براي برداشتن هر قدم بایدبهانه اي داشت ، با آن بهانه ها مي توان گامها را محاسبه كرد و آموخت كه براي رفتن و حرکت لازم است افقهایی را ترسیم کرد و با همان ديدگاه كه در برداشتن هر گام عيان مي شود زمان را در نورديد و رفت تا در آنجايي كه دل مي گويد سكونت گزيد و آرام گرفت كه آرامش نيز بهانه اي براي سرعت بخشیدن گامهاست !
قدمهای بی بهانه ،سردرگم به سوي بيراهه مي روند که در حصری مخوف خود را به دیوارها سپرده اند ! و یا در تلاطم دریا به حبابها دل بسته اند ! بها را ندیدن و نرخ بازار را ندانستن است که در سودای گمگشتگی بهانه سودا گری را به بی بهایی حراج می گذارند!
بهانه كه باشد بها را خواهی داشت و همراه با اراده ای که خداوند در ذات هر مخلوق گذاشته است و همان بهانه اي بزرگ خواهد بود براي اينكه گامها را چگونه از زمین برداشت و دوباره به زيبايي بر زمین گذاشت یعنی زندگی را ديد و در هوايي كه پر از بهانه براي زنده بودن است تنفس كرد ، در همه بهانه هايي كه زندگي انسان را مي سازند خالق زيبا پسندي كه اختيار انتخاب داد گذاشتن قدمها را بر زمین به تماشا می نشیند تا بهایت را بداند و شايد در اين بازار يوسفي باشي كه در سودايي از سوي دوست انتخاب مي شوي و فردايت پر از راز است !
و در این انتخاب سرشاز از عبرت براي همه بشريت، فردا ،هلهله خواهد کرد و با اين نمونه كه بهانه اي براي نمايش اقتدار خالق هستي است هر مخلوقي به كُرنش مي افتد به جز آنان كه بهانه ها را نمي دانند!
تاريخ حاصل قدمهاي انسانهاست كه هر كدام به بهانه اي جغرافيايي را در نورديدند و نامي بر آن جغرافيا به انتخاب خويش نهادند بر زميني كه پر از نعمتها است كه برای انسان به امرش بر زمین چشمه زلال جاری گرديد ،درختان سر سبز سربرآوردند و تكثير شدند،شیرین ترین ميوه ها را بار دادند ، طلایی ترین گندمزارها را روييدند و خوشه هايش با هر ترانه باد رقصيدند تا با رخصتش تناول شوند و با علم به توانايي آن كارساز كريم ،نان در سفره هاي آدميان از گندمهاي زمين گذاشته شود مبادا از بهشت به همین بهانه نافرمانی رانده شویم!
هر کس به تماشاي قدمها مي نشيند فراز و فرودهاي بسیار به تماشا خواهد نشست و آنان كه با همتي مثال زدني از دامنه به قله راهي مي شوند ، آرام و با اراده ، گل سرخی به آنها هدیه می کند که زیباترین بهانه را شکار کرده اند و سوداگران در تعیین نرخ یک قدم از اين رهروان درمانده می شوند و سخن شهید مظلوم بهشتي تفسیر می شود که فرمود : بهشت را به بها می دهند نه به بهانه ... و مولا فرمود : تدفی الارض قدمک قدمهایت را محکم بر زمین بگذار .
لازمه برداشتن قدم محکم کمربندهای محکمتر است تا در میانه راه کمر کمان نگردد که از این کمان پیکان تولد نمی یابد و آرش با آن آهنگ مرزبانی نمی نوازد و در نوردیدن زمان می ماند که برای رفتن باید فردا را بهانه کرد و ساخت و میان رفتن و ماندن انتخاب نمود ، در این انتخاب مسیر تعیین می گردد و با تعيين مسير به هر مخلوقي در هستي اثبات مي كنيم که خداوند با اهدا عقل ما را از موجودات ديگرمتمایز نمود و با اين امتياز به انسان خود خشنود گردید فتبارک الذین احسن الخالقین .
در تراكم بهانه ها هوشیارانه در نهایت تهیدستی دستهای دیگران را بگیریم و راه را بهانه کنیم و قدم برداریم تا از راه باز نمانیم انا هدیناه السبیل اما شاکرا" و اما کفورا رفتن را بهانه کنیم تا زود دیر نشود! براي رسيدن بايد شتاب كرد كه برای رسیدن و وصل عقل بهانه خوبي براي اين سفر است
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه شبانه از توست
ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست
و باران بهانه اي براي زندگي است و رويش دوباره سبزه ها و نگاه انداختن بر قله هايي كه هميشه سپيد مي شوند و پاكي را بشارت مي دهند و آنان كه گام برداشتن را مي دانند و تجهيزات ايمني راه را مي شناسند و همراه خويش برده اند قله را فتح خواهند كرد ،
موسيقي ناودانهاي بام ، صداي طرب انگيز زير سقف براي شنيدن است، بهار هم بهانه ای برای بوییدن گلهاي رنگارنگ است كه گُل فروش به رايگان در سبد رهروان مي گذارد و چهچه عندليب كه مست مي كند ، بوییدن را ياد بگيريم و از چیدن بگذریم تا شاخه های زیبا به تولد گلها عادت کنند و هر عابری سری به علامت رضایت تکان دهد و بگوید زندگی زیباست و گلها نیز بهانه زیبایی اند !برای بوییدن گلها باید یادگرفت که فرزند زمان خویش باشیم ، همه دیگرها بهانه اند. و بهاي ما به بهانه هاست.
و گريه نيز بهانه اي براي انتظار ماست و مي توان قدمها ي آمدن منجي را به تماشا ایستاد و از درون اشكها لبخند زد.
ناخلف باشم اگر من به جويي نفروشم
بهشت را به بها مي دهند نه به بهانه
من به اغاز زمين نزديكم
نبض گلها راميگيرم
اشنا هستم
با سرنوشت تر اب
عادت سبز درخت
روح من
درجهت تازه اشيا جاري است
بگذاريم بلوغ
زير هر بوته كه مي خواهد بيتوته كند .