شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۸۸۰
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۷

 

هرگل که به چمن بیشتر می دهد صفا

گلچین روزگار امانش نمی دهد

نیمه شب صدای رسیدن پیامک از تلفن همراه بلند شدچه ضجه ای می زد ! سراسیمه برای مشاهده متن دکمه را فشار دادم تا پیامک را بخوانم کلمات چقدر سنگین شده اند انگار پتک بر سندان می کوبند و از فشار پتک پیامک چشمهایم را می بندم و به روزهای دور سفر می کنم کمی در زمین فوتبال و کمی دیگر در کوچه و لحظه ای در خیابان های اهواز خود را با او تصور می کنم و دوباره چشم باز می نمایم و می خوانم و با ارسال کننده تماس می گیرم آری درست است غزل را خواند و با ماهور غزلش گریه می کنم می دانم غزل رفتن است و باید تنها بمانم تا صبح که به همه بگویم فرزند باصفای شوشتر که با لبخند به پیشوازت می آمد و سلام می داد این بار عمیق خداحافظی کرد و رفت .

حسین زراعتکار را می گویم که مهربان بود و سرشار از محبت . آنجایی که غمی می دید قلم را بدست می گرفت و گریه می کرد و دردها را می نوشت.

حال امروز باید از درد نبودنش بنویسم ،او که با نشریه بهار سبز مرهمی بر دلهای شکسته همشهریان می گذاشت و با همسر وفادارش زبان گویای شوشتریها شده بودند در نیمه شبی تاریک جای در بیابان گشودند و آرمیدند و از ما جدا شدند .

حسین زراعتکار روزنامه نگار شجاع شوشتر و همسرش خانم زهره افتخاری فرهنگی خوش قلب و مهربان این دیار دار فانی را وداع گفتند تا خلائی بزرگ را در عرصه اطلاع رسانی و انتقال مفاهیم فرهنگی و شناخت دردهای اجتماعی همراه با ارائه راهکار برای حل معضلات و مشکلات عمومی بوجود آید .

زین پس بار فقدانشان چون کوه بر دوش مردم و اهالی شوشترسنگینی خواهد کرد. آنان رفتندو به رسالت خویش عمل کردند و ما ماندیم تا رسالتمان را بدانیم و در شب نمانیم چون حسین که با شب همراه نشد تا آرام دست همسرش را بگیرد و در ملکوت اعلی ماوا گزیند .

فقط می توان گفت خیلی سخت است تا باور کنیم که او رفته!

هم اکنون از نبود او چه دلهایی که صدای شکستن شان شنیده می شود و چه کاسه چشمانی که از اشک لبریز می شوند و بر گونه فرو می ریزند و چه دستانی که بر پیشانی ها کوبیده می شوند و چه کمرهایی که خم می گردند همراه با ندایی که می گوید حسین زراعتکار و همسرش رفتند .

باید باور کرد که هم اکنون بهار سبزما پر از برگهای زرد پاییزشده است و چمنزارش صفایی ندارد مبادا به بی صفایی عادت بکنیم مبادا که فراموش کنیم ...

این ضایعه اسفناک را به جامعه مطبوعاتی ،خبرنگاران ،ورزشکاران و مردم شریف شوشتر تسلیت می گویم و برای آن عزیزان سفرکرده غفران و جهت بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت دارم و از خداوند بزرگ شفا و سلامتی برای فرزند مجروحش خواهانم که:

زیراین آسمان مینایی

چاره ای نیست جز شکیبایی .

خدایشان بیامرزد

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار