شوشان ـ موسوی هاشمی :
از دوم خرداد هفتاد و شش تا الان طریقه اصلاحی که تنها امید و آرزوی تغییرات کم هزینه برای ملت ایران بود
به دلایل بسیاری دچار انحطاط و ریزش اعتماد عمومی بوده است
برای عدم تطویل کلام چند پارامتر تاثیر گذار را بر خواهیم شمرد
اولین و مهمترین پارامتر ریزش اعتماد عمومی از اصلاحات بازی افراد آپورچونیست با کارت اصلاحات بوده است که از اصلاحات تنها انتظار منفعت داشته اند وقتی اصلاحات با حمایت مردم قدرت اجرایی یا تقنینی را صاحب میشد این افراد فی الفور رنگ عوض کرده و دایه مهربانتر از مادر میشدند و چون در اصلاحطلبان هیچ سازمانسازی ایی شکل نگرفته بود شناخت این افراد سخت تر میبود
دومین پارامتر.
انتفاع شخصی اکثریت یاران اصلاحی که وقتی با حمایت مردم در قدرت قرار گرفتند
برای بقا و ماندکاری بیشتر خود در قدرت به الزامات سازمان حود در مقابل الیتهای اجتماعی سیاسی پشت کردند و سعی در رابطه گرفتن با نهادهای قدرت انتصابی میکردند و جزیی از الیگارش قدرت میشدند بخش جالب قضیه اینجاست که الیگارش صاحب قدرت انتصابی بعد از مدتی این افراد را به فضاحت بیرون می انداخت
و در محاق میرفتند تا فرصت بعدی
سومین عامل.
ساختار سیاسی به دلیل خصلتهای اقتدار گرایی و هرمی درمقابل هر نوع اصلاحی مقاومت میکرد و تا اکنون هم بر همان رویه است
هسته سخت قدرت با هزینه فراوان و محدود کردن و محصور کردن منافذ ورد اصلاحات این تفکر را تقریبا از ساختار قدرت بیرون کرد
ولی از آنجاییکه پایگاه مردمی داشته یعنی مردم خود بوجود آورنده اش بودند
باعث سرخوردگی از انتخابات شد که این به معناست بحران مشروعیت برای سیستمم بود
و سیستم به دلیل احتیاج میرم به مشارکت عمومی و بالا بردن سطح مشروعیت خود به ته مانده اعتبار اصلاحات چنگ زده است و به صندوق رای عمومی رجوع کرده است
و دوباره این کارت را در بازی آورده است
احتمال اینکه نتیجه انتخابات به نفع قالیباف باشد بسیار احتمال قریب به یقین دارد
زیرا اصلاحطلبان اکنون با ذکر دلایل برشمرده اعتبار اجتماعی خود را از دست دادند و همتی تلنگری بود به این ریزش و این تفکر با گسست شدید ارتباطگیری نسلهای نو مواجه شده است
و ساختار سیاسی از رهیافت این سیاست در انظار بین المللی اذعان به دموکراسی بکند
و در پایان به فاتحان روز شنبه و حزب بادیها صادقانه عرض میکنیم که به ستادهای رقیب بپیوندند