شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۲۱۱۲
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۲

سردار رشیدمان حاج اسماعیل فرجوانی در حیاط مسجدجامع آبادان آخرین سفارش ها را قبل از عملیات کربلای چهار به بچه ها کرد . می گفت : بفرمان امام امت این عملیات آخرین عملیات ماست نه مرحله دارد و نه پایان ! بلکه اتمامش مصادف با پیروزی نهایی است . حال و هوای بچه ها تازه تر شد و پچ پچی آغاز شد و همه در ذهنشان این بود که شاید ما اولین گروه فاتح باشیم و وارد کربلا میشویم .

فکر و ذکر بسیجی در روز و شب زیارت کربلاست و با این عشق زندگی میکردیم و این یکی از پرکشش ترین علت حضورمان در جبهه هست . بمیرم که خیلی هاشون کربلا را ندیدند و رفتند ...

شهرام صفائی عزیزم گفت : غلام فکرش رو بکن ما اولین بسیجیانی باشیم که حرم مطهر امام حسین (ع) را زیارت می کنیم و چه کیفی دارد !

جانباز شهید علیرضا سراج در ابتدای آغاز عملیات گلوله ای به نخاعشان برخورد کرد و نتوانست در عملیات حضور یابد وبناچار امدادگران او را به بیمارستان منتقل کردند و شهرام صفائی جانشین او که تیربارچی بود شد .

مقداد جوانمرد زاده با آن سن کم و جثه کوچکش هم حرفهایی داشت . چند فیلم عکاسی 36 تائی خریده بود و رجز میخواند هر کس نوربالا بزند از او عکس میگیرم و مطمئنم او جزء شهداست ! و از او قول شفاعت میگیرم ! اما چه کسی فی الواقع می دانست که خود او جزء شهدای عملیات است و ...

شهید فاضل صفی زاده که در اخلاق و ادب زبانزد خانواده و دوستان بود نیز به عادل برادرش قول داد که این آخرین باری است که جبهه میروم غافل از آنکه او از شهادتش مطلع بود و میدانست بشهادت میرسد تا قول صحیحی به برادر بزرگش داده باشد .

شهید غلامعلی دهقان که شرط حضور در تشییع جنازه اش را عدم جسارت و بدبینی به امام امت برشمرده بود پس از سالها دوری از جنگ در این عملیات به جبهه بازگشت تا به امام و مقتدایش لبیکی دوباره گفته باشد .

شهید عزیز دشت بزرگ که در و دیوار مسجد از زحمات و تلاشهایش قصیده ها دارد وافکار جانانه اش همیشه گوش جانمان را می نوازد در آخرین لحظات عقب نشینی گلوله هایش تمام شده بود یکخشاب 40 تائی کلاشینکف بسوی او که آنطرف کانال بود پرتاب کردم گفت : شما بروید من هستم !

شهید شیخ غلامحسین رستمی که استاد عشق و اخلاق بود و همیشه متوسل به اذکار فاطمیه(س) بود آن شب نورانی لباس مقدس و سبز سپاه را پوشیده و عمامه نبوی بر سرنهاده بود یکی از زیباترین چهره های یادگاری در ذهن مان هست و دردناکترین شهادت را جلوی دیدگان برادرش داشت در آن لحظه ایکه عفلقیان جلوی دیدگان برادرش تیرخلاص را بر سرش شلیک کردند .

آنگاه که وارد جزیره ی سهیل شدیم سنگرهای پدافند هوائی بعثیان با پائین آوردن چهارلول های شیلیکا با گلوله های بزرگ ضدهوائی بچه ها را هدف قرار دادند و تمام دسته زمین گیر شده بودیم شهید محمد توکل با حرکتی شجاعانه ضامن نارنچک را کشید و از سنگر شش متری بالا رفت و او را به درک واصل کرد و صدای تکبیر و ماشاالله توکل بچه ها فضا را عطرآگین کرد .

از برادران شهید حمیدی اصل چه بگویم که دلم پر از درد میشود و هردو برادر خواب مادر مرحومشان را دیده بودند و مادر مومنه شان به هر دو فرزندش گفته بود که فردا شب نزد من می آیید و هر دو را به دعوت مادر به آسمانها بردند .

سردار رشیدسپاه اسلام شهید حاج اسماعیل فرجوانی فرمانده ی مظلوم گردان کربلا ومعاونش شهید عبدالصادق نوری . شهید عیسی جابری . شهید علی تونی . شهید بیژن کلانترهرمزی . شهید محمدرضانجفی سولاری . شهید مسعود خلفی . شهید عبدالرئوف بلبلی . شهید طارق عطائی . خلیل لیراویان و ...

صدها جوان پاک و عاشق دیگر در عملیات کربلای چهار در سال 1365 بشهادت رسیدند و بدلیل اینکه عملیات در خاک عراق بود اجساد مطهر برخی از آنان بعد از 13 سال شناسائی و به میهن بازگشتند .

روح پاک و مطهرشان شاد و با مولای شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) محشور باد .
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار