شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۸۹۷۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۳
استاندار خوزستان
نارضایتی و اعتراض مردم از نظام اداری بیانگر این است که نظام اداری دچار مشکلاتی است که باید اصلاح شود و به جایی برسیم که مردم ناگفته به حقوق خود برسند.
استاندار خوزستان بر لزوم حل و اصلاح مشکلات موجود در نظام اداری تاکید کرد.

دکتر عبدالحسن مقتدایی در سمینار ترسیم نقشه راه نظام اداری که چهارشنبه 21 خرداد برگزار شد عنوان کرد: این گردهمایی با هدف بهبود شرایط و اوضاع نظام اداری برگزار شده تا رضایتمندی مردم در این زمینه افزایش یابد.
 
وی افزود: پس از 35 سال تغییر و تحول های مکرر در برنامه ها، ساختارها نوع تصمیمات باز هم در شرایطی قرار داریم که مطلوب نیست و نارضایتی و اعتراض مردم از نظام اداری بیانگر این است که نظام اداری دچار مشکلاتی است که باید اصلاح شود و به جایی برسیم که مردم ناگفته به حقوق خود برسند.
 
مقتدایی اظهار کرد: در برخی مواقع شرایطی کاملاً تعارضی در بکارگیری نیروها و استخدام بر دستگاهها حاکم می شود و هیچکدام از دستگاههای اجرایی از آن مصون نیستند. جغرافیا، شرایط جوی، فشارهای بیرونی گاهی اوقات موجب می شود که عوامل اجرایی سازمان به نفع خود در به کارگیری نیروها استفاده کنند و این سمینار برای اتخاذ تدابیر و رویه های اداری برگزار شده تا با استفاده از این رویه های جدید به شرایط مطلوب تری در نظام اداری برسیم.
 
استاندار خوزستان خاطرنشان کرد: حکومت باید ساختار داشته باشد و هیچ حکومتی بدون ساختار تشکیل نمی شود. در کنار ساختار، جمعیتی به نام مردم وجود دارد که این ساختار براساس نیازهای مردم یا جمعیت تدوین می شود، بنابراین با تدوین ساختار براساس نیازهای مردم قطعا می توانیم موفق عمل کرده و رضایت مردم را جلب کنیم.
 
وی ادامه داد: خروجی ساختار همان قانون، دستورالعمل و آیین نامه هایی است که براساس نیازهای مردم تدوین شده است. مجریان نیز مجموعه دیگری هستند که اگر به طور صحیح گزینش و آموزش داده شوند، قطعا رضایت مردم جلب شده و آرامشی در نظام ایجاد می شود.
 
مقتدایی تصریح کرد: خواسته های مردم تاکنون نشان داده که روی حداقل ها است و جایی که میان مردم و قانون تعارض وجود دارد مجریان باید پاسخگو باشند، بنابراین تدبیر ما باید براساس پیش بینی باشد و پیش از اینکه مشکلی متوجه سازمان شود باید از آن جلوگیری کرد.
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
انتشار یافته: ۲
comment
comment
عبدالله
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۲
comment
0
0
comment سلام خواهشا این جمله استاندار یک بار دیگر خوانده شود : جغرافیا، شرایط جوی، فشارهای بیرونی گاهی اوقات موجب می شود که عوامل اجرایی سازمان به نفع خود در به کارگیری نیروها استفاده کنند .
comment
عبدالله
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۲
comment
0
0
comment استاندار خوبم بخواند :تعارض به معنای : كنار رفتن از سر راه مشكلات و كشمكش ها قابليت ما را در برخورد با تعارض ها كاهش داده و ما را به لحاظ روحي و جسمي تضعيف مي كند

واژه تعارض به معناي كشاكش و اختلاف داشتن که در ادبيات روانشناسي رايج است و اشاره به موقعيتي دارد كه در آن رويدادها، انگيزه ها مقاصد، رفتارها و سليقه ها مغاير هم يا مخالف يكديگر هستند. بنابراين افراد نه تنها ممكن است كه در برخي جهات در كشاكش با ديگران باشند، بلكه امكان آن وجود دارد كه شخص با خود نيز در تعارض باشد،نظير مواردي كه از تعارض وجداني يا تعارض در تصميم گيري سخن مي گوييم. زماني كه اهدافي را كه به لحاظ اهميت يكسان هستند دنبال مي كنيم، اگر تلفيق آنها با يكديگر ممكن نباشد، دچار تعارض خواهيم شد.

هنگامي كه ما در مورد امري، نظر ديگران را مغاير نظر خود مي بينيم، اظهار نظر مي كنيم، يعني خود را ارزشمند مي دانيم، فكر و سليقه خود را در نظر مي گيريم، در غير اين صورت از هر

اظهار نظري اجتناب مي كنيم. يكي از ويژگي هاي عمومي افرادي كه از اعتماد به نفس خوبي برخوردار هستند، راحتي در ابراز احساسات خود است. برخي افراد از ابراز احساسات خود واهمه دارند، چون مي ترسند واكنش ديگران نسبت به احساسهاي آنها منفي باشد يا اين كه احساسشان با احساس ديگران جور درنيايد. چنين افرادي از بروز تعارض نگرانند. نگران از اين كه مبادا با اين كشمكش ، مخالفت ديگران را برانگيزد. از اين رو همنوايي با ديگران را از نظر دور نگاه نمي دارند.

در واقع همنوايي كردن با گروه يكي از جنبه هاي جالب رفتار اجتماعي است. پديده همنوايي صرفا به امر گرايش فرد براي همنوا شدن بسنده نمي كند، بلكه به فشار اجتماعي از طرف گروه براي همنوا كردن فرد نيز مي پردازد. در طول تاريخ و بين جوامع مختلف، بسيارند افرادي كه وقتي براي نخستين بار عقايد و رفتار خاص خودشان را بروز دادند، مورد مخالفت قرارگرفتند، نكوهش شدند يا ديگران آنها را مسخره كردند، به نظر مي رسد كه جامعه ها و گروه ها همواره سعي در همنوا و همرنگ كردن افراد با خود دارند. ظاهرا اين جوامع و گروه ها به افراد ناهمنوا چندان روي خوشي نشان نمي دهند و به صورت هاي گوناگون از قبيل طرد و منزوي كردن، نپذيرفتن آنها و عدم تاييد اجتماعي، ندادن امتيازات يا حقوق اجتماعي و حتي تنبيه مستقيم با افراد ناهمنوا روبه رو مي شوند.

نتايج بررسي ها نشان مي دهند كه احساس تعارض عموما ناخوشايند است.
از اين رو افراد به طور كلي خواهان يكپارچگي و هماهنگي هستند و از تعارض گريزانند. از طرف ديگر شواهدي در دست است، حاكي از اين كه بروز تعارض در اجتماع گروه ها، خانواده و در روابط مابين زوجين، امري طبيعي است. بنابر نظر روانشناسان، زندگي توام با سلامت رواني و

اعتماد به نفس ايجاب مي كند كه اين مخالفت ها و كشاكش ها، امري عادي تلقي شوند. به عبارت ديگر كنار رفتن از سر راه مشكلات و كشمكش ها قابليت ما را در برخورد با تعارض ها كاهش داده و ما را به لحاظ روحي و جسمي تضعيف مي كند. از نظر سیاسی بماند ...

پذيرفتن تعارض استاندار عين اعتماد به نفس است .

مردم مجموعه اي از آدم هايي هستند با نگرش ها، ذهنيت ها، ارزش ها و عقايد و سليقه هاي متفاوت كسي كه بخواهد تا همه از او راضي باشند، بايد در آن واحد ارزش ها، باورها و سليقه هاي مختلفي را بپذيرد. فردي با شخصيت مثبت و با اعتماد به نفس چنانچه بخواهد در سلامت رواني و روحي زندگي كند، به ارزش هاي فكري خويش نيز بها مي دهد و براي خوشايند ديگران زندگي نمي كند. به عبارت ديگر مي توان بر طبق ارزش ها و سليقه هاي خود زيست و در عين حال ديگران را نيز با ارزش هايشان پذيرفت. نبايد از نظر دور نگاه داشت كه حتي فلاسفه يا رجال سياسي حكيم نسبت به مخالفين خود، موافقين بسيار كمتري داشته اند.

ديدگاه ما در برابر تعارض و قضاوت ما در اين باره غالبا به نحوه ارزيابي ما بستگي دارد. اين كه ارزيابي هاي منفي و مثبت ما از كشمكش ها و تعارض ها معلول چه عواملي هستند، تاكنون به پاسخ هاي گوناگوني منجر شده است.
مثلا افرادي كه نياز شديد به تاييد اجتماعي دارند، از بروز تعارض گريزانند.
در حالي كه افراد با احساس استقلال بيشتر، نسبت به بروز تعارض كمتر نگرانند و وجود كشمكش ها را امري عادي تلقي مي كنند. نتايج برخي پژوهش ها نشان مي دهند كه در برخي اجتماعات يا در برخي اقشار اجتماعي ميزان همنوايي بيشتر است.
چه کسانی از تعارض ها می ترسند :

به همان منوال كه پذيرفتن كشمكش ها باعث رشد رواني و شخصي افراد مي شود، ترس از بروز تعارض ها با خطراتي همراه خواهد بود. غالبا انسان ها به واسطه اضطرابي كه حاصل تعارض است، از آن اجتناب مي ورزند. مثلا زن و شوهر در صورت بروز تعارض دچار بيم مي شوند كه نكند احساس آنها از يكديگر متفاوت باشد و يا اين كه مبادا به همبستگي روحي مابين آن دو خللي وارد شود. از اين رو چنانچه نيازها و خواسته هاي متفاوت به عنوان تهديد زناشويي و به مثابه كمبود همبستگي روحي قلمداد يا تجربه شود، آن گاه خواسته ها و سلايق شخصي امكان بروز نخواهد يافت و يا اين كه زوجين احساسهاي خود را انكار مي كنند. در چنين حالتي افراد از حقوق اوليه روحي خود صرفنظر مي كنند كه بايستي نظرات و سليقه هاي خود را داشته باشند و آنها را نيز بيان كنند. اين امر، يعني انكار نيازها و خواسته ها چه براي زوجين و چه در اجتماعات چند نفري، غالبا با پيامدهاي خوبي همراه نخواهد بود.

ترس از تعارض در روابط زوجين، در خانواده يا در محيط، بدين خاطر شكل مي گيرد كه فرد تصور مي كند چنانچه ناخشنودي خود را ابراز كند، كسي او را دوست نخواهد داشت، مورد احترام قرار نمي گيرد و به رسميت شناخته نخواهد شد و در نتيجه هماهنگي با ديگران را از دست خواهد داد. اين امر به نوعي از روابط منجر مي شود كه در آن افراد از هم فاصله مي گيرند. رفتار مبتني بر عدم صداقت و ظاهرسازي رايج خواهد شد. چنانچه ما دائما بخواهيم مواظب باشيم كه به هماهنگي ما خدشه وارد نيايد، مجبور خواهيم شد كه خود را دائما كنترل كنيم- ما مجبور هستيم مواظب باشيم كه كسي از دست ما دچار ناراحتي و عصبانيت نشود و يا اين كه متوجه عصبانيت و دلخوري ما نشود- آن گاه مي كوشيم نقش بازي كنيم و رفتار ما با فاصله گيري توام خواهد شد. رفتار ما همراه با وانمود كردن و توام با عدم صراحت خواهد بود. عواقب اين رفتار تصنعي دامن گير خود ما نيز مي شود و در درازمدت دچار اختلالات روانشناختي و روان تني خواهيم شد. خطر ديگر ترس از تعارض ها، ايجاد سوئ تفاهمات است. چنانچه ما در مورد احساسات خود سخن نگوييم و نظر خود را ابراز نكنيم، طرف مقابل به حدس و گمان روي مي آورد. در روابط انسان، حدس و گمان با عدم اعتماد همراه خواهد شد. عدم اعتماد و سوئظن به نوبه خود، برداشت انسان را تحريف مي كند.

زيان ديگر ترس از تعارض ها خود را در اين نشان مي دهد كه ارتباط دوپهلو و ابهام آميز مي شود. چنانچه ما جرات دخالت سليقه ها و علايق خود را در روابط با ديگران نداشته باشيم، يعني قادر نباشيم احساس دلخوري و عصبانيت، خواسته ها و نيازهاي خود را به صراحت بيان كنيم، آن گاه اين امر در علائم غيركلامي و رفتار ما ظاهر مي شوند. زبان ما چيزي را مي گويد كه بر خلاف رفتار ما است. اين اشتباهي است كه مي تواند عواقب وخيمي را به دنبال داشته باشد. در چنين رابطه اي زن و شوهر يكديگر را متقابلا آنچنان محدود كرده اند كه فقط بخشي از شخصيت خود را تحقق مي سازند، آن هم بخشي كه معرف خواسته ها، نيازها و علائق مشترك آنها است.

يكي از علل انكار هر گونه تعارض ممكن است در اين باشد كه انسان از تعارض مي گريزد و خواستار هماهنگي پايدار است. در چنين شرايطي اين خطر وجود دارد كه تفاوت هاي موجود مابين زن و شوهر و يا دو فردي كه با يكديگر در تعامل اجتماعي هستند، ناديده انگاشته شود. در چنين حالتي آنها مي كوشند، تا با توسل به انطباق دادن خود، تفاوتها را بي اهميت تلقي كنند. چنين انسانهايي كه زندگي را بدون اختلافها و به دور از هر گونه تعارض مي خواهند، به مثابه نيمه انساني با هم زندگي مي كنند. در نتيجه، چنين اشخاصي در اشتياق تسكين ناپذير ارضائ آن دسته از نيازهايي هستند كه به خاطر ترس و ملاحظه كه مبادا تعارض ايجاد گردد، سركوب و يا از چشم ديگران نهان كرده اند.

چگونگي پرداختن به تعارض ها توسط اشخاص

افراد برخوردار از عزت نفس معمولا روي تعارض ها سرپوش نمي گذارند، ولي وقتي در ادارات يا در اجتماعات چند نفري، روي همنوايي و يكپارچگي تاكيد زيادي مي شود، برخي ترجيح مي دهند، مطلبي نگويند. هنگامي كه اظهار نظر در فضاي نقدناپذير گران تمام مي شود و پرهزينه است، اشخاص، نظري ابراز نمي كنند. در صورت قرار گرفتن در چنين جوي، چنانچه كسي نظر افراد را جويا شود، اشخاص گريزان از تعارض، پشت عبارت: هر چه شما بگوييد. هر چه شما صلاح بدانيد. ميل ميل شماست. هر چه شما بخواهيد پنهان مي شوند تا با موفقيت، از بروز هر نوع تعارض احتمالي ممانعت به عمل آورند. اين اظهارات خودشكنانه است به اين مفهوم كه: نظر من كه مهم نيست چرا از من مي پرسي، من شايستگي آن را ندارم كه نظر بدهم.

در واقع، پرداختن و حل و فصل تعارض ها ما را در جهت رشد و تكامل بيشتري قرار مي دهد. ما از نظر روحي باثبات تر شده و خود اطميناني بيشتري به دست مي آوريم و از اعتماد به نفس بيشتري برخوردار خواهيم شد. از شرايط ضروري پرداختن به تعارض اين است كه موارد آن به صورت واضح بيان شود. چنانچه عصبانيت و رنجش در ما ايجاد شود، بايستي طرف مقابل را از عصبانيت خود مطلع سازيم. البته ابراز اين احساس نبايد به گونه اي باشد كه به اشخاص ديگر لطمه بزند يا موجب آزار آنها شود. تاكتيك سكوت در برابر تعارض، مثلا در زندگي زناشويي غالبا منعفلانه است و چه بسا كه اثرات زيانباري در پي دارد. بايستي طرف مقابل را از احساس خشم و دلخوري خود- حتي الامكان در عبارات مبتني بر من- مطلع سازيم. در عين حال كه برافروختگي و اسير خشم شدن با عزت نفس همخواني ندارد. در بروز احساسات مي توان ميانه رو بود. بنابر اين چه در مناسبات بين دوستان و چه در اجتماع چند نفري، نبايستي به واسطه ترس از تعارض، ميدان را خالي كنيم يا چشمان خود را ببنيديم، بلكه دربرابر تعارض به گونه اي به جا و مناسب موضع گيري نماييم. با علم بر اين كه كنار كشيدن، چشم بستن بر تعارض و اظهار نظر نكردن و نظير كبكي، سر فرو بردن در برف، امري مخرب هستند و باعث بزرگتر شدن مشكل مي شوند و به تدريج قابليت ما را در برابر تعارض كمتر مي كنند و ما را به لحاظ روحي و جسمي درمانده مي سازند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار