سركارخانم دكتر ابتكار ،روزانه و به استمرار در صفحات شخصى خود مطالبى را منتشر مي نمايند و متأسفانه آستانه تحمل نقد و پاسخگويى ايشان و يا مدير اين صفحات بنحويى است كه سوالات جدى در ذهن ايجاد مى نمايد كه اصولا هدف ايشان از ارائه اين گزارشها چيست و جايگاه منتقد و دلسوزان در اين عرصه كجاست؟
اگر این صفحه شخصی است..چرا خانم دکتر گزارش سازمان تحت سرپرستی خود را در آن ارائه میفرمایند؟
اگر قصد مزاح و انبساط خاطر مخاطبان را دارند..هرچند یکی از شاخصه های یک مسلمان و حتی یک انسان خارج از اعتقادات مذهبی برخورداری از روحیه شاد و ارسال انرژی و سیگنال مثبت به طرف مقابل است..اما لازم است مواردی را مدنظر قرار دهند که التباسی در قصد و نیت خیر ایشان صورت نگیرد.
خانم دكتر ابتكار؛
۱-شما در یک رسانه جمعی با مخاطبانی متکثر و متنوع و حالات روحی٬روانی٬اجتماعی٬معیشتی و..مختلف و متفاوتی در ارتباطی دوسویه قرار می گیرید که بدون شک برداشتهای متفاوتی نیز از یک موضوع واحد خواهند داشت و انسان بقدری پیچیده و تو در توست که هیچ روانشناسی تاکنون نتوانسته دو انسان مشابه را معرفی نماید..مجموعه ایی از تفکرات و احساس و عاطفه و درک و فهم وآگاهیهای متفاوت و حتی متضاد افراد را از هم متمایز می کند.لذا نباید انتظار داشته باشید که شما متکلم وحده باشید و دیگران فقط به به و چه چه نمایند..بلکه ماهیت رسانه های اینچنینی ارتباطهای دوسویه است و چه بسا افرادی حتی خارج از موضوع به بحث بپردازند که باز دلائل خاص فرهنگی و اجتماعی خود را دارد.
۲-مطلب دیگر اینکه نوع منصب و سمت کلان خانم دکتر می طلبد ایشان در انتخاب موضوع با حساسیت بیشتری عمل نمایند..زیرا بلافاصله با خروجی عملکرد ایشان مقایسه میگردد و این حق مخاطب و پرسشگر یا فعالان محیط زیست می باشد.
وقتی ایشان برای یک کفترچاهی و نجات آن اینگونه احساسات رقیق و عاطفه انسانی ومادرانه از خود نشان می دهند.برایش وقت میگذارند و از دوروز عملیات نجات و اشتغال دفتر حوزه ریاست سازمان به این امر حکایت می کنند..پس در مقابل درخطر قرار گرفتن جان هزاران انسان و به ویژه کودکان و نوزادان آبادانی و اهوازی و خرمشهری به سبب آلودگی شدید آب وهوا که هم منشأ آن معلوم است و هم علاجش مشخص چه واکنشی خواهند داشت؟
وقتی با هلی کوپتر و از فراز چند هزار پایی با مردم آبادان وخرمشهر دیدار کردند آیا انتظار دارید واکنشهای مخاطب هم با طیب خاطر باشد؟
بازدیدهوایی از منطقه را معمولا کارشناسان و اهل فن انجام می دهند و مسئولان حتی بصورت سمبلیک هم شده به میان مردم میروند تا علقه و محبت وهمکاری و هم افزایی بین دولتمردان و مردم افزونتر گردد.
کاش در میان هزاران نفر نخل مرده چند قدم می زدید تا به گوش خود نجوای سوزناک آنها را می شنیدید!!
بله می شنیدید ..من از درختی می گویم که پیامبرخاتم(ص) فرمود اگر امکانش بود در میان دو کتفم نیز نخلی می کاشتم.
نخلی که تقدس دارد و مردم شهرم نقشه خانه و معابر خود را تغییر میدهند مبادا مزاحمتی برای نخل ایجاد کرده باشند..تاجری غیربومی تمام شهر را گشت که کارگری بیابد تا نخل مزاحم محل کسبش را قطع نماید..اما نیافت...حتی آنی که به نان شبش محتاج بود نپذیرفت..پس چگونه شما در مقابل مرگ صدها هزار نفر نخل فقط مصوبه تحویل مردم می دهید؟!
تا زمانی که آب دریا به سمت داخل پیشروی می کند وتا دارخوین رسیده است و عنقریب به اهواز هم خواهد رسید..چگونه از احیاء نخیلات سخن به میان می آورید؟
طبع شیرین خرما...آب شور را بر نمی تابد..
۳-کاش اینجا هم سری به بیمارستانها می زدید و از کودکان سرطانی بستری شده عیادت می کردید..
آقای استاندار و نمایندگان را هر لحظه اراده نمائید در تهران و دفتر خود نیز می توانید ملاقات کرده از آنها گزارش و توضیح بخواهید٬اما با دلهای شکسته و جانهای خسته مردم چه می کنید؟
برای لحظه ایی تصور کنید مادر آن کودک سرطانی و بیماران ریوی و تنفسی ناشی از آلودگیهای وحشتناک نفتی و صنعت تلخ کر را که با خواندن مطلب و دیدن تصاویری که از دفتر ریاست سازمان منتشر نموده اید..چه خواهد گفت و چه خواهد اندیشید..مبادا بگوید..ای کاش فرزند من هم یک کفتر چاهی بود!!!
ای کاش من هم یک شهروند درجه یک بودم!!
ای کاش من هم در هوای پاک نفس می کشیدم، اب سالم می نوشیدم و ...