فواد بابان، گوینده تلویزیون که حالا در خاطرهها جای گرفته و به نوستالژی دهه 60 و 70 تبدیل شده و ظاهرا حال و روز خوبی دارد، در خانه نشسته و کتاب میخواند، جدول حل میکند، کتاب مینویسد و ... اما مدتی است آنقدر حال و حوصله ندارد که حتی به کتابهایی که مینویسد سری بزند، آنها را بازنویسی کند و برای چاپ آمادهشان کند.
شوشان : فواد بابان، گوینده تلویزیون که حالا در خاطرهها جای گرفته و به نوستالژی
دهه 60 و 70 تبدیل شده و ظاهرا حال و روز خوبی دارد، در خانه نشسته و کتاب
میخواند، جدول حل میکند، کتاب مینویسد و ... اما مدتی است آنقدر حال و
حوصله ندارد که حتی به کتابهایی که مینویسد سری بزند، آنها را بازنویسی
کند و برای چاپ آمادهشان کند.
بابان میگوید: حالم
خوب است و از هیچ چیز ناراضی نیستم. 30 سال بیشتر برای تلویزیون کار
کردهام. گوینده بودهام و تدریس هم کردهام. به همه آنچه آرزویم بود،
رسیدهام. چرا باید ناراضی باشم؟ بیشتر گویندهها، شاگرد من بودهاند و من
اصول کار را به آنها آموزش دادهام.
اما نکته جالب اینجاست که
بابان، تمایلی ندارد نام شاگردان قدیمی خود را بگوید. او الان تدریس هم
نمیکند و گویندههای جدید را نمیشناسد و حتی کارهایشان را هم ندیده است.
بابان
30 سال بیشتر در تلویزیون بوده است اما الان بیکار در خانه نشسته و از
زندگی لذت میبرد! آن هم در اوج پختگی و تجربه. بابان به قول قدیمیها آرد
خود را الک کرده و الک را هم بر میخ دیوار آویخته است. به نوعی لاجرم
بازنشستگی را انتخاب کرده چون سرمایهسوزی در تلویزیون ایران باب است.
نزدیک
به 40 سال تلویزیون ایران برای بابان و امثال او هزینه کرده است اما سلیقه
مدیران باعث شده که از همه این هزینهها چشمپوشی شود و بابان خانهنشین
شود و حتی در دانشگاه هم تدریس نداشته باشد. در هر کجای دنیا اگر این همه
سال برای یک نفر هزینه میشد، تلویزیون دولتی آن کشور هیچوقت او را رها
نمیکرد. در حوزه گویندگی و اجرا، در زمینه تدریس و حتی در گروه مشاوران از
تجربه او استفاده میشد. اما اینجا ایران است و رسانه ملی ساز خودش را
مینوازد.
گویندههایی مانند قاسم افشار و فواد بابان به این دلیل
که به نسل قدیم گویندگی تعلق دارند و اصول خبر خواندن جدید را که نرمخبر
است بلد نیستند، خانهنشین میشوند تا عرصه برای جوانانی باز شود که غوره
نشده، مویز میشوند و مقابل دوربین و آنتن برنامههای زنده، میشود صحنه
آزمون و خطای آنها.
جوانانی میشوند گراننده میزگردهای خبری و
تحلیلی که حتی نمیتوانند حرکات دست و بدن خود را کنترل کنند که بیننده
حرفهای متوجه نشود که آنها به کار خود تسلط ندارند. حال نوع بیان و چگونگی
طرح سوال و مداخله در پرسش و پاسخ و هدایت جریان گفتگوها باشد طلب مردمی
که سالهاست یک گوینده خوب، باهوش و باسواد را که خبر را درست بخواند و جنس
خبر را خوب بشناسد در تلویزیون ندیدهاند.