شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۸۵۶
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۶
شوشان ـ کیوان لطفی :


اصطلاح «افکار عمومی» برای اولین بار در قرن هجدهم در فرانسه ظهور کرد. کارشناسان ارتباطی این مفهوم چندوجهی و سیال را به «پروتئوس» یا «خدای مدام در تغییر» تشبیه می­‌کنند؛ ایزد اساطیری دریا و رودخانه­‌ها که تغییرات پیوسته­‌ی طبیعت را نشان می­‌دهد و در عین حال که توان پیشگویی آینده را دارد، یکسره تغییر شکل می­‌دهد تا از این کار اجتناب کند و در انتها با وجود همه مقاومت­‌ها، پیشگویی خود را تنها با کسانی فاش می­‌گوید که بتوانند او را به دام بیندازند. در دوران معاصر، این «رسانه­‌ها» هستند که در دامگه خود، این افکارِ «ناپایدار»، «متحرک» و «تغییریابنده به شکل­‌های گوناگون» را­ ناچار به فاش­‌گویی می­‌کنند. آن­‌ها با بهره­‌گیری از قواعد روانشناسی اجتماعی افکار عمومی را «می­‌سازند» و همزمان این موج خروشان، تازه­‌شونده و جهت­‌دهنده را «افشا می­‌کنند».   

«الیزابت نوئل نیومن»، با هدف تبیین نسبت رسانه­‌ها با «افکار عمومی» و «ادراک افکار عمومی»، «نظریه مارپیچ سکوت» را صورت­‌بندی نموده است. بر اساس این نظریه، نقش رسانه­‌ها در چیرگی بر فرد، مهم­‌تر از محیط اجتماعی است و مخاطبان تنها با استفاده‌ی آگاهیِ خلق­‌شده توسط رسانه­‌ها، می­‌توانند جهان را کامل و تفسیر کنند. نیومن سه عامل مؤثر بر این قدرت تعیین­‌کنندگی را «انباشتگی»، «هماهنگی» و «حوزه عمومی» معرفی می­‌کند: پیام­‌های رسانه­‌ای در گام اول «تکرار» می­‌شوند، در گام بعدی، مردم تحت فشارِ گروه، به دلیل ترس از انزوای اجتماعی، با دیدگاه­‌های غالب «هماهنگ» و با افکار عمومی همخوان می­‌شوند. در نهایت، از آنجا که فرد به‌شدت به حوزه عمومی و محیط اطراف خود وابسته است، از ترس طرد شدن، در گرداب فکر مستقل و محدود خویش فرو می­‌رود. در این وضعیت، شخصِ همنوا با دیدگاه مسلط، در مقایسه با فرد مخالف، تمایل بیشتری برای ابراز نظر خود دارد.

با رصد تحولات رسانه­‌ای کشور، دو جریان مارپیچ‌ساز قابل شناسایی است. یک خط، هم‌نوا با قرائت رسمی حاکمیت، رسالت خود را صدادارکردن مقاومت در برابر جریان استکبار می‌­داند و با تنفس در فضای رسانه­‌ای رسمی و مصوب، مارپیچ سکوت مطلوب خویش را طراحی، «غیرخودی» را تعریف و او را طرد می­‌کند. در مقابل، خط دوم، با فاصله­ گرفتن از قرائت رسمی و با حرکت در فضای غیررسمی و ترجیحاً مجازی، مطالبه­‌ی خود را «حق مردم» و «رفع محرومیت و محدودیت» می‌­داند. این جریان نیز با صورت‌بندی مارپیچ سکوت دلخواه خویش، «دیگریِ» مغضوب خود را ابتدا تعریف و سپس منزوی می­‌کند.
در حال حاضر، عقبه­‌ی این دو جریان مارپیچ­‌ساز، به رغم وجود همه‌ی گسل‌­ها و دشواری­‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور، رخ در رخ هم صف‌آرایی کرده‌اند  و از  قرار نه سودای گفت‌­وگو دارند و نه یارای مدارا. و آن­‌که تپیده و تنیده در دو مارپیچ سکوت، نظاره­‌گر تحولات داخلی و خارجی است، جریان سومِ مقهور و مستقل است؛ جریانی محصور در میان دو تیغ «غیرخودی» و «دیگری» که قدرت کنشگری خویش را از دست  داده و شوربختانه از ترس انگ­‌خوردن در علن و مجاز، فرصت و قدرت ابراز عقیده‌­ی مستقل و متفاوت خود را نیز ندارد. سواران این قطار بی‌­دود که بی­‌تریبون می­‌اندیشند، بی­‌سله می­‌گویند و بی‌­زبان حرف می‌­زنند، همچنان سودای مستقل ماندن دارند و به دور از قیل و قال­ زنده­‌باد و مرده‌­باد می­‌کوشند در میانه­‌ی خط­‌کشی­‌های مرسوم، راهی باز و نفسی تازه کنند. این جریان انبوه، همچنان تلاش می‌کنند مابین خطوط نانوشته حرکت ­کنند و مجذوب خواب آشفته‌ی رسانه­‌ها نشوند. شواهد نشان می­‌دهد این شاهدان خاموش که قد کشیدن مارپیچ‌های سکوت را به نظاره نشسته­‌اند، همچنان برآنند که«پیرامون» را از دریچه­‌ی تنگ نگاه دروازه‌­بانان خبری تماشا نکنند و «درون» را نیز به خط و خش منفعت­‌طلبی نیالایند. شوربختانه، به نظر می‌رسد اینان که فراتر از مرزهای جغرافیایی و دعواهای تاریخی، درد انسان در «غزه»، «کیف» و «کابل» را دارند، تا اطلاع بعدی، گریزی جز دست و پا زدن در انزوای دیگرخواسته و رویایی جز فروریختن این دو عمارت ویران­گر ندارند.
امید که در کشاکش این رسانه‌گردانی بی‌لگام،  شمع «عقلانیت اساطیری فرارسانه‌ای» جان بگیرد و راه رهایی آزادگان راستین جهان از گردابِ انسان‌سوز سکوت هموار شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار