نیمی از افراد هر جامعه را زنان تشکیل می دهند. چگونگی رفتار، عقاید و باورهای آنها نه تنها در
تار و پود جامعه رخنه کرده است، بلکه نسل های بعدی مطابق آن تربیت می شوند. آنها در
نقش های اساسی دختری، همسری و مادری تأثیرات شگرفی بر محیط اجتماعی به جای می
گذارند. بنابراین نباید و نمی توان از نقش و تأثیر آنها در مسائل مربوط به جامعه غافل بود.
درجامعه امروزه ما گفت و گو شعاری در باره" مشارکت زنان" همیشه برسر زبانها بوده است و گاهی حتی از شعار به طنز و شوخی تبدیل می شود. روند مشارکت زنان به گواه اسناد و مدارک همواره با تلاش و سختی در جامعه همراه بوده است و اصطلاح فعال حوزه زنان هم از این تلاشها سرچشمه می گیرد اینکه زنان برای همه دست آوردهایشان تلاش کرده به نفع زنان به تنهایی نبوده زیرا مشارکت ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺯﻣﻴﻨﻪ ساز ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ است و در واقع حضور ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻴﺎﺳﻲ، ﺷﺎﺧﺼﻲ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲﺷﻮﺩ. در سالهای اخیراگر چه افزایش مطلوبی در میزان اشتغال زنان به وجود آمده و در واقع نیمی از منابع انسانی سازمانها را زنان تشکیل می دهند، اما دیوارهای بلندی در مقابل ورود زنان به عرصه مدیریتها وجود دارد زنان جایگاه مشخص و تعریف شدهای ندارند. پژوهشهای انجام شده در ایران گویای این است که به رغم پیشرفتهای محسوس زنان در زمینه تحصیلات و آموزش و اختصاص حدود۶۰ درصد از ورودیهای دانشگاهها به دختران، تاکنون آن ها نتوانستهاند سهم شایستهای در حوزههای مدیریتی کشور داشته باشند و هنوز در این عرصه با چالشهای جدی روبهرو هستند. چنانچه آخرین گزارشها در ایران نشانگر این است که سهم زنان از مناصب دولتی ۲/۹ درصد و از اشتغال ۱۱ درصد بوده است و میشود گفت که سهم زنان در فرایند مدیریت در واقع صفر است. از طرفی نیز آمار منتشر شده در زمینه میزان حضور زنان در دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی، نشانگر افت جدی درصد منتخبان زن میباشد به طوری که در دوره اول مجلس: ۱/۶ ، دوره دوم: ۱/۶، دوره سوم: ۱/۶، دوره چهارم: ۳/۲، دوره پنجم: ۵/۱، دوره ششم: ۴/۵، دوره هفتم: ۴/۱، دوره هشتم: ۲/۷ و در دوره نهم شاهد ۳درصد منتخبین زن بوده ایم. به هر حال آن چه به عنوان یک واقعیت عینی به چشم میخورد، سهم اندک زنان در تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی است اینکه مشارکت زنان را چگونه جدی گرفت ؟جوابی سخت ندارد! تنها جواب این سوال این است که : جامعه نیاز به مردان خوشفکر و با تفکر اجتماعی مناسب دارد مردانی که طی این سالها توانسته اند با در دست داشتن مناسبات قوی مدیریتی فقط دیدگاهی مردانه داشته باشند و شاید اعتماد به مشارکت زنان را جدی نگرفته اند.
نظرات شما کاملا صحیح میباشد ولی فکر نمیکنید برای رسیدن به چنین جامعه ای نیاز است زنان شرقی ابتدا در خودشان یک تحولی ایجاد کنند؟ ما بسیار میبینیم که حتی زنان تحصیلکرده ما بدلیل محیط خانوادگی که در آن رشد کرده اند ، علاقه زیادی به
مسایل به قول عوام خاله زنانه دارند و متاسفانه در مدت شبانه روز اینقدر که وقت خود را صرف امور عامیانه و پیش پا افتاده مثل حرف زدن پشت سر دیگران و یا دخالت در زندگی خصوصی دیگران میکنند، وقت برای کارهای تخصصی و مفید برای جامعه نمیگذارند.
ظاهرا شما سوال را متوجه نشدید. سوال این است چه کسی بایدزنان را توانمند سازد؟ آیا یک نیروی خارجی باید این کار را بکند، یا این خود زنان جامعه هستند که باید در خود تحول ایجاد کنند تا متناسب با رشد خود به مطالباتشان نیز دست پیدا کنند؟
arshad.kh1392@gmail.com