امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ مجتبی حلالی :
یکم: ایران. در اینکه ایران از جمله غنی ترین کشورهای جهان است تردیدی نیست. ایران سرشار است از منابعی که هر کدام به تنهایی می توانند متضمن اقتصاد و رفاه اجتماعی مردم باشند.
علیرغم وجود همه تحریم هایی که دهه هاست بر ایران تحمیل شده، اما هنوز کشور مقاوم است و استوار. چه آنکه اگر برخی تخلفات سنگین مالی صورت نمی گرفت، شاید تا این اندازه سفره مردم بویژه طبقه متوسط جامعه کوچک و کوچکتر نمی شد.
دوم: در مناظرات انتخاباتی و در همه هرچه گذشت، مشخص بود که گره کور کشور اختلافات درونی است که میان افراد وجود دارد و گویی که عزم و توانی هم برای حل آن وجود ندارد. مثلا این گروه بر سر کار آیند، با موانعی از گروه مقابل مواجه می شوند و اگر آن گروه قدرت را بدست گیرد، این گروه مانع از پیشبرد کارها می شوند. منتفع گروه ها، متضرر مردم.
در واقع حل موضوع که سازش است و توجه به منافع و آرامش مردم، بازیچه ی دستیابی به قدرت و اینکه تفکر ما برای حل مشکلات بهتر است شده؛ کما اینکه دو کاندید شاخص که از یک جناح بودند و سبد رای شان تقریبا نزدیک به هم بود، نتوانستند به نفع دیگری کنار بکشند و علیرغم این احتمال که شاید به جناح رقیب رقابت را واگذار کنند، اما ماندند و هر کدام راه خود را رفتند!
سوال اینکه افراد باید پایبند به تفکر حزب خود باشند یا در چنین بزنگاه هایی قدرت جای خود را به تفکر و اعتقاد واگذار می کند؟
چهارم: در مناظرات همه چیز عالی از سوی حتا آن دو کاندید که آمدند و وقت صرف کردند و گاها انگ و تهمت هایی زدند و به دوری از اخلاق هم روی آوردند، بیان می شد. تنها نقیصه اما این بود که اگر ما باشیم نه تنها فراوانی و ارزانی می آوریم بلکه 20 گرم طلا هم می دهیم، اگر ما باشیم یارانه ها هم باید افزایش یابند، اگر ما باشیم فیلتر اینترنت قطعا نیاز به بازنگری دارد، اگر ما باشیم حقوق و دستمزد باید افزایش یابد، اگر ما باشیم روابط باید تغییر کند و به سمت آرامش و دوستی حرکت کنیم، اگر ما باشیم مردم را امیدوار و شادی خواهیم بخشید و ....
پنجم: در کتاب فلسفه ی دروغگویی از لارسن اسوندسن آمده: دروغ دقیقا چیست و دروغ با پدیده های مرتبط، مانند "چرند" یا راستگویی چه تفاوتی دارد؟ وی همچنین به بررسی اخلاقیات دروغ گفتن می پردازد - چرا دروغ گفتن تقریبا همیشه از نظر اخلاقی اشتباه است و چرا دروغ گفتن به دوستان به خصوص بد است؟ این فیلسوف حتا در مبحث سیاست نیز ورود کرده و از نظریه افلاطون در مورد "دروغ نجیب" بهره برده است. یعنی برای دستیابی به قدرت در سیاست می توان دروغ گفت و نام آن هم دروغ نجیب شد.
از آنجایی که عباراتی مانند اخبار جعلی و حقایق جایگزین در فیدهای ما نفوذ میکنند، نتیجهگیری سوندسن شاید تعجبآور باشد: این که، حتی اگر همه ما گاهی اوقات دروغ میگوییم، در اکثر موارد قابل اعتماد هستیم. اعتماد به دیگران انسان را آسیب پذیر می کند و همه ما هر از گاهی گول می خوریم. اما با در نظر گرفتن همه چیز، اسوندسن ادعا می کند، صداقت و آسیب پذیری به زندگی در حالت بی اعتمادی دائمی ارجحیت دارد.
باری همین بیانات غیر واقعی و تحریف هایی که می شود، نه تنها مخرب و زیان بار است، بلکه اعصاب و روان مردم را برهم می زند. چه آنکه شاید گوینده هنوز به سطح آگاهی و شعور مخاطب ایمان نیاورده است.
ششم: سوال دیگر اما این است؟ واقعا اگر این حجم از توان و منابع در کشور هست، چرا و چگونه معیشت و اقتصاد مردم و کشور به اینجا رسید؟ تحریم بخشی از آن است، فروش نفت برقرار است، واردات و صادرات اگرچه محدودتر اما برقرار است. گرانی مرغ و گوشت و مایحتاج ابتدایی مردم هم به تحریم ربط داشت؟ امکان تفریح و سفر چگونه سخت تر شد؟ خودروهای ما چرا چنین بی کیفیت و گران است؟
هفتم: خوزستان هم در بیانات برخی کاندیدها مورد اشاره قرار گرفت. اینکه بیکاری در این استان صنعتی و زرخیز و ثروتمند بی معنی ست. آب و هوا و گرد و غبار باید مورد پیگیری جدی قرار گیرد! رفاهیات و امکانات مردم با ثروت عظیم نفت و گاز همخوانی ندارد. و از این دست وعده هایی که پیش ترها از هر دو جناح بیان می شد.
همین وعده های غیر واقعی بود که مشارکت در خوزستان را به 29 درصد کاهش داد. حدودا 15 درصد نسبت به انتخابات گذشته مشارکت خوزستانی ها کاهش یافت، دلیل آن هم فقط معیشت و اقتصادی است که با منابع و ثروت خوزستانی ها همخوانی ندارد.
گرما و انتقال آب، آلودگی ها و باران های اسیدی، بیکاری و مشاغل کاذب، رتبه نازل آموزش و پروش و مهاجرت از استان به استان های مطلوب تر همه و همه نتیجه سوء مدیریت هایی است که طی این سالها گریبان خوزستان را گرفته اند. هر دولت به سهم خود در این عقب ماندگی ها و مشکلاتی که در خوزستان وجود دارد، نقش دارد.
پایان: کاهش مشارکت خوزستانی ها در انتخابات ناشی از دوری از امکانات و منافعی است که باید بصورت ویژه در خوزستان دیده می شد. همه معنای عدم مشارکت حداکثری خوزستانی ها همین است و بس. و ای کاش دولت چهاردهم بداند سطح آگاهی مردم و فضای اطلاع رسانی بسیار بالاتر از آن چیزی است که تصور می کنند. دولت چهاردهم باید بداند موضوع اشتغال و آلودگی هوا اصلی ترین دغدغه سرزمین نخل و بلوط است.