شوشان ـ سوارنژاد :
خوزستان یک ظرفیت عظیم برای کشور ایران است که آوازه اش به دورترین نقطه جهان رسیده است و امری مکتوم و مجهول نیست که برای شناخت آن بخواهیم دنبال فرمولی خاص افتاد. برای همه خردمندان ، مورخان و اندیشمندان به دلیل وجود اسناد متعدد و تکرار نامش در کتب تاریخی نامی آشناست ، برنامه ریزان و صنعتگران نیز می دانند که پتانسیلی بالقوه با فرصت های فراوان در آن نهفته است و گنجینه ای ارزشمند است که مدیریتی منطقی می تواند با به فعل در آوردن این ظرفیتها پاسخگوی نیاز اقتصاد کل کشور باشد ، ولی با همه این منابع سرشار و سرمایه های فکری و پیشینه غنی تاریخی موثر در اقتصاد چرا وضعیت معیشتی مردم و اشتغال جوانان و تولید در این استان با داشته هایش تناسب ندارد و واقعا اسفبار است ؟! مشکل کجاست؟ دریا؟ کوه ؟ جلگه ؟جاده ؟رود ؟ نفت ؟ گاز ؟ صنعت ؟ آموزش ؟ نیشکر ؟بندر ؟ نخیلات؟ زراعت؟سد؟ نیروگاه؟ آثار ثبت شده جهانی؟ حمل و نقل ؟طبیعت ؟ مراکز علمی ؟ ورزش؟
کدام تصمیم گیری موجب غفلت از این منابع بیست گانه شده است ؟
برای پاسخ به این پرسش می طلبد تا ابتدا رفتار عوامل و مدیران و دولتمردان که مسئولیت به حرکت در آوردن و بهره برداری از این منابع را بعهده دارند را ارزیابی کنیم و با یک مرور کوتاه به آسانی از راز و رمزهای ناسازگار با توسعه استان پرده برداری می شود.
سوای مشکل غلبه مدیران غیر بومی در صنعت استان باید پدیده تملق را اصلی ترین مشکل در تقابل با توسعه و پیشرفت خوزستان دانست و به نظر می رسد اگر سیستم مدیریتی از این ویروس کشنده واکسینه شود و یا مانع از میدان داری متملقانه گردد برای سرعت بخشیدن به امور کفایت می کند. مردم همیشه آمادگی لازم برای مشارکت را دارند، گروه ها و جریانهای سیاسی به نقطه مشترکی برای استان رسیده اند اما مدیران به دلیل محدود شدن در این حلقه قدرت تصمیم گیری ندارند.
با هر جریان تازه ،متملقان با یک پیشنهاد پر از واژه های نو و با سبک و سیاق دلسوزانه و ادبیاتی مناسب وارد می شوند و با لطایف الحیل و زیرکانه ورودی های مدیریتی را به خدمت می گیرند و مسیر را برای اعمال قدرت خویش و تقویت لابی های خودساخته هموار می کنند و سیستم ،جز تمکین و جمع کردن حاشیه های خروجی از فشار عملکرد شان راهکاری ندارد و در نهایت با اسارت در دام حاشیه ها، متن فراموش می گردد و درب بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید و هزینه های مردم در این چرخه ناصواب تصاعدی افزایش می یابند.
برای درمان باید نگرش مدیریتی را از شکل سازمان دولتی به سازمان یاد گیرنده تغییر داد و گرنه هر عزل و نصبی یا نوآوری به جز کناره گیری بخشی از نیروهای فکری و ایده ها از درون مجموعه خروجی دیگری ندارد زیرا پراکنده ساختن و تشتت نیروی انسانی ماهیت فکری و مهارت این نگرش است.
متملقان مانع شکل گیری سازمان یادگیرنده هستند و به تغییر نفرات بیش از تفکرات و رویکردها می اندیشند. همانگونه که می دانید"سازمان يادگيرنده سازماني است كه ميآموزد تغيير كند و متحول شود. و همانند هر گروهبندي واژهاي، ميتواند مانند يك شمشير دو لبه هم نقش مسكن و هم نقشي خلاق و توانا ساز را داشته باشد.
سازمان يادگيرنده تمامي قدرت فكري ، دانش و تجربه سازمان را براي ايجاد تغييرات و بهبود مستمر براي توسعه در اختيار گرفته و براي آن مديريت ميكند. سازمانها ، زماني يادگيرنده و دانش آفريناند كه استنباطاتي را از تاريخ و تجربيات خود به دست آورده و آنها را به صورت كاربردي ، راهنماي رفتارهايشان قرار دهند.
برخلاف سازمان هاي سنتي كه افراد در مقابل هر تغيير واكنش منفي دارند؛ در چنين سازمانهايي افراد، همواره سعي دارند در حال تغيير و تحول باشند و در عين حال به عامل سرعت هم توجه دارند زيرا اين سرعت تغييرات است كه باعث واكنش ميشود و تغيير تدريجي به عنوان يك عامل تهديدكننده به حساب نميآيد. اينگونه سازمانها با محيط سازگار نميشوند بلكه همواره محيط را با خود سازگار و هموار ميكنند. پيتر سنگه، نظريهپرداز اصلي سازمان يادگيرنده، پنج اصل را در ارتباط با ايجاد سازمان يادگيرنده از قبيل تواناييهاي فردي ، مدلها و الگوهاي ذهني ، چشمانداز و آرمان مشترك ، يادگيري جمعي و تفكر سيستمي مورد توجه قرار ميدهد و توجه به هر كدام از زمينههاي فوق را بستر لازم جهت شكلگيري سازمان يادگيرنده در يك سازمان می داند."
عدم توفیق مدیران در اجرای برنامه ها مولود متملقان از نوع کانو کارپوس صفت بوده است ، کانو کارپوس ظاهر شادابی دارد و فضای بصری مناسبی ایجاد می کند اما هم تنگی نفس می دهد و هم آلرژی زا است .
هیچ پرنده ای روی آن لانه نمی کند و عوارض سختی برای سلامتی دارد ،زمین اطراف را تلف می سازد ، موجب مهاجرت پرندگان می شود و محصولی نمی دهد ! کانوکارپوس در گرمای داغ بیشتر سربلند می شود و بالا می رود و حس بالا خواهی آن چشم ها را فریب می دهد و نمی دانند که از طرف ریشه مانند موریانه عمل می کند، فونداسیون ساختمان را به مخاطره می اندازد و راه عبور آب را مسدود می کند ، متملقان کانی کارپوسی عامل تاراج منابع هستند، همان گونه که برای رفع آلودگی مقرر گردید تا کانو کارپوس در معابر کاشته نشود چه خوب است مقرر گردد کاشت کانوکارپوسی ها درون سیستم مدیریت استان هم ممنوع شود .