شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۰۰۸۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۷
ماندن و رفتن رحـــــــمان در هاله ای از ابهام
پدر همیشه به ملاقات رحمان می رود و می گوید رحمان در زندان پیر شده است و از کرد ه ی خود پشیمان است . او که بازنشسته و کرایه نشین است امکان مالی تهیه ی مابقی پول دیه را ندارد و از کسانی که تمکن مالی دارند تقاضای کمک دارد.خانواده ی رحمان ضمن تشکر از تمامی رسانه ها که اخبار مربوط به رحمان را پوشش داده اند برای تهیه ی مابقی پول دیه نیازمند حمایت مالی کسانی هستند که تمکن مالی دارند.
شوشان- سارا ممبینی : تا پایان تنهایی شش ساله ی رحـــــمان ،24 روز دیگر باقی است . لحظات روزهای آخر زندان برای رحمان کُند ، طولانی و در هاله ای از ابهام سپری می شود . ابهامی میان ماندن و رفتنش . هر روز که می گذرد، این ابهام رحمان را بیش از پیش سرگردان و حیران می کند . داستان رحمان را کمابیش همه می دانند و این روزها چهره به چهره تکرار می شود . رحمان همان جوانی است که به خاطر یک خط موبایل تا سر حد مرگ با دوستش سعید درگیر شد و در این درگیری سعید به قتل رسید!

خانواده ی مقتول در ازای خون بهای 450 میلیون تومانی حاضر به دادن رضایت شدند . شش سال از روز حادثه می گذرد و رحمان 18 ساله هم اکنون 24 سال دارد . تاکنون 400 میلیون تومان از پول دیه پرداخت شده است ولی برای نجات جان رحمان هنوز 50 میلیون تومان از خون بها باقی است و در صورت عدم پرداخت 24 روز دیگر رحمان برای بار دوم به پای چوبه دار می رود .

مادر رحمان این روزها بیش از تمامی این سالها بی تاب فرزندش است. بی تاب در آغوش کشیدن پسرش . بی تاب روزی که رحمان زنگ خانه را به صدا در آورد و مادر دوان دوان دررا برایش بگشاید .بی تاب روزی که رحمان برای همیشه در کنارش باشد و بی تاب شبهایی که با کابوس مرگ رحمان از جا نپرد... 

مادر رحمان ، از دوستی رحمان و سعید برایم می گوید. از دوستی دیرینه ی برادر گونه ی آن دو . وی می گوید سعید و رحمان بیشتر همانند دو برادر بودند و مثل هم لباس می پوشیدند. غذاهایی را که سعید دوست داشت رحمان لب نمی زد تا برای سعید هم ببرد. کسی چه می دانست که به خاطر یک خط موبایل تا سر حد مرگ با هم درگیر شوند.مادر رحمان گفت روز درگیری ما در اهواز نبودیم و رحمان در خانه تنها بود .
بعد به ما خبر دادند که با سعید درگیر شده و چاقوی آشپزخانه را به سمت سعید پرتاب کرده است که چاقو به سینه ی سعید برخورد می کند و سعید کشته می شود. مادر رحمان می گوید: شش سال است که رحمان روزی هزار بار برای ما می میرد. کاش همان موقع به جای سعید ،رحمان مرده بود. 

پدر رحمان هم حالی بهتر از مادرش ندارد . پدر همیشه به ملاقات رحمان می رود و می گوید رحمان در زندان پیر شده است و از کرد ه ی خود پشیمان است . او که بازنشسته و کرایه نشین است امکان مالی تهیه ی مابقی پول دیه را ندارد و از کسانی که تمکن مالی دارند تقاضای کمک دارد.

خانواده ی رحمان ضمن تشکر از تمامی رسانه ها که اخبار مربوط به رحمان را پوشش داده اند برای تهیه ی مابقی پول دیه نیازمند حمایت مالی کسانی هستند که تمکن مالی دارند.

از کسانی که تمایل دارند در این کار خداپسندانه مشارکت کنند و به نجات جان این جوان کمک کنند تقاضا می شود کمک های خود را به شماره ی کارت 6037691703897314 نزد بانک صادرات به نام قاسم درویش پور ، پدر رحمان واریز کنند 
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
comment
0
0
comment این همه آدم خیر !!!!!!!!
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار