پیش داوری های عجولانه

عبدالرحمن نیک سرشت : ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی نوشت براستی که نوشتار به صاحبش خیانت می کند . این سخن عمیق و پرمغز حکایت از برندگی تیغ بیرحم نقد می کند. پس قبل از نوشتن صاحبان قلم و اندیشه باید سعی کنند منطق در مطالب شان قوی و محکم باشد. زیرا ممکن است همان نوشتارش میزان عقل و حکمت او را به بوته آزمایش ببرد. معنای تفسیری و نیز شان نزول آیه مبارکه ( فاین تذهبون) مشهور در نزد مفسران چیزی نیست مگر همین گفتاری که به نوعی درمنظور ژاک دریدا نیز نهفته باشد. قرآن کتاب آسمانی منیر و هدایتگر است برای همه عالمیان ، پس هر کس بهتر از آن سراغ دارد  ارائه دهد. و ای کسانی که که غیر از قرآن ، کتاب دیگری را پیروی می کنید پس به کجا می روید؟ فاین تذهبون یعنی راهی که منطق و سپهرش روشن نیست و هدایتگر نمی باشد." و لاهدی و لاکتاب منیر" یعنی کتابی که نه هدایتگر است و نه روشنگر، این معنای فاین تذهبون است و شان نزولش را برخی مفسران در مورد داستان پرماجرا افک ( تهمت عظیم)تفسیر کرده اند. واما در خصوص مقاله جناب آقای یوسف الهی مندنی زاده وارد یک نقد ساختارمند و محتوایی می شویم و درصدد آن بر می آییم که ببینیم که استفاده از این آیه یعنی فاین تذهبون و الم یعلم بان اله یری با آن چیزی که ایشان ارائه داده اند همخوانی دارد یا خیر؟ و چقدر منطق پشت آن نوشتار قابل نقد و تحلیل می باشد. مندنی زاده در مقاله اش نوشته است دولت دکتر احمدی نژاد بیشترین بودجه  استانی را به خوزستان اختصاص داده در حالی دولت دکتر روحانی چنین و چنان نکرد و قس علی هذا. 

خود و خدا وجدانا آقای احمدی نژاد با توجه به آن درآمد آسمانخراش که از فروش نفت خام بالغ بر هشتصد هزار میلیارد دلار در اختیار داشت چه گلی بر سر و روی استان خوزستان زد؟ کدام آلودگی اعم از هوا، ریزگردها ، آب شرب  و دیگر آلاینده های ناشی از وضعیت صنعتی و اقتصادی که گریبانگیر این استان شده است را توانست حل و فصل کند؟ مگر در زمان همین دولت عدالت ، سدگتوند احداث نگردید که کل رودخانه کارون را از شوشتر گرفته تا نقطه صفر خلیج فارس را از انتفاع آشامیدنی انداخت . افزایش تولید الکتریسته به چه بهایی  و قیمتی ؟  حالا منصفانه است که  معنی فاین تذهبون است را به  دولت روحانی که میراث دارد تحریم و ندانم کاری های دولت قبل است در قیاس با دولت احمدی نژاد تفسیر کنیم؟  اینجاست که مصداق سخنان ژاک دریدا در مورد این مقاله صحت پیدا می کند که این قیاس یک قیاس مع الفارق است. آقای مندنی زاده از همین بازی ملی یعنی کلان گفتمان کشوری گفتمان خود را یک درجه تقلیل  داده و وارد زمین استانداری خوزستان شده است. ایشان در این خصوص گفته است منتصبان در استانداری خوزستان همه پیر و فرتوت هستند و همانند سریال های قدیمی همه تکراری. باید این نکته را به جناب مندنی زاده متذکر شوم که اکثر آقایان همه سن و سال شما هستند. اکثرا افرادی مجرب و کارکشته اند. افرادی صاحب رزومه و کم و بیش به کار آشنا هستند . در حالی که افراد صفر کیلومتر در مدیریت اجرایی کشور در دوره احمدی نژاد عامل ناکارآمدی در کشور بودند و شما چشم بسته از این مسائل عبور کردی چرا؟ آیا این معنای آیه الم یعلم بان الله یری است؟ جالب اینکه جناب مندنی زاده 180 درجه تغییر مسیر داده و دیوار کوتاه تری از شهرداری اهواز ندیده و وارد میدان پرمعارض مدیریت شهری شدند. ایشان مثل یک آموزگار سختگیر در حالی که شاگردانش  ثلث اول را کامل پاس نکرده بودند بی موقع اعلام امتحان نموده و مجازی همه مسئولان شهرداری به خصوص شهردار کلانشهر اهواز را آزموده و عینی نمره ی صفر بر  برگه آنان زد. این جانب انصاف است؟ 

نگارنده نه حامی دولت و نه هوادار استانداری و نه اینکه مایلم در نقد منصفانه دیگران از مدیریت شهری مانع و سدادی حائل کنم. نگارنده این مقاله در خاتمه یک انتقاد  نسبت به امحای کامنت های تخصصی مربوط به مقاله فاین تذهبون در سایت شوشان دارد و یک تشکر ویژه از مدیر مسئول سایت شوشان نسبت به حذف کامنت های بی ادبانه ی تیفوسی های فضای مجازی رسانه ای . 

در ضمن کسی نباید بابت اراده ، قصد و نیت جناب آقای مندنی زاده در مطلبی که به آن معتقد  است نسبت ناروا وارد نماید. ضمن احترام به جناب آقای مندنی زاده صاحب این مقاله ، صرفا این نقد را در جهت تنویر افکار عمومی به تحریر درآورده و در آینده خواهان وجود یک کرسی آزاداندیشی رسانه ای می باشم.