شوشان ـ حمزه جهانگیری : وقتی نفسکشیدن حتی در خانهی خود هم به چالشی روزانه تبدیل میشود، باید دانست که بحران فراتر از یک موضوع زیستمحیطیست؛ این دیگر یک بحران زندگی و زیستن است. خوزستان سالهاست زیر غبار ریزگردها دفن شده است . پدیدهای که در نگاه اول طبیعی بهنظر میرسد .اما در ریشه های خود حاصل بیتوجهی، سوءمدیریت و غفلت منطقهای و فرامنطقهایست. دو منشأ، یک فاجعه
شوشان ـ حمزه جهانگیری :
وقتی نفسکشیدن حتی در خانهی خود هم به چالشی روزانه تبدیل میشود، باید دانست که بحران فراتر از یک موضوع زیستمحیطیست؛ این دیگر یک بحران زندگی و زیستن است.
خوزستان سالهاست زیر غبار ریزگردها دفن شده است .
پدیدهای که در نگاه اول طبیعی بهنظر میرسد .اما در ریشه های خود حاصل بیتوجهی، سوءمدیریت و غفلت منطقهای و فرامنطقهایست.
دو منشأ، یک فاجعه
پدیدهی ریزگردها در خوزستان دو منبع عمده دارد:
الف . منشأ خارجی:
بخش بزرگی از ریزگردها از بیابانهای عراق، سوریه، عربستان و کشورها ی منطقه سرچشمه میگیرند.
جنگ، خشکسالی، نابودی پوشش گیاهی و از بین رفتن تالابها در این کشورها باعث شکلگیری کانونهای فعال گردوغبار شدهاند.
تغییر اقلیم و افزایش دمای منطقه نیز این روند را تشدید کرده است. فقدان همکاریهای زیستمحیطی منطقهای، این کانونها را به تهدیدی فرامرزی برای ایران، بهویژه خوزستان تبدیل کردهاند.
ب. منشأ داخلی:
اما نمیتوان تمام تقصیر را به گردن همسایگان انداخت. تخریب تالابهای داخلی مانند هورالعظیم و شادگان، کاهش حقابهی رودخانهها، سدسازی بیرویه و طرحهای انتقال آب به مناطق مرکزی کشور، زمینهی داخلی گردوغبار را نیز فراهم کردهاند.
خشکیدن بخشهای وسیعی از خاک خوزستان، تبدیل اراضی کشاورزی به بیابان و بیتوجهی به احیای منابع آبی، همگی در تشدید این فاجعه مؤثرند.
اثرات و پیامدها
ریزگردها تنها آسمان را تیره نمیکنند، بلکه جان انسانها را نیز تهدید میکنند. افزایش چشمگیر بیماریهای تنفسی، قلبی، آسم، آلرژی و حتی مرگومیر، بهویژه در میان سالمندان و کودکان از پیامدهای مستقیم این بحران است. مدارس تعطیل میشوند، ادرات از کار باز می ایستند ،پروازها لغو میشوند و زندگی عادی مردم مختل میشود.
اما آنچه خطرناکتر است، عادیسازی بحران است؛ اینکه ریزگردها به بخشی از روزمرگی تبدیل شدهاند و صدای اعتراضها در لابهلای آمار و اخبار محو میشود.
راهکارها: از شعار تا عمل
برخی راهکارهای کلان و عملیاتی برای مقابله با ریزگردها عبارتاند از:
الف. دیپلماسی زیستمحیطی فعال:
ایران باید از طریق مذاکرات منطقهای، فشار بر سازمانهای بینالمللی و قراردادهای چندجانبه ،کشورهای همسایه را به احیای پوشش گیاهی و مقابله با بیابانزایی متعهد کند.
ب. احیای تالابها و حقابهها:
برگرداندن حقابهی تالابهایی مانند هورالعظیم و شادگان، اولویتی حیاتی است. بدون آب و مرطوب کردن زمین هیچ طرح مقابلهای مؤثر نخواهد بود.
ج. نه به انتقال بیرویه آب:
توقف پروژههای انتقال آب از خوزستان به مناطق مرکزی باید بهعنوان یک اقدام فوری و استراتژیک در نظر گرفته شود. این طرحها خوزستان را خشک کرده و منجر به بیابانزایی شدهاند.
د. تثبیت خاک و کاشت پوشش گیاهی بومی:
پروژههای نهالکاری، مالچپاشی (ترجیحاً با مواد زیستی و غیرشیمیایی)، و احیای مراتع باید در مناطق بیابانی داخلی توسعه پیدا کند.
و . آموزش، اطلاعرسانی و مشارکت مردمی:
مردم باید در جریان ابعاد بحران قرار گیرند و در طرحهای مقابلهای مشارکت داشته باشند. آگاهی، اولین گام مقاومت در برابر بی تفاوتی ست.
نتیجه گیری
ریزگردها نه با فیلترهای صنعتی و ماسکهای موقتی، که با مدیریت پایدار منابع، ارادهی سیاسی و تغییر رویکرد توسعهای مهار میشوند.
تا زمانیکه نگاه به خوزستان صرفاً نگاه به منابع نفت ، گاز و آب باشداین استان همچنان میان دود مشعلها و گردِ بادها خفه خواهد شد. وقت آن است که خوزستان را نه فقط منبع که خانهای زنده و سزاوار زندگی ببینیم.