شوشان ـ عبدالواحد عبادی :
آنچه مسلم و ملموس است و خبرگان اجتماعی وسیاسی آنرا لمس می کنند این است که ملت ایران از شکاف های متعدد رنج می برد. یکی از این شکاف ها، شکاف مرکز پیرامون است. آنچه از شعارهای انتخاباتی دکتر پزشکیان هویدا بود این است که ایشان به خوبی این شکاف ها را با عینک تیزبین خود دیده و باطرح آنها درصدد کاهش این شکاف ها والتیام این زخمها برآمده. شعارهایی از قبیل توجه به حقوق اقلیت های دینی و قومی، جوانان، بانوان، استان های محروم و پرکردن شکاف مرکز و پیرامون ، برخاسته از واقعیت های موجود جامعه بود.
نگارنده در این نوشتار کوتاه تلاش می کند، یکی از علل شکاف مرکز پیرامون که به نظر می آید در چگونگی انتخاب مدیران ارشد کشوری و استانی نهفته است را واکاوی و بازنمایی کرده، طرح مساله نماید.
اصولا مرکز کشور و به تبع آن مراکز استانها همواره محل تمرکز وزارتخانه ها، سازمانها، نهادهای قدرت ، استانداری ها، ادارات کل وبنابراین معمولا تصمیم سازی های مهم سیاسی و مدیریتی برای چگونگی اداره کشور در این مراکز انجام می شود. تصمیم سازان نیز اغلب از همان مراکز ویا عمری را در مرکز کشور ویا مراکز استانی ساکن شده تا عینک نزدیک بین مسئولین تراز اول کشور واستان آنها را دیده . بنابراین این تصمیم سازان از دور دستی بر آتش داشته اند و یا درد حاشیه نشینان شهرستانی را پس از اقامت در مراکز استان ها و یا پایتخت کشور فراموش کرده اند و به قول سعدی علیه الرحمه:
کجا دانند حال ماسبک باران ساحل ها، واین مهم باعث گردیده که اکثر تصمیم ها ، برنامه ها، وسیاست های تدوینی برای توسعه عادلانه در سطح کشور نیز ابتر و ناکارامد بماند، زیرا با واقعیت موجود در مناطق پیرامون ناهمخواناست.
از طرفی حکمرانی زمانی خوب، عادلانه و توسعه یافته خواهد بود که همه ساکنان یک سرزمین را یکسان ببیند و بصورت یکسان آنان را در قدرت ،ثروت و چگونگی اداره کشور مشارکت دهد - طبیعتا تمسک به شعار زیبای شایسته سالاری خوب است اما باید دانست که شایسته گان فقط در پایتخت ویا مراکز استانها نیستند و امروزه افراد شایسته و توانمند علمی درمناطق پیرامون کشور فراوانند- تا هم عدالت اجرا شود ، همگرایی واحساس تعلق بیشتری ایجاد گردد و درصد موفقیت برنامه ها نیز افزایش یابد. اما در عمل آنچه تا کنون اتفاق افتاده غیر از این بوده است، زیرا که بیشتر وزرا، معاونین وزرا ، مدیران کل وزارت خانه ها، استانداران، معاونین آنها، مدیران کل و معاونین آنها از میان ساکنان پایتخت ویا مراکز استانی برگزیده شده اند و به ساکنان مناطق پیرامون سهمی اندک و یا اصلا سهمی داده نشده و نادیده انگاشته شده اند ، بنابراین مشارکتی صورت نگرفته و عدالت نیز رعایت نشده
به این جهت است که معمولا پیرامونی ها ناراضی از مراکز بوده احساس حاشیه رانی و نادیده شدن می کنند. اما دولت پزشکیان درصدد درمان این بیماری مزمن ساختار اداری برآمده وعده توزیع قدرت و دیدن نادیده ها و گروه های مختلف جامعه را داده است . دکتر پزشکیان در انتخاب کابینه و اعضای انتصابی زیر نظر خود تا حدود زیادی به این وعده خود عمل کرده است، اما این کفایت نمی کند.
این سیاست باید به وزارا ، معاونان آنها، مدیران کل وزارت خانه ها، استانداری ها ومعاونان آنها ، مدیران کل و معاونان آنها نیز تسری یابد و نخبگان پیرامونی را در ساختار تصمیم سازی استانی و کشوری مشارکت دهند تا شاهد تحقق این شعارها باشیم.
حال سؤال این است که آیا وزرا و استانداران دولت پزشکیان با همان عینک رییس جمهور نگاه خواهند كرد وهمه را خواهند ديد یا باز هم با همان عینک نزدیک بینِ پیشینان، فقط مرکزنشینان ، اطرافیان و هایلایت ها را می بینند ؟