اختیارات حکومتی استاندار که برادر مقتدایی در مصاحبه اخیر خود از آن نام برد موضوع بسیار مهمی است که اغلب از آن غافل هستیم تصور همه این بوده که استاندار هم مانند رییس کارگزینی یا امور مالی فلان اداره فقط باید تابع بخشنامه های صادره از ما فوق باشد هرچند وظایف دولتی استاندار این امر را ایجاب می کند.
شوشان - علی نیک اقبال : پیش از پیروزی انقلاب اسلامی سیستم اداری کشور بر پایه روابط بله قربان ،چشم قربان بنا شده بود.
هویدا که سیزده سال سمت نخست وزیری را بر عهده داشت در جلسات دادگاه انقلاب در پاسخ به قاضی دائما یک جمله را تکرار می کرد" من کاره ای نبودم". اطاعت کورکورانه یکی از انتقاداتی بود که انقلابیون به سیستم اداری آن دوران وارد می دانستند. بر اساس این رابطه وظیفه کارمند نسبت به رییس خود فقط گفتن بله قربان ،چشم قربان بود و این رابطه از کوچکترین دستگاه اداری تا نخست وزیری را شامل می شد.
اما پس از پیروزی انقلاب تحت تعالیم اسلام انقلابی "فاصبحتم بنعمته اخوانا "همه با هم برادر شدند و میان رییس اداره و خدمتگزار عقد برادری بسته شد، آدم هم که با برادر خود تعارف ندارد، هر چه درد دل دارد با او در میان می گذارد نه تنها کورکورانه از او اطاعت نمی کند، بلکه اگر دستور او را خلاف قانون و شرع بداند در مقابل او می ایستد چه همکارش باشد و چه رییسش چون در هر صورت برادر اوست. اما آخر اینطورکه سنگ روی سنگ نمی ماند، سلسله مراتبی گفتند، اطاعت مرئوس از رییسی گفتند ، رفته رفته لقب رییس اداره از برادرتبدیل شد به حاج آقا صرف نظر از اینکه رییس به مکه مشرف شده باشد یا خیر ،حتی پیرو جوان هم مطرح نبود !!
اما حاج آقا هم بیش از اندازه عامیانه و بازاری بود و با کلاس ادارات جور در نمی آمد، لذا لقب جناب رییس از "حاج آقا" به آقای مهندس تغییر یافت صرف نظر از اینکه جناب رییس مدرک دانشگاهی داشته باشد یا نه!!
یا مدرک دانشگاهی اش فنی باشد یا ادبیات و هنرو تربیت بدنی ... تازگی ها هم لقب مهندس به دکتر ارتقاء یافته تا ابهت آقای رییس کامل شود این تغییر القاب را دست کم نگیرید به موازات این تغییرات نگاه پایینی ها به بالایی ها هم تغییر می کرد گفتیم برادر با برادر خود راحت بود ، برادر کوچکتر (کارمند) وقتی روبروی برادر بزرگتر (رییس ) می ایستاد به خود اجازه می داد او را به اسم کوچک صدا کند و نظرات خود را راحت با او در میان بگذارد، حتی اگر نظر مخالف داشت. ولی حالا باید با آقای مهندس یا دکتر با احتیاط حرف زد، برای بقاءسازمان باید سلسله مراتب اداری کاملا رعایت شود و برادر کوچکتر فقط باید یادبگیرد که خوب اطاعت کند و طبق نظر رییس حرکت کند .
در سیستم اداری سالهای اول انقلاب همه از رییس اداره تا خدمتگزار ابهت و عزت خود را مرهون درجه ایمان خود می دانستند" لله العزه و للرسول و للمومنین " ولی ابهت امروز آقای مهندس و دکتر به همین القاب و یک تکه کاغذ بنام ابلاغ است که باید برای حفظ آن تمام تلاش خودرا به خرج داد مدیران صدر انقلاب اسلامی دل در گرو عقیده خود داشتند چون از درون آزاد بودند.
میدان عمل خود را وسیع می دیدند از نارضایتی مقام مافوق خوفی به دل نداشتند اما سرتاپای مدیر امروز یعنی همین آقا مهندس و آقا دکتر ترس است، ترس از اینکه نکند کاری کند که مقام مافوق را خوش نیاید و حکم مدیریت او را لغو کند این ترس به مدیر مجال نوآوری و ابتکار نمی دهد میدان عمل او را تنگ و اراده او را فلج می کند .
رابطه میان خلاقیت مدیر و آزادی درونی او بسیار مهم است شکی نیست که اطاعت از ما فوق و رعایت سلسله مراتب در یک سازمان و در یک نظام اداری امری است حیاتی اما اگراین امر اختیار عمل مدیر را محدود کند می شود سم توسعه اگر به نوع نگاه امام راحل(ره) به ولایت که آن را فوق احکام می دانستند بنگریم میتوان از آن نگاه اینطور استنباط کرد که مدیر نیز فوق قانون است البته نه به این معنا که قانون به کلی نادیده گرفته شود که این خلاف عقل و مصلحت است بلکه به این معنا که مدیر حق داشته باشد در قوانین فرعی بر اساس مقتضیات منطقه تحت مدیریتش به نفع مردم اعمال نفوذ کند یا از سکوت قانون، خلاءهای قانونی یا ابهامات موجود در قانون در این راه بهره ببرد.
اختیارات حکومتی استاندار که برادر مقتدایی در مصاحبه اخیر خود از آن نام برد موضوع بسیار مهمی است که اغلب از آن غافل هستیم تصور همه این بوده که استاندار هم مانند رییس کارگزینی یا امور مالی فلان اداره فقط باید تابع بخشنامه های صادره از ما فوق باشد هرچند وظایف دولتی استاندار این امر را ایجاب می کند.
اما باید بدانیم که استاندار حاکم منطقه تحت مدیریت خود است و چقدر نازیباست که اختیارات یک استاندار در زمان ما از حاکم فارس در عصر قاجار کمتر باشد عادت دیرینه مدیریت در کشور ما که همواره میل به مرکز داشته اختیارات حکومتی استاندار را بر نمی تابد اما این تابویی است که برادر مقتدایی سعی در شکستن آن دارد عملکرد مقتدایی را از هر زاویه که بنگریم پر از خیر و برکت است از جمله تقویت جایگاه استانداران، شتاب در توسعه کشور سبک نمودن بار دولت مرکزی و دراستان خوزستان نیز دمیدن روح امید و نشاط در کالبد خسته و فرسوده مردم زجر کشیده و صدمه دیده استان و این هنر مقتدایی از این روست که او از نسل برادران مومن صدر انقلاب است نه از نسل مهندسین و دکتر های امروز.
مگر تذکر دهنده قصد سوء وضد نظام دارد که تا به مدیر زیر مجموعه شما درخصوص رعایت و دادن تذکر به کارکنانش از باب حفظ موازین شرعی و عرفی و اصول دینی و..... داده میشود، فوراً بجای اصلاح موضوع و پیگیری مطلب و ارزیابی صحت و سقم گزارش، بدنبال این هستند که بفهمند چه کسی این خبر و مطلب را به بیرون(که البته بیگانه نیستند و اتفاقاًخیرخواه هستند و دوستدارنظام)، انتقال داده و با او برخورد تند و تهدیدآمیز نمایند؟؟؟؟؟
این نوع مدیریت و این میز و صندلی و مقام و منصب در حکومت اسلامی و نظامی ولایی جایی نداشته و دوامی هم نخواهد داشت و عاقبت بخیری ندارد .
جناب آقای مقتدایی به مدیرانتان بفرمایید دربهای اتاقهاو گوشهای خودرا برای شنیدن حرفها و تذکرات خیرخواهانه مردم که بفرموده حضرت امام راحل، ولی نعمتان مملکت هستند، باز بگذارند و نترسند و سالم کار کنند ....
حق تعالی یارتان
مولا علی مددکارتان
طبق قوانین مو جود در دنیا که موفق هم بوده اند باید تلاش کنیم که از مرکزگرایی به منطقه گرایی برسیم واختیارات بشتری در هر منطقه بنا بر شرایط منطقه به مردم داده شود انوقت دیگر یک نفر هزینه نمی دهدو کل افراد یک منطقه سود خواهند برد مانند مناطق
فدرالی المان وامریکا