شوشان ـ لفته منصوری :
در میانهی بحرانهای آشکار و پنهان اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی، یکی از مهمترین و در عین حال مهجورترین مسائل کشور، بحران امنیت غذایی است؛ بحرانی که نه در سطح رسانهها نمود دارد و نه در اولویتهای آشکار سیاستگذاری دیده میشود، اما در عمق زندگی مردم، از سفرهی خانوار تا پایداری ملی، اثرگذار است. این واقعیت را نشست فناورانهای که روز سهشنبه ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در شهر ملاثانی برگزار شد، بهروشنی به تصویر کشید.
در این نشست علمی، دکتر مجید آنجفی، معاون زراعت وزارت جهاد کشاورزی، با ارائهی تحلیلی مبتنی بر دادهها و تجربیات میدانی، وضعیت تولید کشاورزی و امنیت غذایی در ایران را از منظر اقلیمی، خاکشناختی و مدیریتی به نقد کشید. سخنرانی وی از آنجهت حائز اهمیت بود که توانست چشماندازی علمی و همزمان راهبردی از آیندهی غذا در کشور ارائه دهد؛ چشماندازی که از پشت آمارها، خاک فرسوده، منابع آبی رو به زوال و شکافهای بهرهوری را فریاد میزد.
۱- ایران در آستانهی بحران آبی و مرگ خاموش خاک
بر پایهی گزارش دکتر آنجفی، ایران در سال آبی جاری با تنها ۱۳۰ میلیمتر بارندگی، در جایگاه دومین سال کمبارش پنج دهه اخیر قرار گرفته است. این عدد نهتنها نگرانکننده، بلکه هشدار دهنده است، چرا که تنشهای آبی نه فقط کشاورزی، بلکه زیستبومهای طبیعی، سکونتگاهها و حتی روابط اجتماعی و امنیت منطقهای را تحتالشعاع قرار میدهد. آنجفی با یادآوری خشکسالی سال ۱۳۹۹ و تأثیرات مخرب آن بر تولید محصولات کشاورزی، تأکید کرد که تکرار چنین وضعیتهایی، نظام تولید غذا در کشور را با چالشهای جدیتری مواجه میکند.
اما مسئله فقط کمآبی نیست؛ خاک ایران نیز در وضعیت نگرانکنندهای قرار دارد. از کل مساحت کشور (حدود ۱۶۵ میلیون هکتار)، تنها ۱۸.۵ میلیون هکتار قابلیت زراعی دارد که ۸.۵ میلیون هکتار آن بهصورت آبی کشت میشود. یعنی کمتر از ۵ درصد از خاک کشور در فرایند تولید غذای آبی فعال است. این در حالی است که بیش از ۵۵ درصد خاکهای زراعی دارای ماده آلی کمتر از ۱٪ هستند؛ یعنی خاکی فقیر، فرسوده و کمرمق که توان تولید پایدار ندارد.
آنجفی همچنین به آمارهایی اشاره کرد که عمق فقر تغذیهای خاکهای کشور را نشان میدهد:
✳️ ۷۵٪ از اراضی زراعی با کمبود فسفر مواجهاند
✳️ ۴۰٪ دچار کمبود پتاسیماند
✳️ ۵۵٪ از کمبود عنصر روی رنج میبرند
✳️ و ۴۶٪ نیز دچار کمبود آهن هستند
این ارقام نهتنها وضعیت بهرهبرداری فعلی را تهدید میکند، بلکه آیندهی تولید کشاورزی را نیز در معرض خطر قرار داده است.
۲- شکاف عملکرد؛ نماد بحران بهرهوری در کشاورزی ایران
گندم، بهعنوان قوت غالب سفره ایرانی، شاخص مناسبی برای سنجش کارآمدی و تابآوری نظام کشاورزی کشور است. معاون وزیر جهاد کشاورزی در تحلیل خود، به یک شکاف معنادار در عملکرد گندم اشاره کرد: در شرایط مطلوب، عملکرد گندم آبی در ایران باید به حدود ۸ تن در هکتار برسد، اما عملکرد فعلی تنها حدود ۴ تن است؛ یعنی نیمی از ظرفیت بالفعل زمینهای کشاورزی هدر میرود.
بیش از ۳۵ درصد این شکاف ناشی از مدیریت ضعیف در عملیات تغذیهای است؛ یعنی نوع، میزان و زمان استفاده از کودها و مواد مغذی بهدرستی انجام نمیشود. این آمار، گواهی است بر آنکه حتی در شرایط اقلیمی نامناسب، با ارتقاء نظام تغذیه گیاه، میتوان بخش قابلتوجهی از مشکلات تولید را برطرف کرد.
۳- دوگانهی تنشهای زیستی و غیرزیستی
آنجفی در بخش دیگری از سخنان خود به تنشهای مؤثر بر کشاورزی پرداخت که در دو دسته کلی تقسیم میشوند:
تنشهای غیرزیستی (abiotic): شامل کمآبی، شوری خاک، گرمای شدید، کاهش ماده آلی، و نوسانات اقلیمی
تنشهای زیستی (biotic): مانند شیوع آفات، بیماریهای گیاهی و علفهای هرز
بر اساس تحلیل وی، حدود ۷۵ درصد کاهش عملکرد کشاورزی ناشی از تنشهای غیرزیستی است؛ یعنی تغییرات اقلیم و بحران خاک بیشترین سهم را در افت تولید دارند. ۲۵ درصد باقیمانده نیز به تنشهای زیستی مربوط میشود. این نکته نشان میدهد که حتی با کنترل کامل آفات و بیماریها، بدون اصلاح خاک و تطبیق با تغییر اقلیم، نمیتوان به تولید پایدار دست یافت.
۴- آیندهی غذا؛ نیازمند انقلاب در سیاست و فرهنگ کشاورزی
نشست دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان نشان داد که مسئله غذا در ایران، دیگر یک مسئله صرفاً کشاورزی نیست، بلکه یک چالش ملی، ژئوپلتیکی و اجتماعی است. آیندهی تغذیه مردم کشور در گرو بازنگری اساسی در نحوهی تعامل ما با خاک و آب است؛ منابعی که سالهاست مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند.
برای مواجهه با این بحران چندوجهی، کشور نیازمند شکلگیری یک ائتلاف واقعی میان دولت، کشاورزان، دانشگاهها و نهادهای پژوهشی است. باید با بهرهگیری از فناوریهای نوین، استفاده بهینه از نهادهها، و ارتقای آگاهی بهرهبرداران، فرآیند تولید را متحول ساخت. همچنین، تدوین سیاستهای حمایتی و پایدار از کشاورزان، بهویژه در مناطق در معرض تنش، امری اجتنابناپذیر است.
در پایان باید گفت، خاک ایران در حال فرسایش خاموش است، و منابع آبی آن به مرز نابودی نزدیک شدهاند. در چنین شرایطی، امنیت غذایی نمیتواند در سایهی غفلت، وعدههای شعاری و برنامههای مقطعی تأمین شود. بلکه نیازمند برنامهای ملی، جامع و دانشبنیان است که بتواند راه عبور از تنگنای بحران غذا را بگشاید؛ تنگنایی که اگر امروز درباره آن تصمیم نگیریم، فردا تصمیمگیر آن نخواهد بود، بلکه سرنوشتساز خواهد شد.