شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۲۲۲۷
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۲
در زمان های قدیم که این همه امکانات ارتباطی و نمایشی و خودنمایی، وجود نداشت.

نه رادیویی، نه تلویزیونی، نه تریبونی، نه ماهواره،نه مطبوعات، نه اینترنت و نه فیس بوک که به عبارت رسمی و پاستوریزه اش می شود؛ شبکه اجتماعی.

این مقدمات بدیهی را گفتم تا وقتی می خواهم از تفریحات مشترک میان شاعران و امیران گذشته حرف بزنم، تعجب نفرمایید و شرایط آن روزگار را درک کنید.

بسیاری از شاعران قدیمی اسباب تفریح و انبساط خاطر امیران بودند، آقای پادشاه یا آقازاده اش، یا وزیرش، در شکارگاه تیر می انداخت، اگر تیرش به آهو می خورد شاعر همان جا، تیراندازی آن جناب را در قصیده ای یا دست کم در قطعه ای، به نظم می کشید وتوصیف می کرد، توصیف کردنی! که ای سرور من تیراندازی تو برتر از مریخ و ستارگان شکارچی آسمان است و فلان است و چنان است.

اگر تیر آقای پادشاه به خطا می رفت، شاعر شعری می ساخت در ستایش مهربانی و حیوان دوستی آن عالی جناب و خوش اقبالی آن آهو و حتی گاهی از زبان آهو از پادشاه دل نازک تشکر می کرد و دعا می کرد که عمر پادشاه طولانی بشود و تا ابد جاودان بماند. اما چون هیچ پادشاهی جاودان نمانده معلوم است که آن دعاها الکی بوده و از ته دل نبوده و اجابت نشده است و به لطف خدا، ریشه پادشاه بازی برکنده شده است برای ابد.

باری در جنگ و صلح و در شادی و عزا، شاعر در کنارامیرخان بود و سیاه کاری های ایشان را ماست مالی می کرد که به عبارتی می شود همان سفید نمایی خودمان.

یکی از تفریحات آقای پادشاه و درباریان این بود که گاهی شاعران را به جان هم می انداختند و یکی را تشویق می کردند تا از آن شاعر دیگر بدگویی کند و عیب هایش را بزرگ نمایی کند و حتی فحش های ناجور و شطرنجی به او و آباء و اجداد و اهل و عیالش بدهد البته با وزن وقافیه وبلاغت و فصاحت و صنایع لفظی و معنوی در حد تدریس در دانشگاه و پژوهش در پژوهشگاه و مقاله در دانشنامه؛ یعنی هجو به سر آید.

بعضی شاعران که به این کار، یعنی بدگویی و فحاشی عادت می کردند، گاهی منتظر می نشستند ببینند، آقای پادشاه یا عالی جناب وزیر یا حضرت والا شازده پسر ایشان کی هوس تفریح به سرش می زند و سفارش هجو می دهد؟ بعد که خبری نمی شد، یعنی بودجه نبود و اعتباراتش مصوب نشده بود، از سر بی کاری شروع می کردند به هجوکردن دوستان ونزدیکان خودشان و گاهی که چانه شان گرم می شد، خودزنی می کردند و به خودشان فحش می دادند وخود را هجو می کردند با چه فصاحت و بلاغت و وقاحتی!

یکی دیگر از روش های خودنمایی شاعران، برای قرار گرفتن در سرخط اخبار و نقل محافل شدن، تعریف از خود بود با آنکه قدیمی ها معتقد بودند که تعریف از خود، دور از جناب، گلاب به روی تان یک جورشکر خوردن است با تمام حاشیه هایش!

اما شاعران می گفتند برای شاعران خیلی چیزها مجاز است که برای دیگران مجاز نیست که عبارت عربی اش این است «یجوز لشاعر ما لا یجوز لغیره» یکی از این مجوزهای اختصاصی شاعران، همین تعریف از خود بود که تفصیل ماجرایش بماند برای یادداشت بعدی.

منبع : تهران امروز
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار