درروزمعارفه مدير ارشد استان وقتي جملات آغازين خدمت خود را درخوزستان بر زبان راند ،دلم گرفت ! هنگامي اين جمله را شنيدم كه گفت:«علاقمندی بنده به کار عمرانی است، زیرا اگر کار عمرانی خوب در استان انجام شود، معضلات دیگر مانند اشتغال، ازدواج، مسایل مالی و دیگر مشکلات نیز حل می شوند و استان رونق می گیرد » دانستم هر مديري فرهنگ را در اولويت خويش قرار ندهد در پيشبرد هيچ امر ديگري موفق نخواهد شد و آسیبهای اجتماعی كه مولود خلاهای فرهنگی می باشند افزايش خواهند يافت زيرا فرهنگ موتور محركه جوامع است .
بارهااين جمله رادر محافل تكرار كردم و مورد نقد قرار دادم تا اهل فرهنگ بيشتر به موضوع بپردازند شايد نگاه مديريت ارشد در اين باب تغيير نمايد ولي ضمن اصرار و ابرام و تکیه بر این باور بدون پذیرش تبعات و تاثیر آن بر آینده توسعه استان، متاسفانه صاحب نظران نیزسكوت را بر سخن ترجيح دادند و با شيوه اي محافظه كارانه به تحلیل مواردی در حوزه سیاسی مشغول شدند ! و چنين شد كه نبايد مي شد!و امروزدستاورد این نگرش، ایستایی در توليد فكر و عدم انگیزه دررشد و پرورش ايده جهت پيشرفت را رقم زده است و حاصل آن براي استان چنين گرديد كه در عرصه هاي گوناگون از جمله میراث فرهنگی، تاریخ، ادبيات، معماری، موسيقي ،كتاب و هنرکارهايي كه بتواند نگاه ملي را معطوف به خوزستان نمايد انجام نگرفت و عرصه فرهنگ را با كيل آمار و نمودار و ارقام مورد سنجش قرار دادند و گاهي ارقام به دليل خود بزرگ بيني و عدم توجه و شناخت نيار مخاطبان چنان درشت به نظر مي رسند كه سوژ ه هاي خنده بازاري را فراهم مي آورند و كارشناسان فن را نگران مي سازند و همين امر اكتفا مي نمايد بر عدم وقوف و اشراف مجريان بر كار فرهنگي و آن را مي توان دليل محكمي براي ضرورت جابجايي اولويتها ي اجرايي دانست!
در اين وانفساي فضاي عمران محور، فرهنگيان فرهيخته اعم از نويسندگان،روزنامه نگاران،هنرمندان،ورزشكاران، استادان و معلمان را وقعي ننهاده و مورد تكريم قرار نمي گيرند و برنامه هاي تكراري صحنه فرهنگ خوزستان را تسخير نموده اند و در اين پروسه كه به يقين روند عمران را نيز به كندي مي اندازد بقول يكي از اهل نظر دو سرمایه وجود دارد یکی از یاد رفته ها و دیگری برباد رفته ها .
بسیاری ازاهل فرهنگ در مشكلات دست و پا مي زنند ، الگوها و نمادها شكسته شده اند، آداب، رسوم، آیین و مناسبتهای اجتماعی به بهانه های مختلف لگدمال شده اند، مدرسه ها بنگاه تجاري گشته اند و برق واحدهاي آموزشي قطع مي گردد و كسي غير از مدرسه بدهكار نيست ، آموزش و پرورش تنها و غريب مانده است و كورسوي اميدش را كه گاهي در مصوبات شوراي آموزش و پرورش مي ديد را از دست داده است ، آثار ثبت شده جهاني به حال خود رها شده اند واز سوي مركز نشينان مديريت مي شوند و نظارت استاني بر آنها بسيار ضعيف است ، تدوين ايثار و فداكاري رزمندگان در عرصه دفاع مقدس و ارائه به نسل كنوني و پيش رو بعنوان برگ زرين تاريخ معاصر مورد غفلت قرار گرفته است ،دست هاي قلم بدستان را با سختگيري هاي بي مورد قلم كرده اند، به فرم در امور بسيار بيشتر از محتوي توجه مي گردد، بسياري از ارزشهاي خوزستان براي ماندگاري مكتوب نگرده اند و انتخاب كتاب سال را كمتر كسي متوجه مي شود! و گاهي پرسيده مي شود مگر چنين برنامه اي هم وجودارد و اصلا" مگر كتاب هم در استان چاپ مي شود؟! موسيقي فولكلور را جايي نيست و هنرمندان اين عرصه با سيلي صورت خود را سرخ نگهداشته اند و انگار نشاط و شادابي را به سفر فرستاده اند و همه گاگريوه و شروه خوان شده اند ، و كارون ، اين ترانه همه ساكنان ،مرثيه خوانش شده ايم و زلالي اش به سوغات رفته است ، نشريات به درج آگهي ها دل بسته اند و نفس هايشان به شمارش افتاده است، رنجهاي ديگري كه برپيكر اهل فرهنگ و ميدان عمليات جنگ نرم مي روداز شمارش بیرون رفته اند و سكوتي قابل تأ مل !!
کسانی که در عرصه فرهنگ اعم از عالمان،استادان،نويسندگان،هنرمندان،اصحاب رسانه و... فعالیت دارند و تلاش مي كنند به فرهنگ تولید، فرهنگ مصرف، فرهنگ فروش و..می پردازند وبه بازده اقتصادي جامعه را بر منافع فردی ترجیح می دهندو براي اعتلا و تعالي جامعه از هيچ كوشش و هزينه اي دريغ نخواهند كرد زيرا بهاي زيادي براي آموختن پرداخته اند تا صاحب فرهنگ و هنر شدند و با اعتقاد ديني كه زكات علم نشر و پراكندن آن است در اين مسير جانفشاني مي كنند روا نيست اين قشر پر تلاش بي توقع ،غریبانه در گوشه انزوا قرار گيرند و با مشكلات دست و پنجه نرم كنند و عده اي مبتدی فقط به دليل تعلق به اردوگاه مديران که صرفا اگر خیلی هم تلاش کنند نامشان را خادمان فرهنگ مي گذارند چنان بر عرصه فرهنگ بتازند كه بتوانند خالقان فرهنگ را در این استان کنار بزنند و به گوشه اي برانند!!
به يقين اين روند واکنش هاي اجتماعي خواهد داشت و موجب عدم همراهي مردم با مديران مي شود هر امري بدون ورود نخبگان و فرهيختگان اجتماعي و مشاركت مردم ، ماندني نيست . بايد گفت حاكميت و استيلاي ديدگاه سخت افزاري در عرصه فرهنگ نگراني هايي را فراهم آورده است كه احتمال برخوردهاي پدافندي در جنگ نرم را مي دهد و عليرغم دارابودن باورها و ارزشهاي مقاومتي ،قدرت و توانمندي آفندي را از رزمندگان اين عرصه به دليل اعتقاد اريستوكرات مسئولين استاني در عرصه فرهنگ سلب مي نمايد و در اين مسير بصورت جدي دغدغه پرداخت هزينه هايي داريم كه از جيب مردم خرج مي شود و مي دانيم كه خوزستان ديگر تحمل هزينه هاي ناشي از ندانم هاي مديران را ندارد و به همين دليل خيلي عجله داريم!و معتقديم بنا بر شرايط جغرافيايي و تاريخي خوزستان ،فرهنگ در راس برنامه ها قرار گيرد.
مسئولان محترم كه اولويت آنان كارعمراني است حداقل به پيشكسوتان امور عمراني توجه نمايند ! و نگذارند در پيج و خمهاي روزگار گم شوند، به اندازه يك نخود از فضايي كه براي شعاع استفاده ازخودروهاي پلاك اروند ايجاد نموديد به بخش فرهنگ اختصاص دهيد که با ساختن یک انسان می توان چند سد و نیروگاه ساخت ولی نیروگاهها انسان نخواهند ساخت .
این شیوه کار کردن و مدیریت ، و چنين اولويت بندي راهكار توسعه اين استان نیست و تفكر توسعه يافته هرگز در اولويت ها ، فرهنگ و گستره وسيعش را محدود نمي سازد و مي دانيم آنچه را افكار توسعه يافته تدوين نكنند به يقين منتج به توسعه نخواهد شد ، خوزستان بنا بر آثار ثبت شده جهاني در بخش شمالي آن كه مورد بي مهري مسئولان قرار گرفته است ! مهد فرهنگ و تمدن و تاريخ است و اين يخبندان فرهنگي زيبنده فضاي گرمازده اش نيست ،
علت آشكار اين امر در عصر ديجيتال ، اتخاذ روش هندلي در مديران است و هنوز نمي دانند دوره موتورهاي هندلي سالهاست به پايان رسيده و بايد خود را آپديت نمايند ولي يارايشان نيست! بايد يخها با برنامه هاي با نشاط و شور انگيز آب شوند . آيينها و رسومات خوزستان به دليل تنوع قومي گنجينه گرانبهايي هستند كه مي توانند در حركت آفريني و ايجاد همگرايي و شكوفايي اجتماعي از كار آيي و تاثير زيادي برخوردار باشند متاسفانه مسئولان استاني به دليل ماهيت نگرش اجرايي از آنها غفلت نموده و براي حفظ و تقويت آنان كاري انجام نداده و يا بي تفاوتي نموده اند و گاهي بالعكس روش تقابلي با اين سرمايه ها داشته اند!.
بياييد فضايي بوجود آوريد تا بتوان همه اهل فرهنگ را در اين عرصه وارد نمود و با آسيب شناسي كارشناسانه به ارائه راهكارهاي موثر بپردازيد و از اتخاذ تصميمات خلق الساعه و مبتني بر سليقه در اين عرصه اجتناب كنيد تا زود دير نشده است !! دل را به مداحي ها خوش نكنيد و با آنها لبخند بر لب نياوريد كه دوره لطيفه گويي بسر آمده است و وضعيت موجود ناشي از همين لبخندهاست كه هرگز لبخندي بر لب مردم ننشانده است.ديگر آبادان هم دوست ندارد برزيل باشد ! زيرا به سربلندي مي انديشد.بگذار از نقش مشاوران تاريخي حاكمان برايت بگويم كه مي گويند: ناصرالدین شاه به مازندارن رفت. در نزدیکی مقصد وقتی سر از پنجره بیرون آورد دریا را دید. با تعجب از یکی از همراهان پرسید آن چیست؟!. آن شخص با چاپلوسی تعظیمی کرد و گفت : قربان ! بحر خزر شرفیاب شده است!!!. بالاي سر گذاشتن كتاب جنجالي در شب قدر و عدم عذرخواهي و درخواست احترام به روزه خواران در ملع عام!!! و.. يك سهو از سوي قرد شمرده نشود بلكه اين دستاوردها ماحصل نگرش حاكم بر مديران استان است
تجديد نظر در روش مديريتي استان امري ضروري به نظر مي رسد و لازمه اين تحول پاسداشت فرهنگ وشناخت عناصر حركت آفرين در جهت نيل به دانايي با ميدانداري دانايان و فرهنگيان بطور عام است یعنی بايد نگاه به مجموعه سازمانی از نهاد خدماتی به نهاد اجتماعی تغيير يابد ، دستيابي به اين استراتژي امكان نخواهد يافت مگر درون آموزش و پرورش را جدي گرفت ، آموزش و پرورش رير بناي توسعه است و عدم توجه به آن حاكميت را در كشف استعدادها ، بروز خلاقيت و كسب معارف و تقويت هويت ديني جامعه ناتوان مي سازد ،مدرسه خزانه استعداد و ركن پويايي و سلامت اخلاقي و توسعه تفكر انسانهاست و نياز اوليه هر فعل ، تفكر توسعه اي خواهد بود كه از مدرسه به درون جامعه تزريق مي شود .