شوشان ـ لفته منصوری :
دکتر خیام نکویی معاون وزیر جهاد کشاورزی در سخنان خود گفت: «[وقتی] روی نامگذاری فائو برای حوزه خاک نگاه میکنم. میبینم که فائو یک دهه را برای یک موضوع اختصاص داده است. ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴ دههی خاک نامیده شده است.» و در ادامه میافزاید: «این نشان میدهد که شرایط ما در دنیا خاص نیست!» گرچه این نتیجهگیری معاون وزیر با این کنایه دکتر جهانگرد محمدی عضو هیئتعلمی گروه مهندسی علوم خاک دانشگاه شهرکرد مواجه شد؛ که گفت: «خدا را شکر، امروز شنیدم که رتبه اول در فرسایش خاک نیستیم؛ رتبه دوم هستیم. نمیدانم حالا به کی جایزه بدهیم؟ به رتبه اولی یا رتبه دومی!»
و من هم بعد از سخنرانی دکتر نکویی نزد او رفتم و نقشه جهانی عملکرد فرسایش خاک کشورها را به او نشان دادم که متأسفانه کشور ما جزء کشورهای قرمز تیره مشخص شده است؛ که نشانگر وضعیت بسیار نامناسب ایران در افزایش نرخ فرسایش جهانی خاک دارد.
اما من بر این باورم که نظام حکمرانی زنجیرهای بههمپیوسته از اضلاع گوناگونی است که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و کارکردهای هر ضلع آن به عملکردِ فعالیتهای فرابخشی بستگی دارد؛ بنابراین ایجاد توازن و تعادل در نظام سیاستی ازجمله ملزومات حکمرانی اجتماعی است؛ زیرا رویکرد صرفاً بخشی نمیتواند سرریز ناکارآمدی حوزههای دیگر را پوشش دهد.
آنگونه که بهدرستی در سخنرانی خوبِ دکتر سید حمیدرضا صادقی استاد دانشگاه تربیت مدرس، رئیس انجمن آبخیزداری ایران و نایبرئیس انجمن جهانی خاک و آب بیان شد و حکمرانان را از نگاه انتزاعی بر حذر داشت و تصریح کرد: «شیوه تفکر همبستی، پیوندی، مجموعهای و چند جانبهای را درباره آب، خاک، انرژی و غذا موردتوجه قرار دهند.» او تصریح کرد: «ما با هر قیمتی نباید تولیدات کشاورزی داشته باشیم با هر وضعیتی آب را مصرف کنیم و با هر قیمتی غذا تولید کنیم!»
و من بهعنوان یک جستجوگر مسائل اجتماعی این نکته را بر سخنان ارزشمند پروفسور صادقی اضافه میکنم که حتی پارادایم تفکر همبستی یا (نکسوز Nexus) اگر در چارچوب سیاست اجتماعی تعریف نشود، عقیم و ناکارآمد خواهد ماند.
سیاست اجتماعی در پی کنترل تضادهای ذاتی میان ذیمدخلان است. هر تصمیم یا سیاستی، عدهای را متضرر و عدهای را منتفع میکند. تصمیمات باید به نحوی اتخاذ شوند که برندگان احتمالی آن اعم از نسل حاضر و نسلهای آینده و منابع پایه کشاورزی، بیشتر از بازندگان باشند.
دولتها و مراجع سیاستگذار در صحنه اتخاذ تصمیم نسبت به امر اجتماعی و فرهنگی کمتوجه هستند و اخیراً حوزه اجتماعی و فرهنگی را به عنصر پیوست رسانهای برای توجیه عملکرد خود تقلیل دادهاند. بهعنوانمثال سیاست دولت در بحث «خودکفایی محصولات راهبردی کشاورزی» اگرچه به «گندم» تقلیل یافته است؛ اما همین امر مهم، بینیاز از مطالعات ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا) نیست.
سیاست اجتماعی و ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا) نباید در حد پیوست نگاری در برنامهوبودجه خلاصه شود؛ و چون وصلههایی بر پیراهن برنامهوبودجه دوخته شود. مخاطبِ همه این نظریهها، سیاستها و برنامهها مردم هستند.
اگر همچنان دولت بر تمرکزگرایی در تصمیمسازی و توزیع منابع؛ توسعهی آمرانه و از بالا به پایین و برنامهریزی متمرکز اصرار میورزد؛ درحالیکه خود در مدیریتِ تعامل بین بخشهای عمومی، خصوصی و مردمی ضعف سازوکاری دارد و از طرفی گرایش به اقدامهای زودبازده خارج از چارچوب برنامه دارد؛ نباید انتظار داشت که وضعیت ما بهتر از این شود.
ای عشق ببخشای بر این خاک که دانی / کز خاک همان رست که در خاک دمیدی[۱]