در نخستین ماه انتشار " ایندین اوپینیون" ( روزنامه
ای که گاندی در آفریقای جنوبی تاسیس کرد و به معنی عقیده هندی است ) دریافتم که تنها
هدف روزنامه نویسی باید خدمت باشد . نیروی مطبوعات و روزنامه قدرت عظیمی است اما همان
طوری که نیروی لجام گسیخته یک سیلاب می تواند روستاها را در خود غرقه سازد و خرمن ها
را نابود کند ، نیروی قلمی که تحت کنترل و نظارت نباشد ممکن است در خدمت ویرانی و تباهی
قرار گیرد .اگر کنترل و نظارت از خارج و به صورت سانسور باشد نتایج اش از نبودن کنترل
خطرناک تر خواهد بود ؛ کنترل واقعی در صورتی ممکن است که از درون و از طرف خود نویسنده
انجام شود اگر این استدلال درست باشد می توان پرسید که آیا چند روزنامه در دنیا هست
که بتواند از این آزمایش به درستی بیرون آید ؟
و آیا چه کسی هست که از انتشار آن ها که بی فایده هستند جلوگیری
کند؟ و چه کسی باید در این مورد قضاوت کند؟ روزنامه های مفید و بی فایده مانند خوبی
و بدی به طور کلی ، باید با هم و در کنار هم باشند و انسان باید خود در آن همان نیکی
را برگزیند.