در برنامه ماه عسل امسال عکس محمد طاها را احسان علیخانی نشان داد و او
پیدا شد. چندی قبل هم در برنامه ویتامین ث علی ضیاء عکس ۴ کودک گم شده در
سال ۸۸ در جاده چالوس را نشان داد. واقعا این کودکان چه شدند؟ بعد از گذشت
سال ها چرا پیدا نشدند؟ الان کجایند؟ وای بر حال پدرها و مادرهایشان.
به
گزارش الف، شاید این اتفاق برای خیلیها افتاده باشد که لحظهای در خیابان
و سایر جاهای عمومی به دلایل مختلف دست کودکشان از دستشان جدا شده باشد و
حس گم شدن کودکشان را هر چند لحظهای اندک درک کرده باشند. خدا میداند گم
شدن فرزند برای پدر و مادر چقدر دردناک است.
اتفاقی که سایتها بازگو کردند شاید یک جوابی باشد بر اینکه چه بر سر کودکان میآید:
بازگشت
دختر ربوده شده پس از ۹ سال! تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۲: به گزارش
خراسان، آبان سال گذشته، مردی با تسلیم شکوائیهای به دادسرای عمومی و
انقلاب قوچان گفت: سال ۱۳۸۲ در حالی که دخترم تنها ۴ سال سن داشت و مقابل
منزلم بازی میکرد توسط سرنشینان یک خودرو ربوده شد از آن روز تاکنون که ۹
سال از ماجرا می گذرد ما به همه جا سر زدیم تا این که او را در یکی از
مدارس چناران شناسایی کردم. در پی این اظهارات و با دستورات قضایی، ماموران
انتظامی به همراه مسئولان حراست آموزش و پرورش به مدرسه این دختر رفتند و
ابتدا با عکسی که از دختر مذکور موجود بود او را شناسایی کردند و سپس زن و
مردی که از این دختر نگهداری میکردند دستگیر شدند. زن که «م» نام دارد در
بازجوییهای اولیه گفت: چند سال قبل به مرکز بهزیستی رفتیم تا کودکی را
برای نگهداری تحویل بگیریم اما مدیران بهزیستی گفتند که باید برای قبول
سرپرستی یک کودک از دادگاه نامه بیاوریم. اما وقتی از دادگاه سوال کردیم
گفتند ابتدا باید آزمایش بدهید به همین خاطر دیگر دنبال این کار نرفتیم تا
این که مدتی بعد شوهرم دختر بچهای را به منزل آورد و گفت: این دختر دست یک
خانم معتاد بود و میگفت که توانایی نگهداری او را ندارد من هم دلم به
حالش سوخت و با دادن مقداری پول، بچه را تحویل گرفتم. علیرضا متهم اصلی این
پرونده نیز گفت: مادرم یک روز با دختری آمد و گفت: برای شما بچهای را به
خاطر فقر مالی پدر و مادرش به مبلغ ۷۰۰ هزار ریال خریدهام اما خانواده این
دختر به خاطر گرفتن کوپن، شناسنامه او را تحویل ندادند! در پرونده مذکور
متهم علیرضا به لحاظ ارتکاب آدمربایی کودک ۴ ساله و گرفتن شناسنامه جدید
برای کودک ربوده شده به تحمل ۵ سال حبس با رعایت مواد قانونی تخفیف مجازات
محکوم شده که با اعتراض شاکی در نهایت در دادگاه تجدید نظر مجازات حبس متهم
«علیرضا» به ۱۵ سال زندان تعزیری تعیین و اعلام میگردد.
ابعاد
واقعه دردناک است. از طرفی دختر بچهای که نه سال از محبت پدر و مادر حقیقی
خود محروم بوده از طرف دیگر پدر و مادر دردمندی که سالهای وحشتناکی را با
درد و رنج سپری کردند. و از طرف دیگر جرم سنگینی که در حقیقت یک خانواده
مرتکب آن شدهاند اما نقظه زشت و تاسف بار ماجرا اینجاست که خانم متهم
اظهار کرد: بعد از این ماجرا از طریق یک آشنایی که پیدا کردیم با گرفتن یک
نامه از پاسگاه محل به ثبت اسناد مراجعه کردیم و شناسنامهای با نام لیلا
برای او گرفتیم.
۱- چرا پس از ۹ سال پدر خانواده با تلاش خود
دخترش را پیدا کرده و نیروی انتظامی چگونه ماجرا را پیگیری کرده است؟ صاحب
بچه (بدون دخالت پلیس) انقدر گشته تا بچه را پیدا کرده !
۲- این
وسط نقش پاسگاهی که نامه برای گرفتن شناسنامه داده چه میشود؟ یعنی نیروی
انتظامی بدون تحقیق و اثبات فرزندی یک کودک معصوم, آدم ربا را برای گرفتن
شناسنامه فرستاده؟ اگر در همان زمان نیروی انتظامی به وظیفهاش درست عمل
میکرد ۹ سال زمان برای این خانواده سپری نمیشد. مگر گم شدن این کودک
اطلاع داده نشده بود؟ مگر اطلاعیه گم شدن کودک همراه با عکس به پاسگاههای
سراسر کشور داده نمیشود؟ آیا نیروی انتظامی ضعیف عمل کرده؟ آیا بعد از بچه
دزدی بچه دزدها بچه را به عنوان فرزند خود ببرند به کلانتری به آنها مجوز
داده میشود که شناسنامه بگیرند. یعنی کلانتری شهرستان مذکور استعلام
نگرفته تا ببیند بچه کسی گم نشده باشه یا ندزدیده باشنش! یعنی پلیس بچه
دزدها رو بصورت رسمی برای سرپرستی بچه به ثبت احوال معرفی کرده!
۳-
کلیه دستگاههای که در این زمینه سهلانگاری کردهاند تا شناسنامه برای
کودک ربوده شده صادر شود مورد بازجویی و مجازات قرار گیرند. خود خانواده هم
به شکرانه یافتن کودکشان باید این موضوع را پیگیری کند تا جلوی اتفاقات
بعدی گرفته شود آیا نیروی محترم انتظامی منطقه بواسطه یک آشنا اقدام به
صدور نامه میکند و اداره ثبت احوال هم شناسنامه صادر میکند! آیا دادگاه
باید این راحتی از جرم این دو سازمان مسئول بگذرد؟ اگر این اتفاق در هرکدام
از کشورهای اروپایی و یا امریکا رخ میداد صدا و سیمای ایران چه غوغایی
براه میانداخت؟
۴- برای جلوگیری از رخ دادن موارد مشابه ضعف و
اشکالات پیدا و جلوگیری شود و بررسی شود تا هم میزان کودک دزدی کم شود و هم
بتوان کودک رباها را پیدا کرد. تا از این به بعد اگر کودکی را دزدیدند،
لااقل نتوانند به راحتی برایش شناسنامه بگیرند. البته ثبت احوال بدون
مستندات شناسنامه نمیدهد مبادیی که مستندات از جمله شهود و مدارک انتظامی
که به اظهار شهود و شورای محل تنظیم میشود باید زیر ذرهبین برد. چرا شهود
و استشهاد، وقتی میشود آزمایش گرفت؟ اگر صاحب بچه دزدیده شده در محلی
آشنا باشد استشهاد هم جمع میکند. استشهاد و نامه برای معرفی به ثبت احوال و
صدور شناسنامه کافی است؟