بار دیگر شیون از "قارون" وزید/ بوی مرگ از ساحل کارون وزید/ شیون، آهنگ فراقی تازه داشت / مرگ بوی اتفاقی تازه داشت/ تکه ابری در افق سرگشته بود/ داس مرگ از بافه ها برگشته بود
شوشان :
بار دیگر شیون از "قارون" وزید
بوی مرگ از ساحل کارون وزید
شیون، آهنگ فراقی تازه داشت
مرگ بوی اتفاقی تازه داشت
تکه ابری در افق سرگشته بود
داس مرگ از بافه ها برگشته بود
آسمان آشفته بود از "دال" ها
نبض چپ می زد رگ "تشمال" ها
اشک ها رد نمک برداشتند
صخره ها از دل ترک برداشتند
ترنه ها با هم مشوش می شدند
آب ها تسلیم آتش می شدند
بی کسی دامان ایلم را گرفت
برف تنهایی "چویل" ام را گرفت
بغض کارون سد شد و در خون نشست
کشتی دلدادگانش را شکست
زیستن با رود کارون ساده نیست
جویباری جخ ز مادر زاده نیست
قرن ها گهواره ی "عیلام" بود
چون همیشه می خزید آرام بود
داستان خشم کارون ممتد است
سال ها زندانی پشت سد است
اژدهایی خفته است این کهنه رود
این قفس را عاقبت خواهد گشود
بعد سد، رفتار کارون فرق کرد
کینه ور شد ماهیان را غرق کرد
سیزده تا ماهی بی انتخاب
از عطش مردند در اعماق آب
سیزده پروانه ی بی سرگذشت
مرگشان از حلقه ی تندر گذشت
باز کارون ناله کرد و خون گریست
یک "ارس" شیون شد و "جیحون" گریست
کو خشایاری که هر جا طاق زد
گرده ی دریاچه را شلاق زد
چون "غریبی" ها غریب افتاده ایم
از عدالت بی نصیب افتاده ایم
غیر شیون در شب "شیوند" نیست
ردی از بهرام ورجاوند نیست
کُشت ایل خسته ام را بی کسی
نیست پشت آسمان آیا کسی!؟
حیرتا کارون مرگ اندیش را
می خورد فرزندهای خویش را
ای دریغ از پای بی پاپوش ما
درد بسیار و لب خاموش ما!
پی نوشت :
1- قارون: نام مرتفع ترین کوه در ارتفاعات منگشت مرز بین دهدز و کهگیلویه و بویر احمد است
2- دال: پرنده ای که نماد مرگ و نیستی ست
3- چپ: چپ نوازی با سرنا در بختیاری به هنگام سوگ
4- تشمال: نوازندگان سرنا و کرنا در بختیاری
5- چویل: نام گیاهی سبز و معطر که در بختیاری نماد سرسبزی و عطرآگینی ست
6- عیلام: تمدن عیلامی که بسیاری از آثار آن در جریان آبگیری سد کارون ۳ غرق شدند
7- ارس: رود ارس
8- جیحون: رود جیحون
9- غریبی: تیره ای طایفه اورک بختیاری در آن سوی دریاچه کارون ۳ که ارتباط آن همانند بسیاری روستاها قطع شده و ۹ تن از جانباختگان حادثه گدار شه پیر از این روستا بوده اند
10- شیوند: نام روستایی ست در آن سوی دریاچه و ارتباط آن قطع شده است.
11- تعداد جان باختگان این حادثه، تاکنون 12 نفر می باشد. شاعر تعمداً با اضافه کردن خود به جمع قربانیان، تعداد جان باختگان را در شعر ۱۳ نفر آورده تا نشان دهد که بر تأثر عمیق شاعر از حادثه تأکید کند
بیچاره مردم اون منطقه از کم اهمیتی مسئولین و فقر چه میکشن...؟
[...]
چه کنیم استاد..
چاره همین است و بس سوختن و ساختن