شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۵۱۳۱
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۴
 بهره بردن از "خطابت و سخنوری " برای اطلاع رسانی و توجیه و برانگیختن اندیشه ها، در تاریخ همه ملت ها، از پیشینه بلندی برخوردار است. در روزگاران گذشته، به دلیل نبودن وسایل ارتباط جمعی و رسانه فراگیر و از سوی دیگر، حاکم بودن فرهنگ شنیداری مستقیم و شفاهی بودن نقل و قول ها، صاحبان اندیشه و حاکمان کوشش می کردند تا از تنها وسیله ارتباطی، یعنی سخنوری برای تبلیغ و توجیه افکار و بسیج و گردهم آوری توده های مردم بهره بگیرند. 
با گذشت زمان و همراه با بالا رفتن فرهنگ کتبی ملت ها، از یک سو و اختراع و توسعه انواع لوازم و امکان های ارتباطی از سوی دیگر، گرچه بازار خطابت و سخنوری تا اندازه ای از رونق افتاد، ولی همچنان بهره گیری از تجمعات و ایراد سخنان پرشور و برانگیزنده، یکی از راه های جلب و جذب افکار مخاطبان است. 
امروزه در جوامع شرقی و کشورهای کمتر توسعه یافته، بهره جستن از توان سخنوری و خطابت، همچنان با همان قوت گذشته، ادامه دارد. در این جوامع، به دلیل بالا بودن رشد بی سوادی و احساسی ماندن مردم و رواج نداشتن روزنامه و کتاب خوانی، همچنان بر فرهنگ شفاهی تاکید می شود و سیاستمداران برای به خیابان کشاندن مردم و مانورهای جمعیتی حساب ویژه ای باز می کنند. 
گذشته از جوامع کمتر توسعه یافته، در جوامع مدرن امروزی نیز، تشکل های صنفی و احزاب در فصول انتخابات، از سخنوری و دیدارهای رو در رو برای دریافت رای مردم و توجیه ایشان بهره می گیرند و تعداد پر پشت هواداران خود را به رخ رقیب می کشند.
در تاریخ پر ماجرای انقلاب اسلامی ایران، با توجه به تاکیدات شرع انور اسلام بر وحدت مردم و با هم بودن مسلمانان در نبرد با دشمنان خویش؛ بهره گیری از توان سخنوری و خطابت و استفاده از مساجد و اماکن مذهبی برای گردهم آوردن مردم، به عنوان یک سنت و روش نیکو، پیگیری می شد و واعظان و اهالی منبر از این توان، به عنوان یک رسانه فراگیر برای به صحنه آوردن مردم استفاده می کردند. 
پس از پیروزی انقلاب نیز، در حالی که همه رسانه های مدرن در خدمت انقلاب و روحانیون در آمده بود ولی همچنان، بهره گیری از مناسبت ها و آیین های مذهبی و استفاده از اماکن دینی مانند مساجد، برای توجیه مردم و جلب نظر آنان به شکل سازمان یافته ادامه یافت. 
در شرایط ویژه و تازه ای که برای کشور و انقلاب پدید آمد، واعظان و اهالی منبر و خطیبان و مبلغان با حفظ سمت تبلیغ دینی، به مناصب اجرایی و سیاسی رسیدند و این دو نقش سیاستمداری و سخنوری ، در یکدیگر درآمیخت. 
در حالی که شکل سنتی و کلاسیک تبلیغ و سخنوری همچنان از آزادی برخوردار بود و خطباء تابع هیچ مقرراتی نبودند، راه و رسم کشور داری به ویژه در برخورد با سازمان های بین المللی و رسانه های فراگیر جمعی و توافقنامه ها ی میان کشورها و حتی قبول پست های اجرایی در داخل کشور، رفتار ویژه ای را می طلبید. برای نمونه یک روحانی و واعظ، وقتی در قامت یک دادستان قرار می گیرد، نمی تواند بیرون از قواعد حقوقی سخن گوید یا اگر مسئول برگزاری انتخابات می شود، نمی تواند از یک جناح سیاسی، در سخنان خود پشتیبانی کند. 
امروز، منبرها و تریبون های فراوان و متعددی به شکل سنتی و کلاسیک در کشور عزیزمان فعال است. از نمازهای جمعه و جماعات گرفته تا کلاس های درس غیر رسمی و تجمعات پراکنده از سوی سازمان های بعضا غیر پاسخگو، که گزارش آنان به طور مستقیم از رسانه ملی به سراسر جهان مخابره می شود.این شیوه از تبلیغ، گر چه فواید بسیار دارد که باید تقویت گردد ولی آسیب بزرگ وجود این خطابه ها، تقابل و رودرویی پاره ای از آنها با سیاست های رسمی قوه مجریه و دیگر قوا بلکه سیاست های نظام جمهوری اسلامی اعلام شده از سوی مقام معظم رهبری است. این تقابل گاهی آنچنان آشکار است که وجود دوگانگی در اداره کشور و نظام را در اذهان تداعی می کند .امری که در جهان امروز شگفت آفرین است. برای گریز از این آسیب، مقامات بلند پایه نظام در اسرع وقت باید چاره ای بیندیشند. ولی تا فراهم شدن بستر برای این اصلاح بزرگ، می توان با رعایت پاره ای نکات از بروز این دوگانگی کاست و از آسیب های غیر قابل جبران آن در امان ماند. از این رو، به دسته ای از نکاتی که خطیبان باید مورد توجه قرار دهند؛ اشاره می گردد:
1- یک خطیب درمساله ای که موضوع سخن اوست؛ باید معلومات، اطلاعات و دانش کافی داشته باشد. 
2- اطلاعات و معلومات او، باید تازه و به روز باشد. به ویژه اگر موضوع سخنراتی، از مسائل مدرن و جدید باشد.
3- خطیب باید تنها از سوی خود سخن بگوید. او از آنجا که نماینده مردم نیست حق ندارد از سوی مردم یا بخشی از آنان برای نمونه خانواده های شهدا و یا مراجع عظام سخن بگوید.
4- خطیب شایسته، به خود اجازه نمی دهد تا در هر موضوع و مساله ای سرک بکشد. بالاخره او، دارای مسئولیت محدود و تعریف شده ای است و بنا بر این نباید در هر موضوعی اظهار نظر کند.
5- یک خطیب و سخنران، برای دوری از حاشیه رفتن و یا چیره شدن احساسات بر فضای سخنانش، بهتر است که عناوین اصلی و فرعی را که قرار است پیرامون آن سخن بگوید، یادداشت کند و از روی آن یادداشت، سخنان خود را کنترل کند.
6- زمانبندی کردن فرصتی که در اختیار یک خطیب قرار می گیرد و در نظر داشتن حوصله شنوندگان از دیگر نکات دارای اهمیت برای امر سخنوری است. 
7- سخنور باید از اظهار نظرهای تکراری و پافشردن بر موضوعات کهنه و خسته کننده و تذکر نکاتی که گوش شنوندگان از آن پر است و نزد مردم خریدار ندارد؛ پرهیز کند. 
8- داشتن اطلاعات اولیه و جامع از وضع عمومی جامعه و خواسته های کسانی که قرار است به سخنان او گوش فرادهند، از دیگر ضروریات است. سخنران نمی تواند بدون شناخت وضعیت حال مخاطبان و علائق آنان، سخن بگوید.
9- یک خطیب و سخنرانی که سخنان او از رسانه ها به گوش جهانیان می رسد، باید حلقه ای از مشاوران راستگو و حقیقت طلب را گرد خود داشته باشد و دائم با آنان رایزنی کند.
10- یک خطیب باید با همه لایه های جامعه و طبقات مردم ارتباط داشته باشد تا نبض جامعه در دستان او باشد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار