در ايام دهه مبارك فجرانقلاب اسلامي، سیماي خوزستان فيلم «ساز دهني» یکی از به ياد ماندني ترين و بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران ساخته« امیر نادری» تولید سال 1352 را به نمايش گذاشت که برای قدیمی ها سرشار از عطر خاطره و طعم نوستالژی و براي امروزي ها حركت براي كسب استقلال در اوج عزتمندي را در خود داشت . مي خواستم همان لحظه در موردش مطلبي بنويسم ولي هجوم ريزگردها و مشكل مزمن تنفسي ام طاقت ربوده بود و دستم به قلم نمي رفت.
اندك فرصتي كه هوا از غبار تهي گشت پس از حماسه با شكوه حضور در جشن سالگرد پيروزي انقلاب ضمن مطالعه بعضي از تحليلها و نقد و بررسي ديدگاههاي مختلف در مورد اين فيلم مغتنم شمردم تا با شوري مضاعف از حضور با صلابت مردم بهانه اي باشد بخشي از عمر خويش را در آينه فيلم «سازدهني» به عنوان واقعيت قبل از انقلاب اسلامي ببينم و با اميرو نوجوان ساده ي جنوبي همذات پنداري كنم و همراه وي با انديشه هاي عبدلو گونه به تقابل برخيزم و اشكهاي پنهاني خويش را كه با آب كوزه سفالين مي شستم و كاسه ماست همراه با قرصهاي نان قرضي را به ياد بياورم .
سينما در ايجاد ارتباط با نهادهاي اجتماعي اعجاز مي كند و بسيار تاثير گذار است همانگونه كه چارلي چاپلين با گريه هايش خنده بر لب تماشاگران سينما مي نشاند ، نادري نيز با ديالوگ تاريخي اميرو در فرط خنده هاي ناشي از شوق نواختن ساز كه مي گفت : مُو ساز زدم ...مُو ساز زدم ... تماشاگران را به گريه انداخت و سينه ها هق هق كنان درد ، رنج و مشقت جنوبي ها را با ساز زدن اميرو آشكار نمود و نابرابري دوران ستم شاهي قبل از انقلاب را به تصوير كشيد !
عبدلو پسرك ملبس به عنوان نماد طبقه حاكم، بيماري ترسو و بي استعداد كه با در اختيار داشتن سازدهني به مثابه يك امتياز كه براي بدست آوردن آن زحمتي متحمل نشده است از ديگران كولي سواري مي گيرد و علاوه بر لذت بردن از اين سرگرمي ، كارها و نيازهاي روز مره خود را هم برطرف ميسازد و "اميرو" پسرك عريان بعنوان نماد نيروي انساني پاك و بي آلايش و ندار جامعه و طبقه محكوم كه ابزاري در اختيار ندارند سواري ميدهد و در تكراري مشمئز كننده با قدر ناشناسي حاكم به آن خر كُپُو لو نيز لقب مي دهد تا پديده ضد ديني تحقير و استهزا را در آن دوره به خوبي نمايان سازد .
سواري دادن اميرو و سواري گرفتن عبدلو مشخصه جامعه بيمار دوقطبي است كه در آن همين دو نوع فعاليت وجود دارد و بخش غالب نسبت به اتفاقات و حوادث پيراموني کاملا بيتفاوت هستند و يا به رفتاري بدون استراتژي و تكراري روي آورده اند كه مهمترين ويژگي جوامع عقبمانده را آشكار مي سازند .
اين امر تا زماني ادامه دارد که اميرو افول عزت و كرامت خويش را در يابد و پي ببرد و از مذمت و قبح عمل واقف شود و به ضمير دروني خويش بنگرد و با جنبيدن رگ غيرتش در مواجهه با مادر و اهدا تنها سرمايه اش يعني النگوها از اين عمل رويگردان شود و از همان جا طغيان بر عليه عبدلو را انتخاب مي كند و رفتار كرامت جو يانه اش در پرتاب سازدهني« ابزار تحميق و استثمار ، فخر فروشي و تحقير »به دريا« نماد زلالي ، صلابت ، خروش ، پاكي و سيالي» شرايط را تغيير مي دهد و دستهبنديهاي جامعه را با اين برخورد عوض ميكند و دگرگوني بوقوع مي پيوندد و اميرو هويت و عزت خويش را باز مي يابد و دريايي مي گردد و عبدلو درحاشيه مي افتد و خلع سلاح مي شود .
( وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ، حَتَّى يَعُودَ اءَسْفَلُكُمْ اءَعْلاَكُمْ وَ اءَعْلاَكُمْ اءَسْفَلَكُمْ، وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا، وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا، )
سوگند به كسى كه محمد را به حق فرستاده است ، در غربال آزمايش ، به هم درآميخته و غربال مى شويد تا صالح از فاسد جدا گردد. يا همانند دانه هايى كه در ديگ مى ريزند، تا چون به جوش آيد، زير و زبر شوند. پس ، پست ترين شما بالاترين شما شود و بالاترينتان ، پست ترينتان . واپس ماندگانتان پيش افتند و پيشى گرفتگانتان واپس رانده شوند.
«بخشي از خطبه 16امير المؤمنين امام علي (ع) در نهج البلاغه»
فيلم «ساز دهني» به تصوير كشيدن هنرمندانه هويت خواهي ، عزت مندي ، رفع تحقير ، بلند نظري ، استقلال خواهي و همدردي اجتماعي ايرانيان بود كه در اوج خفقان رژيم مستبد شاه ساخته شد و چند سال پس از نمايش «ساز دهني» در كشور همان مي شود كه اتفاق افتاد .
در اوج تهاجم ريزگردها ، عبدلو هاي سازدهني در صبح روز 22 بهمن اقتدار و اتكال جنوبي ها را ديدند و نوميدانه در كنجي خزيدند يعني اينكه فهميدند اميرو ها ديگر سواري نخواهند داد و ساز دهني را به دريا انداخته اند، جنوبي ها رساترين آهنگ را بدون اينكه كسي شماره اي بيندازد باحضور پر شكوه خويش به همراه هم بدون نياز به ساز دهني ديگران نواختند و خواندند آنان هميشه به دريا مي انديشند ، موسم جزر و مدّ را مي دانند و خدا را باور دارند .
اشكم شود چون سيل زمژگان روانه
همين يهويي اومد