شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۹۷۹
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۳
این روزها در ماه محرم و ایام عزاداری حسین ابن علی (ع) قافله سالار عشق به سر می بریم و چه خوش می بود  که در این ایام در جوار بارگاه حضرت امام حسین (ع)عرض ادب می کردیم  اما حال که این  توفیق نصیب مان نشده است مرغ جان مان  را با خوانش ومرور سفر نامه ای  به پرواز درمی اور یم. باشد که حال وهوای ان استان مقدس برایمان تداعی شود.  

 بوی خوش اسپند فضای میدان را انباشته کرده و رهگذران همه چشمان جست و جوگرشان به اتوبوس راهنما خیره است. مداح کاروان که از گرد راه می رسد. قضیه جدی تر می شود. کارت های شناسایی توزیع می شود و راهیان سفر ، از رکاب اتوبوس بالا می روند. مدیر از همه درخواست می کند که از ابتدا تا انتهای این سفر سرشماره صندلی هایشان بنشینند و جابه جا نشوند.

بدرقه کنندگان و همراهان زیادی دور اتوبوس حلقه زده اند و به هر زائری که می رسند التماس دعا می گویند. چشم هایی که در حسرت دیدار و وصال معشوق به سر می برند کم کم بارانی می شوند. 

خادم هیئت مسجد امام صادق (ع) خیابان نبرد برای اینکه دل مداح کاروان را به دست آورده باشد کاسه آش نذری ندبه صبح جمعه را از مسجد تا پای اتوبوس آورده است . حالا وقتی است که باید حرکت کرد. همه سرجایشان قرار می گیرند و اتوبوس از میدان دل می کند. صدای صلوات مسافران و اذکار خانم هایی که تسبیح های بلندشان مدام دور دستشان می گردد در حالی که لب هایشان هم تکان می خورد، در فضای اتوبوس با همهمه زائران درهم می پیچد.

عقده این سفر نه  به امروز جمعه بلکه به آرزوی دیرینه روزها، ماه ها و حتی سالهای قبل برمی گردد که در دلشان مانده و حقنه کرده بود تا بالاخره یک روزی چون امروز مراد دل حاصل و راه بر این کاروان گشوده شود و طلبیده شوند.

مسیر کوی دلدادگی و مقصد دیار حبیب است؛ با دلی آکنده از شور و شیدایی و سرمست از صهبای عشق، اما این دل ها تنها نیستند چه بسیار دل هایی که درحسرت و ارزوی این سفر آسمانی شب ها را روز می کنند و منتظرند تا طلبیده شوند. اما به ظن من این سفر هم خواستنی است هم دادنی. باید خواست و دل کند از تعلقات فراوان روزمره و از حضرتش مدد جست و اصرار کرد بر نیت و الحاح و ابرام کرد و دادنی است چرا که صاحب آن بقعه و بارگاه عظیم هم باید روی  خوش نشان بدهد و اذن دخول بدهد و البته اهل فضل و سخن این نکته ظریف را هم گفته اند: گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست ! از تهران با همه خاطرات و خطراتش دل می کنیم و به مسیر اصلی وارد می شویم به سمت غرب.
 
مرصاد؛ هزیمتگاه منافقین

از همدان تا مرز مهران که حدود 500 کیلومتری می شود نقاش طبیعت، تابلوی نفیسی خلق کرده است به طوری که سرسبزی، خرمی و نشاط را در جای جای این سرزمین و کوه ها ودشت های آن می توان دید. گله های انبوه گوسفند که بر دل صحرا و کوهسار آرمیده اند، خزانه های درخت تبریزی، خیمه های سیاه عشایر همه در طول مسیر خودنمایی می کنند.

از کنار شهرهای اسدآباد ، بیستون و حاجی آباد می گذریم. اتوبوس در ایستگاه پلیس توقف کوتاهی دارد. در همین زمان اندک انواع و اقسام فروشندگان دوره گرد ، کودکان و دختران دستفروش به داخل اتوبوس هجوم می آورند. هر کسی بازار مکاره خود را تبلیغ می کندو راننده درمانده و مستأصل در پاسخ به یکی از مسافران می گوید : چندی پیش یکی از همین گداهای بین راهی گفت اگر در ماشینت را باز نکنی ، می زنم شیشه اش را خرد می کنم.

آقا اینها روزی 60-50 هزار تومان درآمد دارند، ما با این سختی کارمان نصف اینها هم درآمد نداریم ! ظواهر کرمانشاه و شهرهای آن به نظر از همدان زیباتر می آید. قلم سبز الهی بر این سرزمین نقش بی بدیلی انداخته است.

اتوبوس نفس زنان سینه کش ها را پشت سر می نهد. از تنگه مرصاد و یادمان شهدای عملیات مرصاد می گذریم ، مرصاد و روزهای خفت و خواری کینه توزان منافق است که مذبوحانه از این تنگه گریختند . آنهایی که هوای فتح سه روزه تهران را در سر می پروراندند. هر چه جلوتر می رویم، حال و هوای جنگ و روزهای خون و حماسه هشت سال دفاع مقدس بیشتر زنده می شود.

«سلیمانی» مداح کاروان که تا اینجا بارها ما را به فیض اکمل رسانده برمی خیزد و از شهدای گردان مسلم یاد می کند، از گردانی که فرمانده شان بهمن کارگر بود و تنها تعداد اندکی زنده ماندند و بقیه در مقاومت های اولیه ، توسط منافقان به شهادت رسیدند، نثار روحشان فاتحه ای می خوانیم. جاده اسلام آباد- قصرشیرین خیلی اوراقی است از روکش آسفالت هم دریغ کرده اند. البته جاده جدیدی به موازات در حال ساخت است و پیشرفت خوبی هم داشته است. سلیمانی از درخت «کوزران» هم سخن به میان  می آورد که رزمندگان را دچار التهاب پوستی می کرد و خارش بدن تا صبح امان انسان را می برید.



تابلوی مرقد مطهر امامزاده حسن شهر «جمیل» در سمت چپ یا راست خودنمایی می کند . و غروب خورشید و سرخی شفق ، غم غربت عجیبی را به دل انسان می ریزد و اینجا مداحی جان می دهد و سلیمانی هم با وقت شناسی تنها با دقایقی مدیحه سرایی در فراق دیدار یار در غروب جمعه ای که تا بین الحرمین تنها چند ساعتی فاصله داریم ، اشک ها را برگونه ها جاری می سازد و چشم ها را نمناک می کند. قربون بین الحرمین – قربون اشک  های  حسین ، تابلوی پلیس راه قلاجه را زیر نور می یابم. سلیمانی به مقر زمان جنگ قرارگاه لشکر سیدالشهدا که در این منطقه واقع شده بود اشاره می کند. غروب جمعه به ایلام رسیده ایم و شهر محروم و در عین حال مقاومی که صدها بار توسط بعثی ها بمباران شد. اتوبوس میدان فاتحان میمک را دور می زند و از برابر تابلوی سپاه ناحیه ایلام می گذریم.

شب ساعت 9 به مهران می رسیم و مسافران مقابل آسایشگاه پیاده می شوند. خیلی دوست داشتم مهران را در روز از نزدیک ببینم ولی تنها قسمت شد از این شهر شبانه عبور کنیم . مهران را بعثی ها دو بار تصرف کردند. ارتفاعات بازی دراز در غرب این شهر واقع شده است. استراحتگاه در حاشیه مرز واقع شده و ما تا مرز و پایانه مرزی تنها نیم ساعت فاصله داریم. قسمت 20 سریال مختارنامه و ماجرای به هلاکت رسیدن «حرمله» قاتل حضرت علی اصغر امام حسین (ع) را اینجا می بینیم.

صبح ساعت 7 حرکت می کنیم . به پایانه مرزی که می رسیم بارهای اتوبوس تخلیه و تحویل باربرهای عراقی می شود. آنها به آن سوی مرز می روند البته قبلش چند چمدان به عنوان نمونه تفتیش می شود. باربرها زیر سابه بان ها و در کنار چرخ های باربری منتظر ما می مانند تا برسیم . پس از عبور از گیت های عراق و ممهور کردن گذرنامه ها به مهر ورود خیلی طول می کشد. شاید بیش از دوساعت و نیم در اینجا منتظر می مانیم.کندی کار نیز به دلیل یللی تللی نیروهای عراقی ، مبتدی بودنشان و اندک سواد رایانه ای شان است. مدیر کاروان می گوید: عراقی هایی که قصد ورود یا خروج از عراق را دارند بدون نوبت عبور می کنند و این تبعیض به عینه مشهود است. در ایران که اینگونه نیست. پس ازعبور از  گیت عراقی ها به سمت ترمینال اتوبوس های عراقی حرکت می کنیم . گرما سوز زندگی خود را نشان می دهد و هر کسی به دنبال سایه ساری است. اینجا برای هر کاروان یک اتوبوس و یک همراه عراقی مشخص شده، سوار اتوبوس سفیدرنگی می شویم و همراه با 5 اتوبوس دیگر و اسکورت نیروهای عراقی به سمت نجف اشرف حرکت می کنیم. از پایانه که خارج می شویم در سمت راست جاده پارکینگ بزرگی مملو از پرایدهای وطنی که منتظر حل مسائل گمرکی هستند . خودنمایی می کند. مسافران اتوبوس با دست ماشین های پراید را نشان می دهند.

پس از آن تا چشم کار می کند بیابان است ولم یزرع، برخلاف شهرهایی که ما از همدان تا مرز مهران مشاهده کردیم . دربیابان های شهر بدره گله بزرگی از شتران همراه با شتر بچه ها کنار جاده در حال حرکتند. جاده ای که به سمت نجف می رود به قدری دست انداز و چاله و چوله دارد که برخی جاده ها اتوبوس مجبور می شود ترمز کند. در این مسیر کامیون ها و کفی هایی که در حال حمل شن، ماسه و سیمان هستند فراوان دیده می شود همچنین خانه های کاه گلی و بعضاً سیمانی که غالباً دیش ماهواره روی آنها خودنمایی می کند جلب توجه می کند. گاهی بر بام یک اتاقک گلی، یک دیش دیده می شود. جیب خالی، پز عالی!

موکب ائمه ، میزبان زائران حسینی

احمدموسوی که محافظ و همراه کاروان است کنار دست سلیمانی خوابش برده است . در مسیر پرچم های زیادی با عنوان موکب که به نام ائمه اطهار و فرزندان و یاران اباعبدا... الحسین (ع) نامگذاری شده دیده می شود. سلیمانی که هر از گاهی بعد از ورود به عراق اطلاع رسانی می کند در این باره می گوید : اربعین حسینی مصداق و سمبل واقعی ارادت شیعیان عراقی، ایرانی، هندی و افغانی و... به امام حسین (ع) است.

این موکب ها در ایام اربعین و عاشورا وظیفه شان خدمت رسانی به زائران و عزادارانی است که پیاده به سمت کربلا در حال حرکتند . چون در این ایام از چندین کیلومتری حرم امام حسین (ع) راه ها بسته می شود و زائران اغلب پای برهنه و پیاده از شهرهای مختلف عراق به سمت کربلا با حزن و اندوهی خاص روانه می شوند و عزاداری می کنند شاید بیش از صدها موکب در این مسیر صاحب جایگاهند و این موکب ها به زائران آب ، غذا، شربت و چای می دهند حتی می گویند : آبی را که زائران با آن پاهای خود را می شویند دور نمی ریزند و برای درمان امراض به کار می برند. این یک باور است.
 
عرض ارادت به ساحت ولایت

نجف، مظهر عشق و ارادت به امامت و ولایت، سمبل صفا، صمیمت و معنویت ومظلومیت است. شهری که گوهر ناب ولایت، عدالت و مولود کعبه را در دامن خود نهفته دارد. شهری که رازها و اسرار شب های علی را به خود دیده است.

سال ها از روزهای غربت، مظلومیت و فریاد عدالت خواهی مولا در کوفه می گذرد، اما هنوز که هنوز است وقتی واردکوفه می شوی و ازمیان نخلستان ها می گذری، فر یاد علی (ع) از فراسوی زمان شنیده می شود.



وقتی به آستانه شهر نجف می رسیم یکی از زائران به مطلبی اشاره می کند که همه را به فکر فرو می برد. او که  گرد و غبار پیری برسرو رویش نشسته و سرد و گرم ایام را چشیده است، به سختی هایی که زائران و مسافران سال های قبل در طریق شوق و زیارت تحمل می کردند و اینکه چه خون ها که ریخته نشد ودستها وسرهایی که قطع نشد تا به وصال کوی دوست برسند، اشاره می کند و می گوید: امروز این زیارت و صفایی که نصیب ما می شود حاصل خون شهیدان بی شمار جنگ و فرزندان سلمان فارسی است که برای بازگشایی راه زیارت این تربت های مطهر، سال ها جنگیدند تا این طریق امروز به روی ما باز شود. امروز علی (ع) در انتهای تاریخ، منتظر ماست، منتظرشیعیان و رهروانش است و چشم دوخته است تا ببیند از فرصت تاریخی ای  که در اختیار ماست چگونه بهره می بریم ، امروز تاریخ در حال تکرار است و...  

ابتدای خیابانی که باید وارد نجف شویم ایستگاه، ایست و بازرسی عراقی هاست. مأمور عراقی، اتوبوس رامتوقف می کند.

گویا به قضیه مشکوکی برخورد کرده است ، مدیر کاروان (محسن آقاجون زاده) از مسافران می خواهد که پیاده شوند. گرمای بیرون گزنده است. سلیمانی به سمت چپ جاده که قبرستان وادی السلام است اشاره می کند. قبرهای گلی و دیواره گلی بزرگترین آرامستان جهان تشییع که در خود مزار علمای بزرگ جهان اسلام و شیعه را جای داده چندان از ما دور نیست. مدیر کاروان مسافران را کنار خیابان به صف می کند و می گوید- با خنده-اگر کسی در پایش پلاتین دارد اعتراف کند. مأمور یکبار با دستگاه از کنار مسافران رد می شود تا قطعه مشکوک را بیابد ،اما نمی یابد! وبالاخره رضایت می دهد برویم ، از  سربالایی یکی از کوچه ها به راحتی گنبد و گلدسته های حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) قابل مشاهده است. همه دست ها، بر سینه می رود. اتوبوس مقابل «فندق الجواد» متوقف می شود. ساعت حدود14 بعد از ظهر به وقت محلی است. جوانان کاروان در چشم به هم زدنی، چمدان ها را تخلیه می کنند. مسافران مسن در «لابی» روی راحتی ها، لم می دهند.دفتر هتل شلوغ است. در سمت چپ ورودی هتل، یک پارچه فر وشی است. یکی از زائران که به حاج عباس معروف است بلافاصله دوخلعتی خریداری می کند.

می گویم چند خریدی؟
می گوید: 10هزار تومان
ـ گران نیست!  
نه؛ اینها کامل است همه تکه ها را دارد.

حاج عباس؛ جزو مسافران دائمی کاروان «محمودی» است. خوش مشرب و خوش پوش.
دقایقی بعد اتاق ها مشخص می شود و زائران در اتاق هایشان آرام می گیرند. قرار حرکت به سمت حرم امیرالمؤمنین (ع) ساعت17 گذاشته می شود .  صبرها اندک و دلها بی قرار است.

ایوان نجف؛ عجب صفایی دارد

ایوان نجف عجب صفایی دارد . «نظرزاده» که احتمالاً از مرز 70 سالگی گذشته در لابی هتل شعر معروف ایوان نجف عجب صفایی دارد، حیدر بنگر چه بارگاهی دارد را با خود زمزمه می کند. همه مسافران آمده اند و خیلی زود به سمت حرم حرکت می کنیم.

ابتدای کوچه از ایستگاه ایست و بازرسی عبور می کنیم. سخت گیری نسبت به خانم ها بیشتر است. اتاقک مخصوصی که دو طرفش پرده دارد برای بازرسی خانم ها تعبیه شده است. «شارع امام صادق(ع)» مستقیم به حرم منتهی می شود.

حرکت هماهنگ کاروان ها که هرکدام پرچم مخصوصی دارند یکی از ویژگی های کاروان های ایرانی است. انتهای کوچه که در اختیار هندی هاست،جمع زیادی از شیعیان کشمیری جمع شده و درحال حرکت به سمت حرم اند. یکدست همه لباس سفید پوشیده اند.

سراسر شارع امام صادق «ع» نور باران است ازکثرت لامپ هایی که روشن است. سیم کشی تودر تو و در هم شهرهای عراق شگفت  انگیز و بهت آور است. از بالای در هر مغازه ای ده ها رشته سیم برق، تلفن و درهم و برهم آویزان است. عبور از این خیابان و ورود به حرم برایم یک تصویر رویایی بودکه هیچ گاه خیال گذر از آن از ذهنم هم نمی گذشت و هنوز هم می پندارم این سفر یک رؤیا بیش نبوده! من کجا، نجف کجا، حرم بزرگمرد عدالت و فتوت کجا. من کجا و بارگاه حیدر کرار کجا! 

ما از ضلع شمالی «باب الرضا» وارد حرم می شویم. آیا می توان ترسیم کرد کسی که پس از سال ها انتظار، حرم معشوق خود را در میان می گیرد چه حالی دارد؟ آیا می توان شور و شین زائران دلباخته حرم کبریایی اسوه جوانمردان و سرخیل عارفان را ترسیم کرد! جمعیت فوج فوج وارد صحن می شوند، کنار ورودی باب الرضا در حسینیه ای که متعلق به آیت ا... صدر است مراسم سخنرانی برقرار است. کنار در ورودی همه می ایستیم و اذن ورود را می خوانیم و دسته جمعی به سمت ورودی حرم حرکت می کنیم.

آستان بوسی اولین گام عرض ارادت و محبت است. وارد حرم که می شویم آرام آرام چشم ها نمناک می شود. در حرمی که جایگاه فرشتگان و حریم امن مقربان الهی و سجدگاه فرشتگان و ملکوتیان است، زائران درگه اش با چه صفا و صمیمیتی و رقت قلبی وارد حرم می شوند.حرمی که آنقدر آرام و روحبخش و دلنواز است که از زیارت آن هرگز سیر نمی شوی.
 
برگرد مزار علامه، در کنار تربت میثم!

اولین زیارت حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) آنچنان حلاوتی را بر کام زائران نشاند که این زیارت را تا آخرین روز ، ماندگاری سه روزه در نجف برای بارها در شبانه روز تکرار کردیم. هر زائری پس از زیارت مزار امیرالمؤمنین (ع) توفیق زیارت مزار حضرت «هود» و حضرت «صالح» ا زپیامبران الهی نیز نصیب اش می شود. پس از اینکه زیارت حرم امیرالمؤمنین (ع) به پایان می رسد، اعضای کاروان هر کدام به سمت و سویی می روند و در گوشه ای از حرم عزلت می گزینند و با خود خلوت می کنند.
 
در کنار مزار مرزبان حماسه جاوید

یکی از آرزوهای دیرینم، زیارت مرقد علامه شهیر، روح کبیر، حضرت علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی تبریزی مشهور به علامه امینی مؤلف کتاب شریف و عظیم « الغدیر»  بود که تنها با انتشار 11 جلد آن دنیای اسلام تکانی خورد و بسیاری از اهل سنت به تشیع گرویدند. این اثر به سرعت در کتابخانه های شیوخ سلطنتی خلیج فارس راه یافت و استادان الازهر درباره آن تزهای تحقیقی و پروژه های دانشگاهی تعریف کردند.



ارادت قلبی و محبت دلی حقیر به آن بزرگوار از روزهایی که طی سال های 78 تا 79 به محضر فرزند ایشان دکتر محمدهادی امینی استاد الازهر مصر راه یافتم، آغاز شد. مصاحبه های متعدد با ایشان و چاپ آن در روزنامه، مخاطبان بی شماری یافت و خاطرات فراوان ناگفته ای از علامه را پیش روی ارادتمندان و محبان اهل بیت و رهروانش قرار داد. اسطوره ای به نام علامه امینی و زیارت مزار آن عالم مجاهد و نستوه و حضور در کتابخانه اش که بارها راجع به آن مطلب خوانده و شنیده بودم، مرا واداشت که پس از زیارت حرم امام علی (ع) راهی مزار علامه امینی شوم. بقعه، مزار و کتابخانه علامه امینی در کنار هم است. نشانی را از یکی از طلاب جویا می شوم. ابتدای کوچه عکسی از «نوری المالکی» نصب شده و این عکس نشانه من می شود برای دفعات بعد.

وارد کوچه که می شوم، حال و هوای کوچه پس کوچه های قم برایم تداعی می شود. منزل امام خمینی در زمان تبعید که در حال بازسازی است در این کوچه واقع است. طلاب بسیاری در حال رفت و آمد هستند. انتهای کوچه نیز بازار کتب عربی و حوزوی است. مزار علامه و کتابخانه در اواسط این کوچه که نامش را به خاطر ندارم، قرار دارد. وقتی به کتابخانه می رسم تابلو نئون رنگ و رورفته ای توجهم را جلب می کند. زنگ می زنم. درباز نمی شود. دوباره زنگ می زنم و پس از چند بار تکرار این عمل در باز می شود. مرد عربی که کارمند کتابخانه است در میانه در ظاهر  
می شود و من را به عربی به ساعت کار نصب شده رجوع می دهد.

دست و پا شکسته جویای دکتر امینی می شوم، او حالیم می کند که دکتر بعد از ظهر ساعت 15 در کتابخانه حاضرمی شود . ناامید به اتاق کنار کتابخانه که مزار علامه است می روم مزار علامه شامل یک اتاق، یک ایوان و حیاط کوچکی است که دسترس نیست. آرامگاه علامه انتهای اتاق واقع شده و حدود نیم متر از زمین بلندتر است.

متن زیر بر روی سنگ مزار حک شده است:
فضل ا... المجاهدین باموالهم وانفسهم علی القاعدین درجه: مرقد سماحه العلامه الحجه الکبیر صاحب کتاب الغدیر، المرحوم الشیخ عبدالحسین الشیخ احمد الامینی النجفی المتوفی به تاریخ 10 ربیع الثانی  1390 ه.ق المصادف با 14/6/1970 م.


دور تا دور مزار روی دیوار تابلوهایی که اشعار، مدایح، قصاید و مقالاتی در وصف علامه نگارش شده نصب شده است. محمد عبدالغنی حسن المصری، محمد تقی واحدی،شیخ میرزا محمد الخلیلی النجفی، محمدحسین شهریار، عبدالحسن شرف الدین موسوی، شیخ محمد سعید دحدوح، دکتر محمد غلاب استادفلسفه الازهر مصر، عبد الفتاح عبدالمقصود و بولس سلامه از جمله شاعران و نویسندگان شهیر عرب و ایرانی هستند که آثارشان در مدح و منقبت علامه روی دیوار نصب شده است. 

کنار مزار روی زمین می نشینم. زیارت مزار علامه، کسی که تصویر قامت استوار و سینه ستبرش صبر و سکوتش و استواری و استقامتش در تحمل سختی ها و شدائد زبانزد عالمان و اندیشمندان دینی است، برایم غنیمتی بی شمار است.

راز ونیاز با صاحب کتاب الغدیر، با علامه ای که برای تجربه اقامه نماز 1000 رکعتی امیرالمؤمنین (ع) یک شبانگاه در حرم حضرت ماند تا آن را بیازماید، کسی که وقتی به زیارت مزار مولا می رفت صدای گریه و نوای رازش از بیرون حرم شنیده می شد و مردم می فهمیدند علامه امینی برای زیارت آمده و کسی که به دورترین نقطه هند و گرم ترین منطقه آن شبه قاره گرم و خشک سفر کرد تا با استنساخ نسخ نایاب خطی بر گنجینه معارف اهل بیت و تشیع بیفزاید و با مطالعه وتحقیق و تتبع در 100 هزار جلد کتاب، اثری بیافریندکه مظلومیت امیرالمؤمنین (ع) را آشکار کند، لحظات شیرین و تکرارناپذیر برایم رقم می زند. هوای این اتاق کوچک معطر به عطر یک فدایی ولایت، یک شیعه پاکباخته، عالمی فرهیخته و عاشقی دلباخته و دلسوخته است که باید با تمام وجود آن را به مشام جان نفس کشید. می مانم لحظاتی را و در خلوت با مزار آن عالم یگانه سکوت می کنم. لحظات انس و خلوت کوتاه اما دلنشین و گوار است.

زیارت مزار میثم تمار

عصر یکشنبه راهی زیارت مسجد تاریخی کوفه می شویم، بارها درباره این مسجد مطالب متنوعی شنیده ایم. داخل اتوبوس سلیمانی دقایقی را به روایت تاریخ این مسجد اختصاص می دهد. یکی از مسافران، بانی خرید «رانی» برای زائران مسجد کوفه می شود. البته بر سربانی شدن هر یک از اماکن زیارتی و خرید رانی و نوشیدنی دعواست. خواندن فاتحه برای شادی روح اموات بانی، ثواب عظیمی است که نثار درگذشتگان می شود.

قبل از رسیدن به مسجد کوفه به زیارت مرقد میثم تمار که در مکتب امیرالمؤمنین (ع) آموزش های دینی را فراگرفت، می رویم. غلامی از بنی اسد که امروز از شخصیت های برجسته و شیعیان خاص امیرالمؤمنین (ع) است. میثم در راه محبت به حضرت امیرالمؤمنین (ع) آنقدر آزار دید ونهایتاً بر سر عقاید و آرای اش بر سر دار رفت و هفت روز بردار آویخته بود. مزار او در حال بازسازی است. دور قبر مطهر را حصار کشیده اند. از لای ایرانیت های آهنی، مزار میثم که وسط میدان قرار گرفته و دور آن را خالی کرده اند قابل رویت است. حرم میثم را دور می زنم از در پایین چند عکس تهیه می کنم.
 
از مسجد کوفه تا مسجد سهله


پس از زیارت مرقد مطهر میثم تمار که در کنار خیابان اصلی واقع شده به سمت مسجدکوفه حرکت می کنیم. این مسجد دارای مقامات بسیار است. مقام حضرت جبرئیل، حضرت ابراهیم، حضرت مسلم، حضرت خضر، حضرت نوح و مقام حضرت آدم و حضرت زین العابدین (ع). همه این مقامات دارای اعمال خاص و نمازهای مستحبی است که ادای آنها ساعاتی وقت می طلبد. ستون عظیم این مسجد، مقام دکه القضاء جایگاه قضاوت امیرالمؤمنین (ع) و حل و فصل مشکلات مردم، مقام بیت الطشت، محل آشکار شدن یکی از معجزات امیرالمؤمنین (ع)، مقام دکه المعراج، مقام حضرت آدم که امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن و امام سجاد (ع) در این جا نماز خوانده اند از جمله ویژگی ها و مشخصه های این مسجد است که هر کدام شرح مفصل تاریخی، عبادات کثیر و فضایل بی شماری دارد. مسجد کوفه هم اکنون در حال بازسازی است. گروهی از شیعیان هند در سمت چپ محراب حضرت امیرالمؤمنین (ع) در حال سینه زدن هستندکه صدای ضرب سینه ها و مراثی شان فضای مسجد را تسخیر کرده است.

مزار مسلم بن عقیل و امیرمختار ثقفی منتقم خون حسین بن علی (ع) که این روزها زائر بی شمار دارد و مزار هانی بن عروه از بزرگان کوفه که پس از پناه دادن به مسلم بن عقیل (ع) توسط عبیدا... بن زیاد دستگیر و به شهادت رسید، در کنار این مسجد واقع است. درکنار محراب امیرالمؤمنین (ع) دو رکعت نماز به جا می آوریم و داخل صفی می شویم که به زیارت محراب امیرالمؤمنین (ع) و شهادت گاه آن حضرت (ع) منتهی می شود. محراب ضریح  کوچکی دارد که زائران پس از زیارت و بوسیدن آن از صف خارج می شوند. پس از زیارت مسجد کوفه، از مسجد خارج می شویم. یکی از زائران به رسم معمول زیارت اماکن متبرکه ما را به نوشیدن رانی دعوت می کند تا از این مسیر ثوابی به روح امواتش برسد. بر سر فروش رانی بین عراقی ها دعواست، هر کدام تلاش می کنند تا ما را مشتری خود کنند.

مسجد سهله

یکی دیگر از مساجدی که صبح روز دوشنبه، سومین روز اقامت به زیارت آن شتافتیم، مسجد سهله است. روایات بر این نکته تصریح دارند که تمامی پیامبران در این مسجد حضور یافته اند. شیعیان به عشق مسجد سهله به زیارت جمکران می روند.

شب های چهارشنبه مسجد کوفه مصلای امام زمان (عج) می شود و مسجد سهله خانه شان.
دو مسجد صعصعه از یاران مولا علی (ع) و مسجد زید نیز در کنار مسجد سهله واقع شده است.
مقام امام صادق (ع)، حضرت ابراهیم، حضرت ادریس، حضرت امام زمان (عج) و... از جمله مقامات این مسجد است.

بنای مسجد را سید بحر العلوم بنا گذاشته است و هم اکنون به نحو زیبا و شکیلی در حال بازسازی است. در تابلو اعلانات طرح نام مرجعی دینی سید محمد سعید محمدحکیم به عنوان مدیر پروژه حک شده است.

در روایت داریم کسانی که به این مسجد بیایند و چشم شان گریان باشد همه هم و غم هایشان از بین خواهد رفت و باز هم روایت شده که تمامی انبیایی که به رسالت مبعوث شده اند به این مسجد آمده و نماز خوانده اند.

یکی از محسنات سفر ما و از جمله برکات رئیس کاروان وجود مداح و ذاکر امام حسین (ع) ، مجتبی سلیمانی است که با نفس های گرم و سخنان بلیغ و رسایش در روحیه زائران بسیار تأثیرگذار است.

بخشی از فضای معنوی و روحانی این سفر را مدیون اوییم. پیشگامی او در اقدامی خیر موجب می شود تا زائران مبلغ 205 هزار تومان اعانه جمع آوری و جهت کمک به بازسازی مسجد سهله به ستاد بازسازی هدیه نمایند.

بار دیگر حرم مولا علی (ع) 

صبح امروز برای چندمین بار به زیارت صبحگاهی حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) رفتیم. امروز مصادف است با سالروز رحلت حضرت ام البنین (ع) مادر قمر بنی هاشم (ع). حرم غوغایی است. کاروان های ایرانی،پس از اقامه نماز صبح در مقابل ایوان طلا تجمع می نمایند. «صادقی» مداح اصفهانی بدون اینکه دستگاه صوتی در اختیارش باشد عنان مجلس را در اختیار می گیرد و با صدای رسا و حزن انگیزش توجه همه زائران را به سمت خود جلب می کند. در این اثناء نوجوان معلولی را که همراه کاروان به نجف اشرف آمده جهت التماس دعا به مداح می سپارند. نوجوان در کنار پدرش ایستاده و پدر بر سر و رویش می زند. مداحی او موجب می شود حظ وافری از این زیارت صبحگاهی ببریم و  برگرد ضریح مطهر دقایقی سینه بزنیم...

مزار کمیل ، صفابخش عاشقان


یکی از مرقدهای مطهری که در مسیر زیارت مسجد سهله به دیدار و زیارت آن شتافتیم، مزار کمیل بن زیاد نخعی است. این بقعه مطهر در مسیر مسجد سهله واقع شده است. کمیل از یاران با وفای حضرت امیرالمؤمنین (ع) است که دعای معروف ومشهورش شب های جمعه صفا بخش خلوت انس یاران و اهل دل است. این دعای عرفانی که سراسر توبه و استغاثه و انابه است حاصل تعلیمات گرانبار مولا به کمیل است. مزار کمیل دارای گنبد و ضریح است. داخل حرم آینه کاری و سطح دیوار داخلی حرم از جنس سنگ مرمر است.

کبوتر خانه حرم


بار دیگر به زیارت حرم مولود کعبه رفتیم ... در کنار حرم فضایی خالی وجود دارد که کبوترهای حرم آنجا مأوا دارند ، کبوترهای مجاور حرم امام علی (ع) جایگاه چندان مناسبی ندارند و در اطراف حرم هر جاکه آذوقه ای یافته شود، پرسه می زنند . مجاور در باب الرضا که با فنس از ورودی حرم جدا شده فضایی خالی وجود دارد که بخشی از کبوتران آنجا جمع می شوند. از پشت فنس ها پسر بچه هایی هستند که همانند کنه به آدم می چسبند تا بسته های 50 گرمی گندم را به قیمت 1000تومان بفروشند.

بعضاً پس از اینکه چندبار زائر را با عنوان «حاجی»، «حاجی» صدا کردند و جوابی نشنیدند دام می گسترند و گندم را به این سوی فنس پرتاب می کنند. رهگذران بی خبر از هر جا وقتی جمعیت انبوه کبوتران گرسنه را می بینند، بسته   ها را پاره می کنند و جلوی حیوانات می پاشند که این پاشیدن همان و یقه کردن آدم هم همان. من هم یک بار در این دام افتادم. پس از اینکه پلاستیک های گندم را جلوی کبوترها ریختم، ناگهان چند بچه عراقی دورم را حلقه کردند و طلب مایه! از من انکار و از آنها  اصرار!

دقایقی که گذشت، یک جوان عراقی هم به عنوان وکیل مدافع برای مطالبه پول گندم به آنها پیوست. ماجرا ادامه یافت تا اینکه بنا شد در قبال هزار تومان یک بسته گندم از آنها بگیرم و قبلی ها هم منتفی شد. خلاصه پول 10 بسته را با همان 1000تومان از من گرفتند. ناگفته نگذارم چون از گران بودن گندم در اطراف حرم خبردار بودم، قبل از حرکت از تهران یک بسته یک کیلویی گندم با خودم برده بودم و چه لذتی داشت وقتی گندم ها را می پاشیدی و ده ها کبوتر بدون واهمه و ترس از انسان به دور آدم حلقه می زنند و دانه های گندم را برمی چینند! گندم ها را هم به گونه ای باید پخش  کنی که امکان جمع کردن دوباره و فروش مجدد نباشد.

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم!

صبح روز سه شنبه  ساعت 9 صبح با یک ساعت و نیم تأخیر به سمت کربلای معلی حرکت کردیم. روال هر برنامه زیارتی ما هم این بود که مداح و راهنمای کاروان مختصری درباره برنامه های سفر، آیین و آداب آن سفر و مستحبات آن می گفت.  اتوبوس نرسیده بود و مدیر کاروان از «شمسا» شرکت خدماتی سازمان حج و اوقاف شکایت می کرد و گله از اینکه اینجا هر کمی و کاستی باشد به نام مدیر کاروان تمام می شود.

امروز مصادف است با سالروز شهادت حضرت ام البنین (ع) مادر قمر بنی  هاشم حضرت عباس (ع). جلوی «فندق الجواد» از دیروز نذری بار گذاشته اند و هم اکنون در حال توزیع آن هستند.
توزیع نذری را بعد از اذان صبح شروع کرده بودند جای شما خالی خورش قیمه آن، آنقدر پخته بود که به فسنجان تبدیل شده بود، ولی عجب مزه ای داشت. به من که مختصری سرسفره صبحانه رسید. شبکه «الحورا» عراق نیز از صبح که دیدم میزگردهایی را درباره شخصیت مادر سقای کربلا در حال پخش دارد .

مزار دوطفلان مسلم (ع)


با یک ساعت و نیم تأخیر به سمت مزار دو طفلان مسلم حرکت می کنیم. مزار دوطفلان مسلم در شهر مصیب و در کنار فرات واقع شده است. نام فرات که بر زبان می آید یاد آن مرثیه معروف و مرسوم می افتم که هیئت های عزاداری در مراسم و مناسبت ها می خوانند:
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

اما امروز به برکت خون شهیدان مردم آرزومند ما، هیأتی ها و عاشقان و دوستدارن اباعبدا...(ع) نه تنها از آب فرات جرعه جرعه می نوشند بلکه توفیق زیارت و آستان بوسی آن مزار مطهر و منور نیز نصیب شان شده و دعای سال های سال مردم ایران، پدران ومادران شهدا به اجابت رسیده و این راه بر مشتاقان دیدار و عاشقان کوی حضرتش باز شده است. مزار فرزندان حضرت مسلم بن عقیل به نام های محمد و ابراهیم در 45 کیلومتری کربلا واقع است.

ساعت 11 و نیم به حرم دو طفلان رسیدیم. این حرم همچون اکثر اماکن متبرکه عراق در حال بازسازی است. ابراهیم و محمد هر دو از ضریح برخوردارند. زائران پس از ورود به حرم به اقامه نماز زیارت می پردازند و سپس به ایوان صحن برمی گردند.

بسیاری از هیئت ها در این حرم عزاداری می کنند و برای مظلومیت فرزندان مسلم بن عقیل (ع) اشک می ریزند. ستاد بازسازی عتبات قزوین مسئولیت بازسازی و تعمیرات حرم را بر عهده دارد. در بازارچه حرم دوطفلان انواع خرمای خشک و تازه، شیره خرما و لباس های رنگارنگ در حال فروش است. ساعت حدود12است به 4 کیلومتری کربلا رسیده ایم. از اینجا آغاز می شود و حال دیگر ما وارد شهر کربلا شده ایم. همه جای کربلا مقدس است. زائران همه با هم یک یا حسین می گویند واین شعر را زمزمه می کنند؛ بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا...

و بقیه را نمی خوانند چون حقیقتاً به آرزوی خویش رسیده اند و آرزو بر دل نمانده اند. کمی که چشم را گرد کنی و فراخ ببینی گنبدها و گلدسته های حرم امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) از دور قابل رویت است.

دل ها همه شکسته است... عصر همان روز توفیق عتبه بوسی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) با صفا و صمیمیت و آیینی خاص نصیب مان شد.

خیمه گاه عشق و ارادت


در اولین لحظات بامداد روز دوم اقامت  مان در کربلا  به زیارت بارگاه حضرت امام حسین (ع) رفتیم. حدفاصل حرم های حضرت امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) را بین الحرمین می گویند. ما از در وسط وارد بین الحرمین شدیم. بین الحرمین محل تجمع خانواده های عراقی است به ویژه شب های جمعه که برای زیارت تا ساعاتی از شب را در این مکان اتراق می کنند. بساط چایی و آب یخ نیز رو به راه است.

چند میز در کنار هم در برابر بساط چایی چیده شده و روی میز مملو از استکان های کوچکی است که تنها دو جرعه چای در آن جای می گیرد. عراقی ها چایی را به قدری می جوشانند که رنگ آن به قهوه می زند، سپس شکر را داخل آن می ریزند و مخلوط می کنند و شما را از مصرف قند بی نیاز می کنند. وقتی وارد بین الحرمین می شوی به عظمت این دو حرم که در فاصله کمی از هم واقع شده و آنچه که تا کنون شنیده ای پی می بری.

اما درباره فضیلت زیارت امام حسین (ع) روایات و اخبار بسیاری وارد شده است. در برخی از روایات زیارت امام حسین (ع) معادل حج عمره و جهاد بلکه بالاتر و افضل است به درجات وباعث مغفرت و سبکی حساب و بلندی درجات وفضایل و حسنات بی شمار دیگر است . امام حسین (ع) اسطوره جاودانه ای از پاسداری از حرمت حق و حریم اسلام و ولایت است. او حج را نیمه تمام رها کرد تا به «جهاد» در راه خدا بپردازد و جان عزیزش را در راه خدا و فدای اسلام کرد تا دین جدش احیا شود. لذا شرافت این مکان مقدس از سایر مکان ها بیشتر است. چرا که اینجا محل رفت و آمد ملائکه الهی است.

در روایت دیگری وارد شده است که خداوند سبحان در عوض آن همه سختی و صعوبتی که امام حسین (ع) در راه دین خدا کشید و به شهادت رسید، چهار خصلت به او عطا کرده است؛ اول اینکه شفا را در تربتش نهاد، دوم اینکه اجابت دعا را زیر گنبدش قرارداد، سوم اینکه ائمه بعدی را از فرزندان آن حضرت مقرر فرمود و چهارم اینکه مدت زمانی که زائران برای زیارت آن حضرت می گذرانند را جزو عمرشان به حساب نیاورد.

لذا بی دلیل نیست که زائران بی شماری از اقصی نقاط دنیا و بالاخص از ایران فوج فوج به زیارت و عتبه بوسی این آستان مقدس و مطهر می شتابند و ضریح مطهر آن امام همام را در برمی گیرند. فوران اشک و گریه های جانسوز است که از این ناحیه مقدس به آسمان می رود. درهای حرم امام حسین (ع) همواره به روی زائران گشوده است و حرم همیشه شلوغ و مملو از زائران،ارادتمندان و محبان اهل بیت (ع) است. ایرانی ها هم به وفور به چشم می آیند.

شب های جمعه اما زیارت حال و هوای دیگری دارد که قابل توصیف نیست. سیل جمعیت از ساعاتی قبل به زیارت حرم مطهر می شتابند و جمعیت کثیری از سه ساعت قبل صف های نماز جماعت راتشکیل می دهند. ما به توصیه«مجتبی سلیمانی»، مداح کاروان دقیقاً سه ساعت قبل راهی حرم شدیم و آنچه که ایشان می گفت را به عینه دیدیم. رأس ساعت 5 بعداز ظهر صف های نماز جماعت تشکیل شد. زائران کیپ تا کیپ در کنار هم جای گرفته بودند.

جا برای سوزن انداختن نبود. با التماس و خواهش گوشه ای رایافتیم تا بتوانیم نماز را به جا آوریم. زیارت قتلگاه یکی دیگر از فیوضاتی است که نصیب هر زائری می شود. در همین مکانی که قبر مطهر قرار دارد قتلگاه واقع شده است.

امام حسین (ع) وقتی در روز عاشورا از شدت جراحات از اسب به زمین افتادند ناگهان متوجه شدندکه دشمن به خیمه گاه حمله کرده و وقتی اباعبدا... صدای ناله و ضجه زنان و بچه های بی پناه را شنید در حالی که به شمشیر تکیه داده بود بازانو به طرف خیمه گاه رسید. حضرت آنچنان مجروح بود که طاقت ایستادن نداشت لذا روی زمین قرار گرفت و نتوانست از گودی بیرون آید. د راین لحظه بودکه حضرت روی سینه خوداحساس سنگینی کرد. در حالی که  حضرت زینب (س) از بالای تل زینبیه نظاره گر صحنه گودی قتلگاه بود ، و در این لحظه  شمر لعین سر حضرت سیدالشهدا (ع) را از بدنش جدا کرد و... اجرای برنامه در حرم امام حسین (ع) صبح ها پس از اذان در اختیار ایرانی هاست. سخنرانی و مرثیه سرایی برای حضرت اباعبدا... الحسین (ع) و یاران با وفایش و سینه زنی از جمله برنامه های بامدادی حرم امام حسین (ع) است که CD مراسم ظهر همان روز بین زائران توزیع می شود. علاوه بر حضرت سیدالشهدا، سید ابراهیم مجاب فرزند حضرت موسی بن جعفر (ع)، حبیب بن مظاهر و قتلگاه شهدای کربلا دارای رواق و ضریح هستند.

خیمه گاه عشق و ارادت


زیارت خیمه گاه امام حسین (ع) و یاران با وفایش نیز حال و هوای دیگر دارد. خیمه گاه در جنوب غربی حرم مطهر قرار دارد. در مقاتل آمده است که وقتی امام حسین (ع) رو به حضرت عباس(ع) فرمودند؛ عباس جان خیمه ها را باید اینجا به پا کنیم. اولین خیمه بعد از خیمه امام حسین (ع) خیمه حضرت زینب (س) بود که برپا شد. اینجا بود که حضرت زینب (س) رو به امام حسین (ع) فرمودند: از وقتی که من وارد اینجا شده ام همه غم های عالم در دلم ریخته ست، می شود از اینجا برویم، اما دیری نگذشت که در عصر عاشورا دشمن دون و نابکار خیمه هایی را که عبادتگاه امام و یارانش و محل استراحت خاندان و اهل بیتش بود به آتش کشید و فرزندی از فرزندان امام دامنش آتش گرفت. 

اینجاست که مداح با ناله های جانسوزش، آتش به دل زائران می زند. هیئت های زیادی در خیمه گاه اباعبدا... جمع شده اند بر سر و روی خود می زنند، شاید جانسوزی خیمه گاه از حرم کمتر نباشد. یکی می خواند: ای کربلا ز خاک ایران آمده ایم با دیده گریان آمده ایم.

و دیگری: برگ سبز خزان می شد اگر زینب نبود و مداح دیگری زمزمه می کند: دیدم اینجا دامن طفلی آتش گرفت .  دیدم اینجا پای طفلی روی خاک تاول گرفت. دشمن در عصر عاشورا پس از آتش زدن خیمه ها، اموال اهل بیت را غارت کرد و زن و فرزندان امام حسین (ع) را به اسارت برد. آری وقتی خیمه ای قافله سالار نداشته باشد، علمداری چون حضرت عباس (ع) نداشته باشد و جوان رشیدی چون علی اکبر نداشته باشد، حتی سرباز کوچک و شیرخواری چون حضرت علی اصغر(ع) نداشته باشد دشمن جرأت پیدا می کند و اینچنین جنایت می کند. 

کرامات سیدالشهدا و علمدار کربلا از زبان کفشدار حرم

عصر روز شه شنبه به دیدار سیدهاشم کربلایی که سالیان سال است ساکن کربلاست رفتیم. او قبلاً مسئول کفشداران حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده. پدرش حاج قاسم کفشدار و اکنون نیز سید احمد هاشم فرزندش جزو نیروهای خدماتی حرم هستندو هیئتی دارند به اسم «شباب فاضلیه» که از ابتدای محرم تا سیزدهم داخل حرم حضرت ابوالفضل عزاداری می کنند.
بعد از روضه هم غذای نذری شامل خوراک قیمه، بادنجان، بامیه و بریانی بین زائران و عزاداران توزیع می شود.شب عاشورا نیز در خیابان امام علی (ع) در ضلع شمالی حرم بین 100تا 150 دیگ برنج و خورش بار می گذارند. 

سید هاشم مدتی به دلیل مخالفت با رژیم بعثی فراری بوده است. او دل با صفا و بی ریایی دارد. مغازه خرازی اش مشتریان بی شماری دارد . ما زمانی که برای گپ و گفتگو و مصاحبه به ما اختصاص داد از شانس ما مشتری هایش کمتر شد و توانستیم راحت صحبت کنیم. وقتی کرامات علمدار کربلا را نقل می کند مرواریدهای اشک از زیر گودی های عینک ته استکانی اش غلتان می شود.

نقل می کند یکی از علمای معروف کربلا هنگام زیارت ضریح را از روی عبایش می بوسید و می گفت: بوسیدن شبکه های ضریح اشکال بهداشتی دارد. در رویا حضرت امام حسین (ع) را در خواب دید در حالی که پس از سه بار سلام کردن جواب او را نداد. امام حسین (ع) در پاسخ به او فرمود: چرا از زیارت و بوسیدن ضریح من استنکاف می کنی. استنکاف نکن ملائکه مدام در حال شست و شوی این ضریح اند. این عالم پس از این خواب گریان به زیارت حر م مطهر رفت.

سیدهاشم از خادمی می گوید که با زائرانی که لباس شان در مواقع بارانی گلی می شد، دعوا می کرد. در خواب امام حسین (ع) به او می  گوید با زوار من تندی مکن، مهربان باش! باران می آید، شسته می شود یا از کارکنان شرکتی آلمانی می گوید که در کربلا فعالیت داشتند و بعد از زیارت حرمین مسلمان شدند.

بسیاری از بستگان سیدهاشم در جبهه های جنگ هشت ساله از پشت سر توسط بعثی ها ترور شده اند. بنابراین او به خاطر وجود همین ترورها 10 سال به انگلیس مهاجرت کرد. زمان بعثی ها معارضین عراقی نیروهای بی شماری را در جنگ با عوامل حکومتی از دست دادند. او البته درباره کشته ها هم می گوید: او البته درباره کشته ها هم می گوید: امروزه شهدای نیروهای مجاهد در مبارزه با بعثی ها در میان مردم از جایگاه خوبی برخوردارند و محترمند ولی سایر کشته ها محلی از اعراب ندارند.

صدام را دعا کن! 

  سید هاشم ادامه داد: در ایام محرم در دوران بعثی ها شب تاسوعای حسینی رفتم داخل حرم، نیروهای بعثی با مردم درگیر شده بودند یکی از شرطه ها با شوک برقی به دستم زد و گفت: صدام را دعا کن! ما داخل حرم حتی نمی توانستیم بگوییم یا حسین (ع) .

حتی گاهی اوقات شب تاسوعا و عاشورا در حرم را می بستند. یا اگر کسی می خواست نذری بدهد بعثی ها با لگد دیگ های نذری مردم را به زمین می ریختند و عزادارانی که پیاده می آمدند را دستگیر می کردند به هر حال عزاداری امام حسین (ع) به هر شکل ممنوع بود و سخت!

جمعه؛ میعادگاه ما سامرا و کاظمین

قرار بود 10 دقیقه بعد از اذان صبح به سمت کاظمین حرکت کنیم اما زیارت خداحافظی صبحگاه با حرم امام حسین (ع) برخی از هم کاروانی ها؛ ساعت حرکت را با یک و نیم ساعت تأخیر روبه رو کرد. شب آخر اقامت مان در کربلا حال «نظرزاده» پیرمرد کاروان به هم خورد، همه برای زیارت الوداع به حرم رفتند و من تنها با این پیرمرد پاک ضمیر در هتل ماندم. خودش اعتراف کردکه چهار سیخ کوبیده را یک تنه به دندان کشیده است. فشارش به 18 رسیده بود. تلاش من و دکتر هتل باعث شد پیرمرد نجات پیدا کند.

ساعت 7 صبح به سمت سامرا حرکت کردیم. سامرا در 120 کیلومتری بغداد در حاشیه دجله واقع شده است. برخی از خیابان های بغداد ترافیک دارد. در حاشیه جاده بغداد- سامرا یک بخش گسترده ای از بیابان به وسایل اسقاطی جنگ اختصاص داده شده و همه تجهیزات اسقاطی جنگی را در این منطقه گردآوری کرده اند.

سامرا مدفن امام هادی (ع) و امام حسن عسگری(ع) و مزار حضرت نرجس خاتون  مادرامام زمان(عج) و حضرت حکیمه خاتون عمه امام زمان (عج) است. مداح کاروان ما وقتی وارد حرم عسگریین (ع) شدیم توصیه کرد زیارت جامعه کبیره را که جامع ترین زیارات است بخوانیم.
در تاریخ نقل شده که حکیمه خاتون محضر چهار امام همام را درک کرد. امام حسن عسگری(ع) پرستاری امام زمان را به عهده حکیمه خاتون گذاشته بود و توقیعات دینی زمان غیبت توسط حکیمه خاتون نوشته شده است.

بمب گذاری عناصر وهابی حال و روز رقت باری را به حرم این دو امام همام داده هرچند در حال حاضر حرمین عسگریین (ع) به نحومطلوب  مسبوطی در حال ساخت است. سرداب امام زمان (عج) که محل غیبت آن حضرت است در حاشیه راه پله ای که به طبقه زیرین حرم مطهر عسگرییین (ع) ختم می شود قراردارد سرداب دارای یک پنجره کوچک است ائمه عسگریین (ع) به راستی مظلوم واقع شده اند.

زیر سرداب حرم، مسجد بزرگی احداث شده که نیمه کاره است. اقدام خیر مداح کاروان «مجتبی سلیمانی» موجب شد مبلغ 420 هزار تومان پول به عنوان کمک های کاروان «محمودی» جهت کمک به ساخت حرم مطهر جمع آوری و به دفتر ستاد عتبات تحویل شود.
بعد از زیارت حرمین عسگریین (ع) که خیلی کوتاه بود تنها به اندازه دو ساعت، از بازارچه حرم کارت شارژی را تهیه کردم که به جای 16 رقم شماره سریال، تنها شش رقم داشت، یعنی کلاهم را برداشته بودند .
عصر همان روز ساعت 17 وارد حرم امام موسی کاظم (ع) شدیم. آن امام همام حرم بسیار زیبایی دارد ستون های برافراشته، کاشیکاری های زیبا و صحن بزرگ این حرم دارای دوگنبد و چهار گلدسته است. مزار مطهر امام موسی کاظم (ع) باب الحوائج و اما محمد تقی (ع) (جوادالائمه) داخل یک ضریح قرار دارد. خدام حرم همه دارای لباس های متحدالشکل هستند و من در سایر اماکن متبرکه به این شکل ندیدم.

غروبگاهی که به زیارت این حرم نایل شدیم واقعاً صفا و صمیمیت و دل انگیزی خاصی داشت انتهای سفر هفت روزه مان بود و باید به ایران برمی گشتیم این سفر همانگونه که در قسمت ابتدا هم نوشتم یک رویا بود و هنوز هم می پندارم یک رویای کوتاهی بودکه بر ما واقع شد.
تنها به عشق زنده مان لحظات رویایی این سفر این سفرنامه را نوشتم
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار