شوشان ـ محمد دورقی :
وقتی بین کودکان هستی،حس میکنی زلالتر و صادقتر شدهای و در همه شئون زندگی و مناسبات اجتماعی و روابط حسی-عاطفی باز تنظیم اساسی شده ای.نه کبریا و وقار تصنعی دارند، نه تعارف و مصلحت گرایی می کنند و نه برای نشان دادن آنچه نیستند بدنبال لحن خاص و کلمات ویژه می گردند.لبخند که می زنند،بدون هیچ ملاحظهای اعماق بکر و درون زلالشان را به نمایش می گذارند و از پنجرهی چشمان معصوم شان می توان بلاواسطه و بدون مانع به روح پاک شان سرک کشید.این یافته های دلنشین را در جمع دوستان پسرم،در پارک تجربه کردم. بچههایی که برای ارتباط،نیاز به مقدمات سختگیرانه و پیش نیازهای معمول ما آدم بزرگها ندارند.وقتی به همدیگر لبخند می زنند،یعنی مجوز ارتباط را صادر کرده اند.با بچه ها که هستی مجبور نیستی برای فهم جنس ارتباط و کشف نیات طرف مقابل،معادله های چند مجهولی حل کنی.همه آنچه هستند در آنچه عرضه می کنند خلاصه شده است.چون نه خودسانسوری دارند و نه بخاطر اقتضاء و مصلحت، مجبور می شوند بخشی از وجودشان را مخفی کنند.بیایید هر چند مدت که از درد دنیازدگی و مناسبات ریاکارانه اجتماعی به ستوه می آییم برای ریست ذاتی میان بچه ها برویم و خودمان را بازتنظیم بکنیم.من اسمش را گذاشتهام کودک تراپی .
حس شیرینیست.البته به شرط اینکه کوچکوار بشوید و با بزرگی و زمختی بزرگوارانه،آنها را نیازارید.