محمد مالی : یکی از تهران می گفت، «استعفاء نمایندگان خوزستان یک شوخی است آن را جدی نگیرید»، دیگری از کرمان ندا در می داد که، «نمایندگان خوزستان از احمدی نژاد حمایت می کردند!»، حتی طعنه ای شنیدیم ناگوار از دولت خانه که، «کیسه بیاورید و پول جمع کنید»، دیگری از فراموشخانه برادران می فرمود که، «این اعتراض ها آب به آسیاب دشمن ریختن است»، یکی از اصفهان که...«بلوغ اجتماعی و شعور سیاسی...» دیگری اما «خوردن ته ماندۀ لیوان احمدی نژاد را به رخ ما می کشید»، دیگری از قول رئیس دولت سابق افاضه می فرمود که، «نمایندگان خوزستانی، خوبند چون به یک جاده روستایی قانع می شوند» و حتی در لفافه گفتند از قیمتِ سکوتی که در سال های گذشته بر ناروایی ها می رفت...
من اما با خودم می گویم؛ باری هر زمان که پایِ منافع فردی در میان باشد می توان هر کسی را به حکمی راند. لاجرم صادقانه باورمندم، هجده نماینده خوزستان، هر چه بودند و هستند، با استعفاء خود امروز، جا پایِ هزاران خوزستانیِ دردمندی گذارده اند که هر پنجشنبه ساعت چهار بعدازظهر، مردمک چشم هایشان را با امواج بی رمق کارون در می آمیزند و گاهی قطره اشکی می ریزانند.
آهای عالیجنابانِ «سمفونی مرده گان»، بترسید از پیوستن این اشک ها... حالا که پای مش قدرت و حاج ثروت در میان است، کارون را خواهید برد اما با رودابۀ چشمان فرزندان کارون چه خواهید کرد؟!
اما چه میشود کرد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟