شوشان ـ فاضل خمیسی :
سال ۱۴۰۳ است، در مراسم ترحیم فرزندِ یکی از دوستان شرکت کرده ام، اکثر شرکت کنندگان همرزم پدر مرحوم در جبهه های جنگی بودند که ۳۶ سال قبل به پایان رسیده است، رزمندگان دیروزی که امروز اکثراً سپید مو و میانسال و دارای نوه و شاید نتیجه اند!
مداح برای اینکه فضای داخل حسینه را معنوی تر کند شروع به نوحه سرایی با مضمون «سنگر خوب و قشنگی داشتیم و ... » برگرفته از مداحی صادق آهنگران در دوران جنگ نمود !
لابه لای نوحه سرایی ذکر مصیبت هم میگفت و از جمله این عبارت که : در دوران جبهه و جنگ ، بعضی رزمندگان پشت سنگرها برای راز و نیاز با خدا و بریدن از دنیا قبرهایی کَنده و در آنها تا صبح دعا و با خدا نجوا می کردند.
سرها پایین و صدای آهسته ی هق، هق گریه از گوشه و کنار مجلس شنیده میشد...
مجلس با ذکر فاتحه و تشکر از حضار به پایان رسید! خوش و بش ها و شوخی ها شروع شد..
سال ۱۴۰۳ است! الان مهمترین معضل اجتماعی حاکمیت، مساله ی پوشش زنان و فاصله گرفتن نوجوانان و جوانان از
قرائت های دینی جاری و نوعی گسست نسلی است. الان سنگر خوب و قشنگ، برای دهه ی هشتاد یک مفهوم انتزاعی غریبانه و غیرجذاب است.
برای معنوی بار آوردن انسان ها باید سبک های روزآمد و روانشناختی عصر جدید را شناخت، وقتی مداحی در دبیرستان و برای نوجوانانی که بعد از ۲۰ سال از تمام شدن جنگ بدنیا آمده و بصورت متوسط روزانه ۵ ساعت در یوتیوپ و فیسبوک و ... جهانگردی می کنند نمیتوان با «مداحی شب عملیات» آموزه های دینی را به آنها منتقل کرد.
متاسفانه علیرغم میلیاردها تومان
هزینه ی سخت افزاری از اتوبوس گرفته تا غذا و تدارکات و هزاران ساعتی که برای راهیان نور ( کاروان های زیارتی دانش آموزی از مناطق جنگی) صرف میشود بدلیل نداشتن یک پیوست عالمانه و هدفمند در جهت ارتقاء سطح معنوی و وطن دوستی، شاهد آن هستیم که این برنامه مثل سایر برنامه های فرهنگی فاقد عمق تغییر رفتار پایدار بوده و صرفاً بعنوان یک اقدام روتینی درآمده است...
چه بخواهیم چه نخواهیم! بینش و نگرش نسل حاضر نسبت به گذشتگان تغییر کرده است!
او می بیند وقتی فلان فردی که ادعای دیانت و اخلاق میکند در پنت هاوس ۳۰۰ متری استخر دارش دعای کمیل برگزار و «خطبه ی همام نهج البلاغه» و مواصفات پرهیزگاران را با آب و تاب برای حضار تفسیر میکند حس می کند یک جای کار عیب دارد!
او دارد می بیند از زمانی که افکار عمومی نسبت به «پینه ی پیشانی» حساس میشود، یهویی اشاعه ی این نشانه ی سجود طولانی متوقف میشود ، او از خود سوال می کند آیا: سجده ها کوتاه شده اند یا حساسیت پیشانی ها برطرف شده ، و یا خدای ناکرده آن پینه ها برای مقصودی غیر از خدا است!
بگذریم و سخن را کوتاه نماییم:
معنویت و ایمانی که صرفاً از راه احساس منتقل شود نه تنها ماندگار نیست بلکه باعث سرگشتگی و چه بسا پشیمانی نیز شود بنابراین استفاده از روشهای عقلانی، استدلالی بر پایه های روانشناختی و پذیرش اینکه انسان در یک مسیر تکامل اجتماعی قرار دارد میتواند آموزه های تربیتی را پایدارتر نماید!
نسل امروز از هر زمان دیگری عقلانی تر است بنابراین برای هدایت آن باید «ابزار احساس» را در انبار تاریخ نگه داشت و طرحی عاقلانه و به دور از هر گونه تعصب پایه گذاری کرد. در پایان برای وضعیت حاضر میتوان این را فرضیه ساخت ، که حوزه ی اجتماعی جامعه، توسط افراد غیر متخصص مدیریت و اداره میشود!!!