گفتگوی دکترکیانوش راد باپایگاه خبری تحلیلی شوشان دردوّم خرداد93بهانه ای شدتاپیرامون «سود»و«آسیب»کنش سیاسی حزبی مردمان درقلمروهای قومی سخن بگویم.گفتگوی ایشان دارای سخنان اساسی وویژه ای است که گویا به دلیل کم بودن زمان وگسترده بودن موضوع ها نخواسته انددرریز مطالب موشکافی نمایند؛دراین جا من تنهادر«درازای»آن سخن ایشان که گفته اند:«فعالیت سیاسی-جناحی بایددراستان های قومی تشدیدشود»سخن می گویم.
دریک کشوری که دارای شاخص های نیازمندکشورشدن است،کسانی که مردم رادریک روند روشن راهنمایی می کنند تابه جایگاه نشانه شده برسند،کنش گرسیاسی نامیده می شوند؛کنش گری که «بایسته های کار»راپذیرفته است-کارگزار.پس هرکنش گرسیاسی بایسته های کار رادر کشورنمی تواند بپذیرد،زیراکشورگنجایش چنین پذیرشی راندارد.پس ما بادوپدیده روبه روهستیم:1-کنش گرسیاسی بایسته کار(کارگزار)2-کنش گرسیاسی دیگرکه بایسته ی کارنیست.
دریک جایی که به آن کشور می گویندکارگزاران سیاسی چگونه برگزیده می شوند؟
درگذشته ی تاریخی ما،انسان های ویژه که«فره ایزدی»داشتند،برگزیده به شمار می رفتند.آنان«صاحب»ان کشور با همه چیزآن بودند.دردوره ی میانه نیزگاهی زوربازوی ایلات نیروی برگزیننده بود.تادوره ای که ازآن به نام مشروطه یادمی کنیم-دوماه ونیم دیگر به صدوهشتمین سال مشروطه می رسیم،14مرداد1285خورشیدی آغاز مشروطه بود.
درمشروطه برای نخستین بار،درکشورما حرف از«مردم»به میان آمد!آنان خواستند درسرنوشت سیاسی خود«دستی» داشته باشند!چگونه این ویژگی می شد که بشود؟راه کار آن گزینش «نماینده »بودکه به سرانجام رسید.نماینده هایشان دریک «جایی» گردهم می آمدندو«قانون»می گذاشتند!تاآن روز هیچ کجای تاریخ ما پیامی چنین دردل خودنداشت.جایی «مردم» گردهم آیند وراه بایسته برای کارگزاران بازنمایند-قانون گزاری.این کاردشمنی «استبداد»واستعمار رابرانگیخت وسرانجامی داشت چنان که همه می دانندوجای آن درسخن امروز مانیست.
درآن دوران دوگروه بزرگ اندیشه ای زائیده شد که گروه های فکری کوچک دردل آن دوجاداشتند.کنش های این دوگروه یادگاری ماند برای گروه های پسین که شاید هیچکدام پایگاهی به نیرومندی آن دوگروه نخستین نداشتند،زیراآن دوگروه نخستین ازبستری پایین زاده شده وبه بالا کشیده بودند.بایسته ای که هرگروه سیاسی نیازمندآن است.بیشترگروه های سیاسی که درایران پس ازآن دوران زاده شدند،ریشه ای دراین دوگروه داشتند.
باری،سخن گروه های سیاسی دوران پهلوی تاانقلاب اسلامی،وازآن پس تاکنون به زمانی دیگر نیازدارد وجایی دیگر؛پرسش اساسی این است:
چرابه کنش سیاسی حزبی نیازاست؟
کنش سیاسی حزبی،همه گیرترین روش برای گزینش کارگزاران است که کمترین آسیب راپس از رفتن به بخش کاری درپی خواهدداشت،همین!...چرااینگونه است؟زیراگروه های سیاسی زاده شده ازپایین به بالا،براساس آرزوهای بزرگ(اهداف)پدیدآمده اندکه برای به بارنشستن آن هابایدتمام نیروی خودرابه کاربگیرند.واین پیش زمینه ی نگاه بعدی «مردم»به آن هاست تا«زنده بمانند»وراه رادوباره بپیمایند؛اینگونه نباشد«دیگران»هستندکه آرزوهای خودراباآرزوهای به بارننشسته ی مردم هماهنگ می کنند وبراسب حکمرانی سوارگشته ومی تازند وتاآن گونه اند که مردم می خواهند،خواهندتاخت؛به دیگرسخن،اگرچگونگی گزینش کارگزاران براساس یک خردجمعی-احزاب-پدیدآید،راهی نیست به جزاینکه بهترین هاگزینش شوند،چراکه هستی این گروه ها وزنده ماندنشان به این است که کارگزاران برتررابه مردم نشان دهندتاآنان هم کاررا به دست برترین ها بسپارند؛گزینش برتر به دست مردم بیشتر-مردم سالاری.
دربالا ازگزینش برتربه دست مردم بیشتر سخن گفتیم،اگرنگاه برای گزینش برپایه ی آرزوهای بزرگ-که دربالاترگفتیم-نباشد،این ویژگی پدیدار نخواهد گشت.این آرزوهای بزرگ چه بنیانی بیدداشته باشندکه بتوان آن رابزرگ دانست؟هدف هاچه موقع بزرگ ودست یافتنی ودارای کشش برای پدیدآوردن انگیزه هستند؟
روشن است که آرزو وهدف رانمی توان بربنیانی سست گذاشت!مردمانی با گذشته ای بسیارژرف دست کم نمی توانند این کاررا بکنند؛«اندیشه»و«تفکر»ی والا،دارای ارزشی بزرگ است که دارای کششی بالا باشد.ارزش های والاپدید آمده ازاندیشه های ژرف مردم رابه سوی خودمی کشدبه دوراز هرگونه رنگ و نژادودیگر«جداکننده» های ریزترهمانند«قومیت»و«زبان»و...اندیشه هایی مانند:همه خدابودن-خدامحوری-،ارزش انسان،ایمانش،آزادیش،حقوقش،نوع دوستی-بشردوستی-،رشددادن کشور،بزرگداشت دیگران، از خودگذشتگی،کشته شدن برای کشور وپاسداشت ایمان ورستگاری مردمان...
پس اگربپذیریم برای جهش به سوی آرزوهای بزرگ که همه ی مردم کشور رادراین رشدببینیم،کنش سیاسی حزبی نیازداریم دیگرنیازی نیست که تلاش کنیم تابه دیگران بفهمانیم که کنش حزبی زمانی فراگیراست وبه سوی پیروزی گام برمی داردکه «اندیشه ای بزرگ»به دنبال آن باشدواین اندیشه ی بزرگ رایک «نژاد»ویا یک «قوم»ویایک «زبان»نمی تواندپدیدآورد-آسان است-همه ی این «جداکننده ها»دردل کنش سیاسی حزبی،تکّه ای کوچک محسوب می شوندکه هرگز زمینه ی بروز ونیرویابی نخواهند یافت. شاید پرسش شودکه کنش سیاسی بربنیان «قومیت»پدیدآیدچه آسیبی دارد؟پاسخ روشن است،«درازا» و«پهنا»ی کنش سیاسی قومی،دراندازه همان «قوم»خواهدبود!پس دیگرازآرزوهای بزرگ بربنیان اندیشه های بزرگ برایش کاربردنخواهدداشت.
سخن پایانی اینکه:درکشوری همانندماکه کشورقومیت هاست،بزرگترین آسیب برای زنده بودن این کشوربادرازای هفت هزارسال گذشته ی «همراه باشهرنشینی»-مدنیت-،رفتن به سوی کنش های سیاسی قومی است واین تکّه تکّه شدن کشوررادرپی خواهدداشت،وکم هزینه ترین واکنش دربرابر این آسیب،نیرومندکردن کنش های سیاسی حزبیست تا«همه»راپیرامون اندیشه هاگِردکندنه چیزدیگر.
اکبر ظریفی ، مدرس دانشگاه
آقای ظریفی به تاریخچه تفکر تشکیل احزاب و بررسی علل بدیهی به وجود آمدن کنش سیاسی پرداخته اند.مصاحبه دکتر کیانوش راد شامل مباحث مختلف بوده و این مقاله نقد مصاحبه ایشان نیست.
متاسفانه بسیاری از به اصطلاح سیاست مداران امروز ایرانی نمی خواهند بپذیرند که برای انجام فعالیت های سیاسی سودمند راهی جز تشکیل و استمرار فعالیت های حزبی ،نیست.
در حالی که جهان به سمت دهکده ی جهانی شدن پیش میرود متاسفانه در کشور ما هنوز قوم گرایی های افراطی بیداد می کند.