شوشان ـ علی عبادنسب : ناگفته معلوم است که سرمایه های ملی مثل نفت و گاز و معادن و دریاها و رودخانه ها و جنگلها و غیره، متعلق به شخص، قشر یا گروه خاصی نبوده و نیستند، بلکه متعلق به عموم مردم و بیت المال مسلمانان هستند لذا درآمد های حاصل از این سرمایه های ملی، باید عادلانه در امور عام المنفعةمصرف گردد نه اینکه سهم بیشتری از آنها، به برخی از افرادی که در این عرصه ها کار و فعالیت می کنند یا مسؤولیت دارند اختصاص یابد. اما متاسفانه برخی از افراد شاغت یا دارای سمت در عرصه های مربوط به این سرمایه ی های ملی و حتی برخی از قانونگذارانِ بیگانه با عدالت شناسی و بیگانه با احکام و قوانین الهی، این طرز فکر را دارند که چون آنها در این زمینه ها مثلا در زمینه نفت و گاز و پتروشیمی و معادن و غیره کار می کنند ،لذا باید سهم آنها از درآمد ناشی از این سرمایه های ملی بیشتر باشد. اما افرادی که در زمینه های دیگر مثل آموزش و پرورش و آموزش عالی و دیگر مشاغل خدمت رسانی به مردم خدمت می کنند، چون درآمد مستقیمی ندارند، باید به صورت ناعادلانه سهم کمتری داشته باشند در صورتیکه نهادهایی مثل آموزش و پرورش ،مادر همه درآمدها و منافع کشور هستند و کم توجهی به آموزش و پرورش و معلم و علم و عالم ،آسیب های جبران ناپذیری را به کشور وارد کرده و به مرور زمان باعث از بین رفتن ارزشها ی والای انسانی و اوج گرفتن عرض اندام ضد ارزشها در جامعه شده و جامعه را به سویی می برد که بی بندو باری و فساد بزهکاری در آن هر روز بیشتر و بیشتر می شود ، به گونه ای که دیگر حتی قوه های قهریه کشوری و حکومت، هرگز نمی توانند امواج ناشی از بی بندباری و هنجارشکنی ها را که پی درپی ایجاد می شوند مهار کنند.
آسیب های ناشی از کم توجهی و اولویت قرار ندادن آموزش و پرورش و معلم وعلم و عالم، کم کم سیل های سهمگینی از فساد و یاغیگری را ایجاد می کند که دامنگیر همه حتی حاکمان و حکومت هم می شود. پس هرچه سریعتر باید این رویه ناصواب اصلاح شده و معلم و علم عالم جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
در قرآن کریم و فرهنگ اهل البیت علیهم افضل الصلاة و السلام بیش از هر چیز به علم و عالم و معلم اهمیت داده شده و صدها حدیث و آیه در تکریم و شأن و مقام و منزلت معلم و عالم و علم آمده، که برای خردمند تنها یک ذکر یک مورد آن کافی است و آن سخنی است از امام حسین علیه السلام و بعد اعطای هدایای بسیار و مشتی مروارید به معلم فرزندش عبدالرحمن سلمی فرموند :《پاداش مالىِ من کجا و چگونه؟! با عطاىِ آموزشِ این معلم برابرى مى کند؟!》
یعنی اجر این معلم به خاطر تعلیم فرزندم از این همه هدیه و مروارید بشتر است. اما ببینیم متاسفانه جایگاه معلم در کشور ما چگونه است؟!
آیا آموزش و پرورش که مادر علم و ادب و فرهنگ است، در کشور ما جزو اولویت ها به حساب می آید؟ یا آخرین جایگاهها را به خود اختصاص داده است ؟!
[