونی نمود. بزودی عرصه هنر و فرهنگ نیز مشمول لرزه های آن شد و جهان علم و دانش را درنوردید. جوامع بشری از رهگذر ارتباطات نوین بیش از گذشته به هم نزدیک شدند و مرزهای جغرافیایی و موانع ارتباطی به کناری زده شد.
بی گمان خرده فرهنگها و باورها و انگارهها به سرعت متاثر از یکدیگر شدند و آموزه های سنتی مذهبی و باورهای انسانشناسانه نیز مشمول برداشتها و خوانشهای نو گردیدند.
این بار نیز، دسته هایی از سرآمدان و دینداران و دلسوزان جامعه با دغدغه مندی مقدس، نگران تغییر و تحولات ژرف و سریع در جامعه جوان ایرانی شدند و با وضع قوانین مانع از ورود و گسترش ابزارها و امکانات نو و در دسترس قرار گرفتن آنها برای جامعه ایرانی شدند تا بنابر ادعای خویش، از بروز ضد اخلاق و نفوذ آنچه می تواند بر رفتار اخلاقی جامعه تأثیر منفی بگذارد، جلوگیری کنند.
در حوزه تغییر رفتار سیاسی مردم و آنچه که به مشروعیت و مقبولیت بخشی، به شیوه حکمرانی مربوط است، موضوع از حساسیت دیگری برخوردار شد. تحولات نو، شیوه های اطلاعرسانی را در حوزه سیاسی نیز متحول نمود و رفتار کارگزاران حکومتی را روزانه مانند آینه در دیدگان مردم کوچه و خیابان قرار داد. امکانات جدید، مانند یک بایگانی، پیشینه رفتاری و گفتاری کارگزاران را قابل جستجو نمود و در معرض نقد و انتقاد و سنجش قرار داد.
به رغم تصویب قوانین کنترل کننده و ممانعت از دسترسی مردم به ابزارها و امکانات اطلاعرسانی نو، جامعه ایران به سرعت می تواند در قالب فیلم و پادکست به رفتار و گفتار روزانه سخنرانان و اهالی تریبون دستیابند و به مقایسه و سنجش شخصیت گذشته و حال آنان بپردازند و به زبان دیگر، حیاط خلوت و خصوصی برای سیاستورزان نمانده است!
این وضعیت، با همه مخاطرات و دغدغه های مقدس، فرصت مناسب و ارزشمندی برای بازسازی و نوسازی ذهنیتها، گمانهها، نگرهها و تلقیهایی است که در شرایط امروزین جامعه، نتوانسته میدانداری کند و مزیت و امتیازات خود را به اثبات برساند.
ابزارها و امکانات جدید ارتباطی، حتا اگر مانند تیغ دولبه باشد، نمی توان آن را به کنار گذاشت و مزیت های آن را نادیده گرفت. مقاومت و ایستادگی در برابر آن، چه بسا گرایش به آن را تشدید کند و بازار آن را داغتر نماید.