شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۲۹۱۰
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۴
چهل پنجاه سال پیش هر کشاورزی در هر زمینی که کار میکرد خودش با کاشت درختی سایه گستر اقدام مینمود و انرا به مشابه یکی از اموال و داراییش حفاظت میکرد چون اگر سایه همان درخت نبود امکان تولید و بهره برداری از زمین میسر نمیشد علامت و نشانه هر روستا و قصبه و مزرعه و بنه همان درختان بودند ولی ایا سیستم کشاورزی  الان چنین است؟ هر جا نهری جاری بود حریم سبز ان از دور دستها آشکار بود طول و امتداد نهر مملو از نی و بید و بیشه بود.

کارون در طول مسیرش مخصوصا در زمین های هموار بعضا2تا4 کیلومتر حریم بستر داشت در طول این مسیر پر پیچ و خم که صدها کیلومتر میشد جنگل و بیشه زارهاچنان بود که انواع حیوانات وحشی و درندگان چرندگان زندگی میکردند طی چهار دهه گذشته چه به سر حریم کارون امد؟بیابان زدایی که در دهه چهل و پنجاه از دشت عباس تا فکه و چنانه و جنگلهای طاوسیه و رقابیه انواع درختان گز بیابانی بود از بین رفت و بعضا تبدیل به زمین کشاورزی شد که به دلیل کم ابی همین زمینها هم کشت نمیشوند از شادگان تا هندیجان که قبلا بته های معروف به خار شتری و لگجی (هندوانه وحشی)یا گاگله محلی و سایربوته های خود رو بود به دلیل شخم زدن زمین به منظور حفظ تملک اراضی از بین رفت در طول مسیر رودخانه ها تا دلت بخواهد کارخانه تولید شن و ماسه ایجاد شد انهم نه 10تا و 20 تا. گلهای چسبان به سنگ ریزه ها شسته شد و میشود و این خاک و گل سبک و غنی شده به رودخانه داده شد و این روند همچنان به شدت و حدت ادامه دارد  و این گل و خاک در پهنای سرزمین که از بستر و حریم شروع تا ابیاری مزارع و ورود به تالاب است ادامه داشته و دارد این عملیات مخرب بیش از چهل سال است روز به روز شدت میگیرد نه تنها توجه نمیشود بلکه با حرص و آز و طمع ادامه دارد و کسی هم ککش نمیگزرد. پستی و بلندی های زمین توسط ماشینهای همسطح سازی به شدت در حال نابودی است  و در قبال آن هیچ عارضه دیگری که بتواند کانون اولیه تولید گرد و خاک را متاثر سازد ایجاد نشده است. در جوامع شهری ما نیز به جای استفاده از درختان سازگار با محیط مثل نخل و صدر (کنار) روی به کاشت درختان کنوکارپوس اورده شد که فقط سریع الرشد و قابل ارایش هستند و همه هم دلخوش به این آرایش اما کنجشکان بهتر از ما میفهمند که به روی این درختان نمی نشینند و کوچ را بر کوی ترجیح دادند. در حقیقت همه فراموش کردیم که دیگران کشتند و ما خوردیم ما میکاریم فقط خودمان ببینیم!  به نظر میاید همه میدانیم از کشاورز تا صنعتگر از مدیر تا کارگر از روزنامه نگار تا نویسنده و ناشر از پزشک تا پرستار ولی همه خود را به خواب میزنیم حکایت ما به مشابه کشتی سرگردان در دریاست که هرکس قصد کرده سوراخش کند و همه سرنشینان کشتی میدانند سلامتیشان در گرو حفظ کشتی است اما همه به نظاره گریم.

بی تفاوتی نسبت به وقایع اطراف و متاثر در زندگی و آینده سرزمین اپیدمی شده است برای مثال در همین شهراهواز که روزانه حداقل200تا 300 هزار نفر از شرق به غرب کارون تردد میکنند مشاهده میکنند که در بستر رودخانه ابنیه میسازند انهم توسط ارشدترین مقام استانی ولی کسی حتی سوال نمیکند مطالبه گری در جامعه از بین رفته مطبوعات پرسشگر که مدام پیگیر باشند و اطلاع رسانی کنند تا مجریان از خطاها و اشتباه واهمه داشته داشته باشند کم شده شاید هم نباشد احتمالا نگاه جامعه به مطبوعات تغییر کرده و مطبوعات بر اثر تغییر شرایط خود را با تطبیق داده اند کسی دم یر نمیآورد  انوقت انتظار داریم طول مسیر کارون توسط ساکنین همجوار مورد تعرض قرار نگیرد؟ جنس گرد و خاک در این یکماه با گذشته که ریزگرد خوانده میشد تفاوت فاهش دارد. این تفاوت را سوزش چشمانمان و نحوه تنفسمان تشخیص میدهد. نه ازمایشگاهها و حرفهای دهن پر کن.

صرفه های مداوم و خفگی و گردی که بر ایینه اتاق و صفحه تلوزیون چسبیده میگوید نه گزارش هواشناسی و محیط زیست و استانداردهای کاغذی همان خاکی که قبلا نیزارها و بیشه های کنار رودخانه ها و نهرها تصفیه میکردند و یا بوته های خودرو در تپه ماهورها و بیابانها که مورد تعرض قرار گرفته اند. داریم خفه میشویم بیاییم حداقل در مرگ تدریجیمیان با هم گریه کنیم. و از کنجشکهای شهرمان بیاموزیم. خدا وکیلی در عزا داری هنرمندیم (هر چه بی خیال تر از زندگی و آینده شدیم در عزاداری و ماتم سرایی تبحر یافتیم)همین نوشته بنده هم ناشی از تجربه و تبحر در ماتم سرایی است وگر نه چابکی و جست و خیز و عقل کنجشک کجا و خواب ونوای جغد کجا! ولی علیرغم این همه اوصاف و بیداری که خود را بخواب زدیم باز هم نمیدانم چرا همه پذیرفتیم که عزا را بعد از وقوع ان بگیریم.

چه خوب بود دست به دست هم دهیم و بخواهیم هر کس در تغییر اکوسیستم نقش ایفا میکند باید جبران نماید. به گذشته بر گردیم در کتاب فارسی پنجاه سال پیش میخواندیم ((به یک سوی اهواز مینو سرشت
چه سبز است و خرم چه باغ بهشت)) یا((دست در دست هم دهیم به مهر تا میهن خویش را کنیم آباد))

خوب ؛ با توجه به داشته ها و دانسته چه باید کرد؟ میدانیم و می بینیم هر جا خطوط انتقال برق و اب و گاز و نفت. ایجاد شد مسیر تردد خودروها گشته  چون حرکت چرخ خودرو باعث سست شدن زمین و از بین رفتن ریشه گیاهان و آزاد شدن خاک میشود همه دستگاههای متولی موظف گردند به موازات خطوط ایجادی یا احداثی درخت بومی بکارند هر کجای این سرزمین جاده ای احداث میشود و یا کانالهای بتونی انتقال آب احداث و یا دکلهای مخابراتی و یا کارخانه ای در کوه و دشت و بیابان و یا هر نقطه ای که شرایط خاک را متاثر میسازد ایجاد میشود موکلف شوند قبل از هر عملیات فیزیکی در تثبیت خاک و پوشش گیاهی آن اقدام شود. و این مطالبه در فرهنگ جامعه از مهدک کودک گرفته تا سرازیری قبر حق الناس شمرده شود بطوریکه تخلف از آن از منظر اجتماع هنجار شکنی شمرده شود.تا زنده هستیم و نفس میکشیم و رمق داریم آب رفته به جوی را بر گردانیم آب را از منتها الیه سرزمین که به دریا میریزد به خورد زمین دهیم واقعا کار سختی نیست. اگر به قنات حفر شده نیاکان نظری کنیم و کمی از همت انها بیاموزیم خواهیم دید که این کار بسیار ساده خواهد بود آری میشود در کپر و بر حصیر زندگی کرد ولی در کاخ بی سرنشین جغد هم نخواهد ماند

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار